خارج فقه (مسائل مستحدثه قضا) حرم مطهر ۱۴۰۳

درس خارج فقه استاد عابدی

بررسی فقهی قانون تجارت؛ بیع، بیع مرابحه، شرایط بیع مرابحه، شرط سوم، اقرار بایع به اشتباه یا کذب در قیمت مبیع به بیشتر

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • بیع مرابحه
  • شرایط بیع مرابحه
  • شرط سوم: صدق بایع در إخبار
  • اقرار بایع به اشتباه یا کذب در قیمت مبیع به بیشتر
  • بینه بایع بر قیمت بیشتر
❋ ❋ ❋

شرایط بیع مرابحه

شرط سوم: صدق بایع در إخبار

اقرار بایع به اشتباه یا کذب در قیمت مبیع به بیشتر

صاحب جواهر می‌فرماید: «و لو قال البائع بعد البیع اشتریته بأکثر لم یقبل منه». (جواهر الکلام ج ۲۳ ص ۳۱۹)

اگر بایع ابتدا مبلغ خرید خود و ربح را گفت سپس گفت اشتباه کرده‌ام یا دروغ گفتم. به قیمت بیشتری خریده‌ام (معمولا در بازار ان اتفاق می‌افتد که وقتی بایع رغبت مشتریرا می‌بیند قیمت را بالاتر می‌برد) آیا کلام بایع پذیرفته می‌شود؟

اکثر علماء این مساله را مطرح نکرده‌اند و کسانی که مطرح کرده‌اند، معمولا می‌گویند قول بایع پذیرفته نیست.

اولا چرا قول بایع پذیرفته نیست؟ ثانیا اگر بایع بینه آورد که گرانتر خریده است، آیا بینه پذیرفته می‌شود؟ ثالثا آیا بایع می‌تواند مشتری را قسم بدهد؟ رابعا آیا بایع خیار دارد؟

عدم پذیرش قول بایع

مطلب اول: علت عدم پذیرش قول بایع آن است که بایع ابتدا اقرار کرده چقدر خریده است و سپس اقرار می‌کند که اشتباه کرده است؛ در واقع تکذیب اقرار قبلی است و اگر تکذیب اقرار پذیرفته شود سنگ روی نگ بند نمی‌شود. در باب معاملات تابع الفاظ هستیم و کسی که لفظی را به کار برده است، اصل عدم خطا است و کلام دوم قبول نمی‌شود چون تکذیب اقرار قبل است.

بینه بایع بر قیمت بیشتر

مطلب دوم: به همین دلیل اگر بینه بیاورد (دو شاهد عادل بیاورد) باز هم قول او پذیرفته نمی‌شود؛ علت آن است که اقرار قبلی تکذیب بینه است. بینه‌ای که ذو البنه تکذیب کند، اعتبار ندارد. شبیه اینکه در باب حجیت خبر واحد اگر خبری ثقه بود ولی راوی خبر بگوید من این حدیث را قبول ندارم، دیگر اعتبار ندارد.

قسم دادن مشتری

مطلب سوم: آیا بایع می‌تواند مشتری را قسم بدهد؟ به عبارت دیگر اگر بایع ادعا کند که مشتری می‌داند بایع اشتباه کرده است و گرانتر خریده است، می‌تواند مشتری را قسم بدهد که نمی‌داند بایع بیشتر خریده است. اگر ادعای علم غیر از ادعای اول باشد (۱- گرانتر خریده است ۲- مشتری هم می‌داند) می‌تواند مشتری را قسم بدهد اما اگر یک ادعا است، قسم هم پذیرفته نمی‌شود.

همچنین است اگر مشتری گفت من قسم نمی‌خورم و رد یمین کرد که بایع قسم بخورد. اگر منکر قسم نخورد آیا مجرد نکول یمین به منزله رد بینه است یا به منزله رد اقرار؟ این اختلافی در باب قضا است و احتمال دارد که بگوییم رد قسم نه مثل رد بینه است و نه مثل رد اقرار. به هر حال اگر دو ادعا بود، بایع می‌تواند در ادعای دوم بگوید مشتری قسم بخورد.

