مباحث مطرح شده در این جلسه:
- آیا اصول عملیه محرزه قائممقام قطع میشوند؟
- اشکال برخی از حواشی کفایه به آخوند
- پاسخ استاد به اشکال
آیا اصول علمیه محرزه قائممقام قطع میشوند؟
امر چهارم در کفایه: این امر بیارتباط به بحث اقسام قطع نیست. آخوند میفرماید: سه مطلب واضح و روشن است که قطع به یک حکم در موضوع همان حکم اخذ نمیشود چون دور لازم میآید. دقیقاً همان بحثی است که در اشتراک احکام بین عالم و جاهل گفته شده است. نمیشود خدای متعال بگوید هرگاه یقین کردی شراب حرام است، شراب حرام است. این دور است چون هر حکمی موضوع میخواهد و اگر قطع به حرمت در موضوع اخذ شد و خود قطع متعلق میخواهد که حرمت است؛ یعنی حرمت متوقف بر قطع است و قطع متوقف بر حرمت است.
و نمیشود که قطع به یک حکم در موضوعِ مثل آن حکم یا در موضوعِ ضد آن حکم قرار بگیرد چون اجتماع مثلین یا اجتماع ضدین میشود. مثلاً شارع بگوید: هرگاه به حرمت قطع یافتی، خمر حلال است یا خمر مثل حرام است.
اشکال برخی از حواشی کفایه به آخوند
اینکه آخوند فرمود: علم به حکم در موضوع حکم اخذ نشده است و احکام بین عالم و جاهل مشترک هستند، چون دور لازم میآید. برخی از حواشی کفایه فرمودهاند: گاهی انسان به حکم قطع دارد ولی حکم وجود ندارد مثل موارد جهل مرکب؛ بنابراین دور لازم نمیآید. موضع حکم، قطع به حکم است اما نه حکم واقعی بلکه حکمی که خیال میکند حکم است. حرام واقعی موقف بر قطع است و قطع موقف بر حرمت تخیلی است لذا حرمت متوقف بر نفس حرمت نیست پس دور نمیشود.
پاسخ استاد به اشکال
ولکن این اشکال صحیح نیست: قبلاً گفته شد که هرگاه علم یا قطع یا یقین داریم، متعلق میخواهد ولی همیشه متعلق علم یا قطع، معلوم بالذات است نه معلوم بالعرض. معلوم بالذات صورت ذهنی عالم است. (علم در ذهن انسان است و معلوم او صورت در ذهن است و عالم هم صاحب صورت ذهنی است پس متحد هستند). وقتی شارع میفرماید هرگاه به حرمت خمر قطع داری، خمر حرام است؛ متعلق قطع صورت ذهنی است و صورت ذهنی تخیل و کذب نیست. علم به خمر ذهنی تعلق میگیرد نه به خمر خارجی. اینکه صورت ذهنی مطابق با خارج است یا نه، ربطی به بحث ما ندارد و بحث فلسفی است.
علم متعلق میخواهد و متعلقش صورت ذهنی است و صورت ذهنی کذب و تخیل نیست. تطابق با خارج، بحث تخیل مطرح میشود که بحث فلسفی است نه اصولی. مستشکل گفته است گاهی قطع متعلق ندارد و این اشتباه است چون قطع، اضافه است و متعلق میخواهد و متعلقش در ذهن است.