مباحث مطرح شده در این جلسه:
اشکال وحدت و تعدد عقاب
جواب اشکال آخوند
پاسخ استاد به اشکال آخوند
اشکال وحدت و تعدد عقاب
آخوند در کفایه که ترتب را محال میداند، میفرماید اشکالی از قدیم در ذهن من بود حتی در درس هم مطرح میکردم و از جواب استاد قانع نمیشدم. اشکالی که در ذهن آخوند بوده مساله وحدت و تعدد عقاب است. یعنی اگر ترتب درست هم باشد، لازمهای دارد که نمیتوان پذیرفت و خود این لازمه کاشف این است که ترتب لازم است. به عبارت دیگر بر بطلان ترتب دلیل انی (از معلول به علت رسیدن) داریم، از اینکه ترتب یک لازمهای دارد که این لازمه را نمیتوان پذیرفت معلوم میشود که ترتب باطل است. آخوند میفرماید: کسی که مسجد را تطهیر نکرد و نماز هم نخواندف روز قیامت دو عقاب دارد یا یک عقاب؟ اگر بگوییم یک عقاب دارد، معنایش بطلان ترتب است، چون یک تکلیف داشته که نافرمانی کرده است و یک عقاب دارد. اگر بگوییم دو عقاب دارد، معنایش این است که شارع طلب ضدین کرده است و طلب ضدین محال است. به عبارت دیگر این عبد روز قیامت میگوید من یک قدرت داشتم، یا باید نماز میخواندم و یا مسجد را تطهیر میکردم، برای یک قدرت که صرف اطاعت نشده دو عقاب معنا ندارد. آخوند میگوید: کسی نمیتواند دو عقاب را بپذیرد و وقتی دو عقاب نیست معلوم میشود ترتب نیست و یک تکلیف بوده است.
جواب اشکال آخوند
بعد از آخوند، چون خیلی از آقایان ترتب را پذیرفتهاند در صدد جواب اشکال بودهاند.
بعضی گفته اند: وحدت و تعدد عقاب مربوط به وحدت و تعدد تکلیف نیست بلکه مربوط به وحدت و تعدد قدرت است. یک بحث تکلیف داریم، یک بحث عصیان داریم و یک بحث قدرت. اگر کسی سوال کند چند تکلیف هست؟ میگوییم تکلیف متعدد است و دو تکلیف داریم، تکلیف به اهم و تکلیف به مهم. اگر کسی سوال کند چند عقاب هست؟ میگوییم یک عقاب است اما نه به معنای اینکه کاشف از یک تکلیف است. به خاطر اینکه عقاب کاشف از وحدت و تعدد قدرت است.
بعضی گفته اند: دو عقاب دارد و ترتب هم صحیح است. درست است که یک قدرت است، اما دو عقاب دارد. چون اگر اهم را انجام بدهد، یک تکلیف بیشتر ندارد. اگر مسجد را تطهیر کند موضوعی برای نماز باقی نمیماند و اصلا تکلیف به مهم ندارد. اگر مهم را انجام بدهد، یک معصیت اهم انجام شده است. اگر مهم را هم انجام ندهد، یک معصیت دیگر هم انجام شده است. پس دو معصیت و دو عقاب داریم. روز قیامت به این شخص نمیگویند چرا مسجد را تطهیر نکردی و چرا نماز نخواندی، چون خواهد گفت من قدرت این را نداشتم که هر دو را انجام بدهم. بلکه روز قیامت میگویند چرا بین دو ترک جمع کردی، ترک تطهیر و ترک صلات. به عبارت دیگر مواخذه بر ترک واجب است و این شخص میتوانست قدرتش را در این صرف کند که ترک محقق نشود. شارع طلب ضدین نکرده است بلکه از جمع بین دو ترک نهی کرده است. جمع بین دو ترک یک تکلیف است اما میتواند دو عقاب داشته باشد. شاهدش هم این است که مثلا در باب واجب کفایی، اگر کسی برای تجهیز میت نرود، یک تکلیف است اما همه عقاب میشوند، تکلیف واحد است اما عقاب متعدد است. در مساله تعاقب ایدی بر یک مال، یک غصب است اما همه مواخذه میشوند و همه ضامن هستند.
پاسخ استاد به اشکال آخوند
ولکن جواب این مطلب آخر این است که در مساله واجب کفایی یا تعاقب ایدی، معمولا غیر از امام خمینی همه آقایان این مسائل را تکالیف انحلالی میدانند. یعنی یک تکلیف، انحلال مییابد و فرو شکسته میشود به تعداد مکلفین. در این صورت هر کسی به خاطر عصیان تکلیف خودش عقاب میشود. اگر یک نفر امر خودش را عمل کند موضوع امر دیگران از بین میرود و عقاب ندارند. در تعاقب ایدی مال یک مال است اما غصب متعدد است، سرقت یک غصب است بعد به دیگری فروخت این هم یک غصب است. تکلیف به حرمت غصب انحلالی است.
اینکه بگوییم شارع دو عقاب میکند به خاطر جمع بین الترکین، اگر تکلیف به ترک بود؛ قبلا گفته شد که عدم مضاف بهرهای از وجود ندارد، یعنی ترک نماز با ترک تطهیر فرقی ندارد و یک تکلیف است.
بهتر این است که بگوییم تکلیف متعدد است، اما روز قیامت یک عقاب دارد نه دو عقاب، اما این یک عقاب به خاطر عصیان است نه به خاطر تکلیف. تکلالیف متعدد است اما عصیان واحد است. کسی که مسجد را تطهیر نکند و نماز بخواند، عصیان کرده و عقاب دارد. اگر کسی تطهیر نکرد و نماز هم نخواند، عصیان کرده و عقاب دارد. هر دو یک عصیان کردهاند و یک عقاب دارند.
در نتیجه فرمایش آخوند که اگر عقاب واحد است پس ترتب باطل است، صحیح نیست. معصیت و عقاب واحد است اما تکلیف متعدد است. چون تکلیف متعدد است پس ترتب صحیح است؛ عقاب به خاطر عصیان است و عصیان واحد است.