شیخ طوسی در مبسوط، مساله را ناقص مطرح کرده است و فرموده آیا می‌توان بین خطا و کذب فرق گذاشت؟ من هنا بان لک أن ما عن المبسوط من قوة عدم سماع البینة و ان ذکر تأویلا محتملا لا یخلو من نظر، کما أن إطلاق المصنف و الفاضل فی بعض کتبه عدم السماع لذلک و کیف کان فإذا علم غلطه بأی طریق کان له الخیار بین الفسخ و الإمضاء بالمسمی، و ربما تخرج علی قول الشیخ إضافة الزیادة مع ربحها، و لو کان قد تبین کذبه و أنه تعمد الی ذکر النقصان فلا یبعد عدم الخیار له لانه هو الذی قد ضیع ماله فتأمل جیدا. (جواهر الکلام ج ۲۳ ص ۳۲۰)

گاهی بایع ادعای خطا می‌کند و گاهی می‌گوید دروغ گفتم. مثلا می‌گوید وکیل من خریده بود و به من گفت ولی اشتباه شده است یا فاکتور اشتباه بوده است یا در دفتر حساب اموال، این جنس با جنس دیگر اشتباه شده است.

اگر کسی میخواهد تقلید کند و از دو نفر پرسید و گفتند زید اعلم است و از دو نفر دیگر پرسید و گفتند عمرو اعلم است آیا این دو متعارض هستند؟ معمولا می‌گویند دلالت التزامیه کلام در این موارد، ملاک نیست. به زودی خواهیم گفت تعارض و تساقط دو بینه در فقه هیچ موردی ندارد. در ما نحن فیه ملاک تعارض، صریح کلام است و اگر بینه‌ای با مفهوم دیگر بینه دیگر تعارض نیست، به آن تعارض دو بینه نمی‌گویند.

در ما نحن فیه وقتی بایع گفت صد تومان خریده‌ام سپس گفت دروغ گفتم بلکه دویست تومان خریده‌ام و بینه هم آورد؛ مرادش این نیست که دویست تومان خریدم و صد تومان نخریدم. این دو تعارض ندارند چون صد تومان خریده است لازمه‌اش این است که دویست تومان نخریده است، پس تعارض ندارند لذا وجهی ندارد که اقرار دوم پذیرفته نشود. بنابراین اصلا تعارض نیست لذا بینه مقدم است.

اگر کسی چیزی را اقرار کرد و بعدا برخلاف اقرار اول، اقرار دیگری کرد، اقرار دوم پذیرفته نیست. بین بینه و اقرار، بینه دلیل قوی‌تر و محکم‌تر است لذا بینه مقدم است اما در دو اقرار یک نفر، هر دو در عرض یکدیگرند و اقرار اول پذیرفته می‌شود و اقرار دوم چون به نفعش است پذیرفته نمی‌شود.

صاحب جواهر و علامه حلی فرموده اند: پذیرفته نمی‌شود. (جواهر الکلام ج ۲۳ ص ۳۲۰)

خیار بایع

مطلب چهارم: اگر کسی گفت اقرار دوم بایع پذیرفته نمی‌شود، نتیجه‌اش این است که بایع خیار دارد و می‌تواند معامله را فسخ کند، چون بایع ادعای ضرر می‌کند و اگر گفتیم خیار ندارد، روشن است که مبیع برای مشتری به همان قیمت اول خواهد بود و مشتریثمن مسمی در عقد را ضامن است.

اگر بینه یا اقرار پذیرفته می‌شود، نتیجه‌اش این است که بیع مرابحه بوده و ثمن تغییر کرده است. آیا عقد باطل است و باید دوباره عقد بخوانند یا عقد اول صحیح است ولی به قیمت دوم؟ این بستگی دارد که صیغه عقد بیع چگونه بوده است؛ اگر بایع گفت صد تومان خریده‌ام و به هر چه خریده‌ام و ده درصد سود، معامله به دویست تومان و ده درصد صحیح است اما اگر گفت صد تومان خریده‌ام و به صد تومان و ده درصد سود می‌فروشم. بیع باطل است، یعنی اگر بینه بر قیمت جدید بیاورد اصل معامله باطل است و خیار هم نمی‌خواهد. آنچه عقد بر آن واقع شده است، صحیح نبوده و بر قیمت جدید هم اصلا عقد واقع نشده است. ولی چون کسی چنین فتوایی نداده است، قول دوم بایع پذیرفته نمی‌شود.

محل برگزاری