مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- استدلال به سیره عقلا
- عدم ردع یا امضای شارع
- توجیه آیات ناهی از عمل به ظن
- کلام آخوند در کفایه
حجیت خبر واحد
استدلال به سیره عقلا
سیره عقلا بما هم عقلا بر این است که به خبر واحد اعتماد میکنند و خبر واحد را حجت میدانند. زنی که در خانه است و مسئلهای برایش پیش میآید به همسرش میگوید این مسئله را برای من بپرس و به خبر او اعتماد میکند.
عدم ردع یا امضای شارع
توجیه آیات ناهی از عمل به ظن
آیا شارع این سیره را امضا کرده است یا شارع از این سیره ردع نکرده است که از عدم ردع، امضا را کشف کنیم؟
آیتﷲ اراکی فرموده است کلمه ظن در آیات ناهی از عمل به ظن یعنی احتمال راجح در مقابل وهم. ولیکن در لغت گاهی کلمه ظن به وهم اطلاق میشود. در قرآن کریم آیاتی درباره نکوهش ظن است و آیاتی درباره ستایش ظن است. در موارد نکوهش، ظن به معنای وهم است اما در موارد ستایش، ظن به معنای احتمال راجح است.
احتمال دوم که برخی از متأخرین و مراجع فعلی ذکر کردهاند این است که آیاتی که از پیروی از ظن نهی کردهاند خطاب به عرف است عمل به خبر واحد را، عمل به علم میداند بااینکه حقیقتاً علم نیست. آیه میگوید هر چیزی که عرف آن را ظن میداند عمل نکنید و عرف، خبر واحد را علم میداند و خبر واحد تخصصاً خارج است.
احتمال سوم: امام خمینی(ره) میفرماید این آیات شریفه نمیتوانند ردع و منع از عمل به خبر واحد کنند؛ این آیات شریفه قضایای حقیقیه هستند یعنی مقدره الموضوع به این معنا که هرگاه موضوع فرض شود، حکم نیز حمل میشود. آیات میفرمایند به ظن عمل نکنید یکی از ظنون، همین آیات هستند. اصاله العموم و اصاله الاطلاق از ظنون هستند و اگر آیه بگوید به هیچ زنی عمل نکنید یکی از همین آیات هستند؛ یعنی از حجیت دلیل، عدم حجیت آن لازم میآید و محال است از حجیت دلیلی نفی حجیتش استفاده شود بنابراین استدلال به این آیات صحیح نیست.
احتمال چهارم: برخی گفتند این آیات ارشاد به ارتکاز عرف است و تأسیس نیستند که حکم شرعی بیان کنند. در ذهن مردم این است که به خبر واحد موثق عمل میکنند و به خبر فاسق عمل نمیکنند؛ بنابراین آیات دلیل بر ردع حجیت خبر واحد نمیشوند.
کلام آخوند در کفایه
آخوند هم در حاشیه رسائل و هم در کفایه این مسئله را مطرح کرده که متفاوت هستند و احتمالاً ابتدا حاشیه رسائل را نگاشته سپس کفایه را نوشته است چون در کفایه یکی دو مورد به حاشیه رسائل ارجاع داده است.
آخوند در کفایه میفرماید اگر این آیات شریفه بخواهند از سیره عقلا نهی کنند دور لازم میآید و دور باطل است. دلالت آیات بر نهی از سیره باطل است.
در زمان ائمه علیهمالسلام مردم هم به خبر واحد عمل میکردند و هم به قیاس مسلماً به خبر بیشتر عمل میکردند چون عمل ابوحنیفه و طرفدارانش به قیاس کمتر بوده است. حدود ۵۰۰ روایت هست که عمل به قیاس حرام است، اما درباره حرمت عمل به خبر واحد یک روایت هم نداریم. معلوم میشود که مردم در زمان ائمه علیهمالسلام از این آیات، ردع به خبر واحد نمیفهمیدند.
دوری که آخوند فرموده است این است که وقتی آیات دلالت بر ردع بر سیره میکنند که آیات عام یا مطلق باشند و وقتی آیه عام است که تخصیص نخورده باشد؛ و زمانی تخصیص نخورده است که سیره عقلا حجت نباشد. اگر حجت باشد آیه را تخصیص میزند. نتیجه این است که آیات در صورتی ردع میکنند که عام باشند و عام بودن متوقف بر عدم حجیت سیره است و عدم حجیت سیره متوقف بر عام است. پس رادع بودن آیات متوقف براده بودن آیات است یا عام بودن آیات متوقف بر عام بودن آیات است.