مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- استدلال به دلیل عقلی
- دلیل اول شیخ انصاری
- سه اشکال شیخ انصاری به دلیل اول
حجیت خبر واحد
استدلال به دلیل عقلی
اولین دلیل عقلی شیخ انصاری در رسائل
شیخ ابتدا مقدمهای را ذکر میکند که آخوند در کفایه حذف کرده است.
شیخ میفرماید اگر کسی تاریخ حدیث را ا دقت مطالعه کند میبیند اهتمام زیادی در زمان ائمه نسبت به نگارش حدیث بوده است. احمد بن محمد بن عیسی که بزرگ محدثان قم بوده است، نزد حسن بن علی بن وشاء رفت و از او کتابهای ابان بن عثمان و علاء بن رزین را درخواست کرد تا احادیث ایشان را نقل کند. حسن بن علی بن وشاء نیز کتابهای این دو راوی را آورد و به او داد. احمد بن محمد گفت باید این دو کتاب را برای من بخوانی تا بشنوم و بتوانم نقل کنم. حسن بن علی گفت این احادیث را بنویس و بیاور تا بخوانم. احمد بن محمد گفت: لا آمن الحدثان؛ یعنی اعتباری به روزگار نیست شاید تو مردی و وقت نشد که برایم بخوانی. حسن بن علی گفت خیال نمیکردم حدیث اینقدر دقیق باشد وگرنه احتمال بیشتری میکردم. (فرائد الاصول ج ۱ ص ۳۵۳)
این نشاندهنده آن است که در آن زمان باید احادیث دانهدانه خوانده میشد تا بنویسد؛ بهعبارتدیگر وجاده در حدیث اعتبار نداشت و سماع ملاک بود.
کتابهای محمد بن سنان را بیاعتبار میدانند چون احادیث او وجاده است و از کسی نشنیده است.
افراد زیادی هستند که در ایام کودکی از پدر خود حدیث شنیدهاند ولی چون بالغ نبودند بیاعتبار است و آن احادیث را از برادر بزرگ خود از پدر نقل کردهاند تا اعتبار داشته باشد.
شلمغانی زمانی که منحرف نشده بود، چند کتاب نوشت و بعداً که منحرف شد و مورد لعن امام زمان قرار گرفت، راویان کتابهای او را کنار گذاشتند.
دقت در نقل حدیث در مسائلی که لازم نبود هم زیاد بوده است. گاهی برای یک حدیث از سمرقند تا بصره میرفتند که یک کلمه حدیث را از راوی بشنوند تا معنایش را بدانند.
اینها نشاندهنده اهتمام زیاد به حدیث و اعتبار حدیث است.
استدلال شیخ انصاری این است که: احکام شرعی داریم میدانیم خدا دستوراتی دارد به علم داریم که این دستورات ضمن این روایات هستند؛ بهطوریکه اگر کسی به این روایات عمل کند، اکثر یا کثیری از احکام شرع را به دست آورده است.
شیخ انصاری میفرماید: من قبلاً به این دلیل اعتماد کردهام. ممکن است کسی خیال کند که یعنی شیخ این دلیل را قبلاً قبول داشته است. ولیکن مراد شیخی این است که در بحث حجیت کل لغوی به این دلیل اعتماد کردهام.
اما در غیر از روایات، مانند اجماع یا شهرت یا سیره احکامی داریم ولی دو علم اجمالی داریم: علم اجمالی صغیر و علم اجمالی کبیر. علم اجمالی کبیر این است که احکامی در شهر وجود دارد که در امارات و غیر امارات، روایات و غیر روایات پخش است. علم اجمالی صغیر این است که آن احکام در روایات پخش است.
آیا علم اجمالی کبیر به علم اجمالی صغیر منحل میشود؟ … نتیجه این میشود که باید به این علم اجمالی صغیر یعنی احکام خدا در روایات است عمل کنیم.
مقدمه دوم: وقتی میدانیم باید به این روایت عمل کنیم آیا باید به روایات مطلقاً عمل کنیم یا روایت خاص؟ شیخ انصاری میفرماید بعضی روایات مطلق هستند و برخی برخلاف اصول عملیه هستند. روایاتی که خلاف اصول عملیه هستند را باید عمل کنیم.
عقل میگوید روایت حجت هستند و شامل غیر روایات هم نمیشود.
سه اشکال شیخ انصاری به دلیل اول
شیخ انصاری ۳ اشکال به این دلیل مطرح میکند. برخی از مراجع فرمودند آخوند در کفایه اشکال اول شیخ را در خود دلیل اصلاح کرده است، اشکال دوم را توجه نکرده است و اشکال سوم را پذیرفته است.
اشکال اول: همانطوری که علم اجمالی صغیر داریم، علم اجمالی کبیر هم داریم. علم اجمالی صغیر میگوید روایات حجت هستند و علم اجمالی کبیر میگوید روایات و غیر روایات حجت هستند چون احکام خدا در آنها پخش هستند.
اشکال دوم: بین ظن به صدور و ظن به مضمون فرق است. در باب حجت خبر واحد، ظن به صدور لازم است اما این دلیل صرفاً ظن به مضمون را گفته است.
اشکال سوم: روایات مثبت تکلیف و روایات نافی تکلیف داریم. اگر این دلیلی که گفته شد صحیح باشد فقط شامل روایات مثبت تکلیف میشود و روایات نافی تکلیف را در برنمیگیرد.