مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- استدلال به دلیل عقلی
- دلیل اول شیخ انصاری
- سه اشکال شیخ انصاری به دلیل اول
- کلام آیتﷲ خویی در حجیت لوازم حجت
حجیت خبر واحد
استدلال به دلیل عقلی
دلیل اول شیخ انصاری: انسداد صغیر
دلیل این بود که علم داریم به تکالیفی و آن تکالیف در ضمن امارات هستند (علم اجمالی کبیر) و علم اجمالی داریم که تکالیف در ضمن روایات هستند (علم اجمالی صغیر) لذا باید به آنها عمل کنیم. شیخ فرمود: علم اجمالی کبیر به این علم اجمالی صغیر منحل نمیشود.
آخوند خراسانی میفرماید: انحلال درست است و طبق دلیل، باید به روایات عمل کرد.
سه اشکال شیخ انصاری به دلیل اول
شیخ انصاری چند اشکال به دلیل انسداد صغیر وارد کرد:
اشکال اول: بحث ما درباره حجیت خبر واحد است یعنی بحث در این است که آیا روایات صادر شدهاند؟ وقتی احتمال کذب وجود دارد، آیا میتوان گفت به آنها اعتنا نکنیم؟ دلیل میگوید به مضمون روایات عمل کنید؛ یعنی دلیل درباره مضامین روایات است ولی بحث ما در صدور روایات است.
اشکال دوم: اگر این دلیل درست باشد فقط باید به روایات مثبت تکلیف عمل کنیم نه روایات نافی تکلیف.
اشکال سوم: بین حجیت و لزوم عمل فرق است؛ محل بحث حجیت خبر واحد است و حجت یعنی چیزی که بتوان به خدا نسبت داد و لوازم آن هم حجت است اما دلیل درباره لزوم عمل به خبر واحد است نه حجیت خبر واحد.
کلام آیتﷲ خویی در حجیت لوازم حجت
آیتﷲ خویی ذیل اشکال سوم میفرماید: بهصورت کلی این کلام درست نیست. در مورد لزوم عمل، لوازم حجت نیستند مانند اصول عملیه. در مورد حجت معمولاً لوازم حجت هستند اما در مواردی لوازم حجت نیستند.
آیا در تمامی روایات دلالت التزامیه هم حجت است؟
روش آیتﷲ بروجردی این بوده است که تمامی روایات یک باب را خوانده و از مجموع منحیثالمجموع نتیجه میگرفتند؛ برخلاف بقیه آقایان که از تکتک روایات حکم را استفاده میکردند.
معنای کار آیتﷲ بروجردی این است که لوازم هر حجتی، حجت نیست و باید کل روایات را در نظر گرفت. اگر بگوییم روایات عین الفاظ معصومین علیهمالسلام هستند، هم دلالت مطابقه حجت است و هم دلالت التزامیه؛ اما اگر روایات را نقل به مضمون بدانیم، دیگر دلالت التزامیه حجت نیست چون شاید راوی به لوازم توجه نداشته است و عبارت را عوض کرده است. پس در بعضی از موارد، لوازم اعتبار ندارند. مضمون روایات حجت هستند نه الفاظ آنها. در فقه و کلام، مضمون روایت لازم است اما در ادبیات الفاظ موردعنایت هستند لذا در کتابهای ادبی نمیتوان به روایات استشهاد کرد چون نقل به مضمون هستند نه عین عبارت معصوم علیهالسلام.
باید بحث شود که اولاً روایات چند قسم هستند؟ اصول عملیه چند قسم هستند؟ در چه موردی حدیث حجت است و در چه موردی لزوم عمل دارد تا بر اصول عملی مقدم باشد یا مقدم نباشد؟