مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- استدلال به سنت
- استدلال به سیره عقلا
- اجماع منقول بر حجیت خبر واحد
- اجماع محصل بر حجیت خبر واحد
- اجماع حاصل از فحص عمل علما
حجیت خبر واحد
استدلال به سنت
آیا میتوان با روایات اثبات حجیت خبر واحد کرد؟
علمای اصول فرمودهاند این روایات دلالت بر حجیت خبر واحد دارند و متواتر هستند. گفته شد که روایات متواتر نیستند گرچه از روایات استفاده میشود که حجیت خبر واحد، امری مفروغ عنه بوده است.
تا اینجا نتیجه این شد که آیات و روایات دلیل بر حجیت خبر واحد نمیشوند.
استدلال به سیره عقلا
شیخ انصاری در ابتدای کتاب المکاسب فرموده است: و ینبغی أوّلًا التیمّن بذکر بعض الأخبار الواردة علی سبیل الضابطة للمکاسب. (کتاب المکاسب ط تراث الشیخ الأعظم ج ۱ ص ۵) یکی از مراجع در کتاب خود فرموده است که معلوم میشود شیخ انصاری روایات را قبول نداشته است و صرفاً برای تبرک آنها را نقل کرده است.
ولیکن این حرف صحیح نیست؛ شیخ نمیفرماید روایات را بهعنوان تبرک و تیمن میآورم و دلیل نمیدانم، بلکه مراد شیخ این است که ابتدا دلیل را ذکر میکنم سپس ادعا را مطرح مینمایم و این تقدیم دلیل بر مدعا به دلیل تبرک و تیمن است.
در ما نحن فیه هم ابتدا سیره عقلا را نیاوردیم بااینکه مهمترین واصلیترین دلیل بر حجیت خبر واحد است بلکه ابتدا آیات و روایات را مطرح کردیم به جهت تبرک و تیمن وگرنه به لحاظ فنی ابتدا باید سیر عقلا ذکر شود.
مطلب دیگر اینکه در اصول فقه میگوییم ادله اربعه ولی فراوان از عرف و سیره عقلا بحث میشود بااینکه هیچیک از ادله اربعه نیست. یکی از آقایان نوشته است که عرف و سیره عقلا همان دلیل عقلی است ولیکن صحیح آن است که سیره عقلا جزء اجماع است. آخوند در بحث اجماع بر حجیت خبر واحد فرموده است که اجماع چند تقریر دارد:
۱- فحص از کلمات علما.
۲- اجماع منقول.
۳- فحص از عمل علماء.
۴- فحص از عمل عقلا.
(کفایة الأصول – ت الزارعی السبزواری ج ۲ ص ۳۳۸)
یعنی عرف و سیره عقلا یکی از تقریرهای اجماع است.
سیره عقلا، امر عرفی است و عقل، امر عقلی است لذا سیره عقلا زیرمجموعه عقل نیست. بلکه زیرمجموعه اجماع است. کشف قول معصوم از سیره عقلا همان اجماع است.
اجماع منقول بر حجیت خبر واحد
مطلب اول: شیخ طوسی در عده الاصول ادعای اجماع بر حجیت خبر واحد کرده است و فرموده حتی اجماع داریم که به روایات بعضی از سنیها مثل سکونی و نوفلی بهشرط عدم مخالفت با کتاب و سنت عمل میشود و حجت است.
عمل شیخ طوسی هم این است که به این روایات استناد میکند یعنی خبر واحد را حجت میداند. در مقابل ایشان سید مرتضی، ابن زهره، ابن ادریس و طبرسی فرمودهاند اجماع داریم که نمیتوان به خبر واحد عمل کرد.
شیخ انصاری در رسائل و تستری در کشف القناع مفصل بحث کردهاند که چرا شیخ طوسی میفرماید اجماع بر حجیت خبر واحد داریم و سید مرتضی میفرماید اجماع بر عدم حجیت خبر واحد داریم، بااینکه معاصر هستند. یک وجه جمع این است که صحیح آن است که اجماع بر حجیت خبر واحد است. سید مرتضی عالمی است که اهل سنت هم او را قبول داشتهاند و در مسائل خود به او رجوع میکردند لذا وقتی روایتی از بخاری یا مسلم میدید، بهجای اینکه بگوید روایات آنها حجت نیستند فرموده است اجماع بر عدم حجیت خبر واحد داریم.
پس شیخ طوسی ادعای اجماع بر حجیت خبر واحد کرده است و قرائن و شواهد مؤید شیخ است. سید مرتضی، ابن زهره و ابن ادریس فراوان به خبر واحد عمل کردهاند.
اجماع محصل بر حجیت خبر واحد
مطلب دوم اینکه اقوال علما را فحص کنیم. در کتابها الی ماشاءﷲ وجود دارد که خبر واحد حجت است از اینها قول علما کشف میشود.
مطلب اول نقل خبر واحد نسبت به اجماع بود یعنی اجماع منقول ولی مطلب دوم اجماع محصل است.
مطلب اول اثبات حجیت خبر واحد بهوسیله خبر واحد است که دور پیش میآید. مطلب دوم اجماع محصل است یعنی با تفحص کلمات علما میفهمیم اجماع بر حجیت خبر واحد داریم. ولیکن این اجماع محصل تعبدی نیست بلکه مدرکی است و شاید دلیل آقایان، آیه نبأ و امثال آن باشد.
اجماع حاصل از فحص عمل علما
مطلب سوم فحص از عمل علما است. کسی که میگوید غساله پاک است و کسی که میگوید غساله نجس است، هر دو استناد به روایات کردهاند. تمام مذاهب اسلامی اینطور هستند.
این ادعا صحیح است ولی دلیل نمیشوند چون علماء به خبر واحد عمل میکنند اما نه به خاطر عالم و متشرع بودن بلکه به دلیل عاقل بودن. اصل عمل متشرعه به روایات صحیح است اما وجه عمل، تشرع نیست بلکه شاید وجه عمل، عقل باشد و سیره عقلا عمل به خبر واحد است.
آنچه دلیل است این است که سیره عقلا بر عمل به خبر واحد است.