مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- خبر سید مرتضی بر عدم حجیت خبر واحد
- پاسخ آقا ضیاء عراقی
- اشکال آیتﷲ خویی به آقا ضیاء عراقی
- پاسخ استاد به آیتﷲ خویی
حجیت خبر واحد
اشکال خبر سید مرتضی بر عدم حجیت خبر واحد
گاهی اشکالات عامهای درباره ادله حجیت خبر واحد پیش میآید که باید بگوییم خبر واحد مطلقاً حجت نیست. اگر آیه نبأ دلالت بر حجیت خبر واحد کند، یکی از خبرهای واحد، خبر سید مرتضی است که میگوید خبر واحد حجت نیست.
پاسخ آقا ضیاء عراقی به اشکال
مرحوم آقا ضیاء پاسخ دادهاند که ادله حجیت خبر واحد شامل خبر سید مرتضی نمیشود؛ زیرا اگر جایی امر بین تخصیص و تخصص دایر بود، تخصص بر تخصیص ترجیح دارد. اگر مولی گفت اکرم العلماء و میدانم که زید اکرام ندارد، آیا اکرم العلماء تخصیص خورده است و زید عالم است و استثنا شده یا زید جاهل است و تخصصا از حکم خارج است؟ همه گفتهاند تخصص بر تخصیص ترجیح دارد و مقدم است. اگر میدانم زید اکرام ندارد، اصاله العموم یا اصاله الاطلاق در اکرم العلماء جاری میشود و اصل، عدم تخصیص است پس زید که اکرام ندارد تخصیص نیست بلکه تخصص است.
ما نحن فیه هم همینطور است؛ ادلهای داریم که میگویند خبر واحد حجت است و خبر سید مرتضی میگوید هیچ خبر واحدی حجت نیست و روایات بسیار زیادی هم درباره واجبات و محرمات داریم که خبر واحد و حجت هستند. نمیدانیم دلیل حجیت خبر واحد شامل خبر سید مرتضی میشود؟ اگر دلیل حجیت خبر واحد میگوید روایات حجت هستند، پس باید خبر سید مرتضی حجت نباشد. بهعبارتدیگر یقین داریم که خبر سید مرتضی از ادله حجیت خبر واحد خارج است. ادله حجیت خبر واحد، درباره خبری است که شک داریم حجت است یا حجت نیست ولی درباره خبر سید مرتضی یقین داریم که حجت نیست پس تخصصا خارج است. لذا اگر ادله حجیت خبر واحد شامل خبر سید مرتضی نشود تخصصا خارج میشود و نوبت به تخصیص نمیرسد. ادله حجیت خبر واحد در مورد مشکوک الحجیه است و خبر سید مرتضی، مقطوع عدم الحجیه است.
اشکال آیتﷲ خویی به کلام آقا ضیاء
آیتﷲ خویی فرموده است: خلط بحث شده است. اولاً تعارض بر دو قسم است: تعارض بالذات و تعارض بالعرض یعنی بهواسطه دلیل دیگر متعارض است مثل آنکه حدیث بگوید نماز ظهر در جمعه واجب است و حدیث دیگری بگوید نماز جمعه واجب است. این دو متعارض نیستند ولی با توجه به اینکه میدانیم در جمعه یک نماز واجب است، متعارض میشوند.
درجایی تخصص بر تخصیص مقدم است که دو دلیل داشته باشیم که متعارض باشند و اگر یکی را اخذ کنیم، دلیل دیگر از تحت عموم خارج میشود تخصیصا و اگر دلیل دیگر اخذ شود، دلیل دیگر از تحت عموم خارج میشود تخصیصا.
آیتﷲ خویی مثال میزند به اینکه معمولاً میگویند شک سببی بر شک مسببی مقدم است و اصل در سبب بر اصل در مسبب مقدم است. اگر شک داریم لباسی پاک است یا نجس و آبی داریم که شک داریم پاک است یا نجس و لباس را با آن آب شستیم. استصحاب میکنیم که آب پاک است. اصل دیگر این است که لباس قبلاً نجس بود و استصحاب میکنیم نجس است. اگر آب قبلاً پاک بوده و الآن شک در نجاست داریم، استصحاب طهارت میکنیم و لباس را استصحاب نجاست میکنیم. اگر استصحاب طهارت در آب کردیم، دیگر در لباس شک نداریم. اصل سببی جاری میشود و اصل مسببی تخصصا خارج است. مجرای اصل مسببی شک است و الآن شک نداریم.
در ما نحن فیه دلیلی میگوید خبر واحد حجت است. اگر ادله حجیت خبر واحد را جاری کنیم، دو فرد داریم و جریان اصل در یک فرد موجب عدم شک در فرد دیگر باشد، تخصص بر تخصیص مقدم است؛ خبر سید مرتضی و خبرهای واحد که درباره احکام هستند و حدود سی هزار حدیث است. اگر گفتیم این سی هزار حدیث حجت هستند آیا معنایش عدم حجیت خبر سید مرتضی است؟ خبر سید مرتضی حجت است ولی معارض دارد. بهعبارتدیگر شمول ادله حجیت خبر واحد بر روایات احکام، باعث تخصص و خروج خبر سید از تحت ادله نمیشود بلکه موجب تعارض است. لذا اصلاً مصداق تخصص و تخصیص نیست؛ بنابراین ما نحن فیه از مواردی است که تخصیص بر تخصص مقدم است چون گاهی دلیلی داریم که میگوید فلان مطلب حجت است ولی دلیلی داریم که میگوید این مطلب صحیح نیست، اینجا حکومت است. دلیل سید مرتضی حاکم بر تمامی روایات احکام است؛ سید مرتضی میگوید هیچیک از اخبار احکام حجت نیستند و لذا نوعی تخصیص یا حکومت است.
پاسخ استاد
آیه نبأ و سایر ادله حجت خبر واحد، شامل خبر سید مرتضی نمیشوند از باب اینکه خبر سید مرتضی با خبر شیخ طوسی تعارض دارد.
ظاهراً فرمایش مرحوم خویی مشکل را حل نمیکند. مسئله تخصیص و تخصص درست است ولی اینجا مقام آن نیست لذا چه تخصیص باشد و چه تخصص، کلام آقا ضیاء درست است و با کلام مرحوم خویی جواب داده نمیشود.