مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- استدلال به دلیل عقلی
- دلیل اول شیخ انصاری
- تقدم خبر واحد بر اصول عملیه بنابر آیات و دلیل انسداد
- حکم ملازم خبر واحد بنابر حجیت یا لزوم عمل
حجیت خبر واحد
استدلال به دلیل عقلی
دلیل اول شیخ انصاری: انسداد صغیر
دلیل انسداد صغیر بر حجیت خبر واحد چند اشکال داشت. یک اشکال این بود که میخواهیم دلیلی بیاوریم که نتیجهاش این شود که خبر واحد بر اصول عملیه یا اصول لفظیه مقدم باشد.
تقدم خبر واحد بر اصول عملیه بنابر آیات و دلیل انسداد
اگر حدیثی داریم که لسان اثبات تکلیف دارد و در مقابل حدیث، اصل عملی نافی تکلیف و غیر محرز قرار دارد؛ مثلاً اصاله البرائه گوید نماز جمعه واجب نیست و حدیث میگوید نماز جمعه واجب است، در این صورت کدامیک مقدم است؟ (اصل محرز ناظر بهواقع است و اصل غیر محرز برای رفع تحیر است)
اگر کسی بگوید خبر واحد حجت است به دلیل آیات و سیره عقلا؛ بر اصل عملی مقدم است. اگر برائت عقلی (قبح عقاب بلا بیان) باشد خبر واحد وارد بر آن است و اگر برائت نقلی (رفع ما لا یعلمون) باشد، خبر واحد حکومت دارد. خبر واحد موضوع برائت عقلی (لا بیان) را وجداناً و حقیقتاً از بین میبرد. موضوع برائت شرعی، شک است و وقتی حدیث داریم، وجدانان و حقیقتاً شک هست اما شارع فرموده تعبداً به شک اعتنا نکنید. حکومت یعنی موضوع برائت نقلی وجداناً هست ولی تعبداً نیست و نباید به آن اعتنا کرد.
بهعبارتدیگر خبر واحد بر برائت نقلی و برائت عقلی مقدم است از باب حکومت و ورود.
اگر کسی بگوید خبر واحد به دلیل عقلی انسداد صغیر حجت است؛ جلسه قبل گفته شد که آیتﷲ خوبی فرموده است در امارات گاهی لوازم حجت است و گاهی حجت نیست ولی در اصول عملیه هیچگاه لوازم حجت نیست. اگر گفتیم باید به خبر واحد عمل کنیم به دلیل انسداد صغیر؛ حدیث میگوید نماز جمعه واجب است و اصل عملی میگوید نماز جمعه واجب نیست. آیا اصل عملی نافی تکلیف در اطراف علم اجمالی جاری میشود؟
اجرای اصل عملی در همه اطراف شبهه محصوره، خلاف علم است. اجرای اصل عملی در یکطرف دون طرف دیگر، ترجیح بلا مرجح است. اجرای اصل عملی در احد الاطراف، ترجیح بلا مرجح نیست ولی احد الاطراف امر مردد است که وجود خارجی ندارد؛ بنابراین باید به حدیث عمل کنیم.
حکم ملازم خبر واحد بنابر حجیت یا لزوم عمل
یکی از بزرگان فرموده است: حجیت یعنی میتوان مورد حجت را به خدا نسبت داد اما دلیل انسداد اثبات لزوم عمل میکند و نمیتوان به خدا نسبت داد.
حجت گاهی به معنای طریق الی الواقع است، گاهی به معنای تنجیز و تعزیر است، گاهی به معنای تتمیم کشف است، گاهی به معنای جعل مؤدی است و گاهی به معنای جعل مماثل است.
کسی که میگوید نمیتوان در علم بین لازم و ملزوم تفکیک قائل شد و علم به لازم، علم من، درنتیجه فرق بین حجیت خبر واحد از طریق آیات و روایات یا از طریق دلیل انسداد نیست. اگر آیات بگویند به خبر واحد عمل کنید میتوان به خدا نسبت داد. اگر عقل بگوید به خبر واحد عمل کنید، علم به اینکه لازم است به چیزی عمل شود ملازم است با نسبت دادن به خدا.
پاسخ این است که فرق است بین اینکه عقل بگوید چیزی حجت است یا اینکه عقل بگوید عمل کردن واجب است. اگر عقل بگوید چیزی حجت است، تفکیک بین لازم و ملزوم محال است و انتساب الی ﷲ جایز است؛ اما اگر عقل لزوم عمل را گفت و ملازمی داشت، میتوان بین لازم و ملزوم تفکیک قائل شد.
مثلاً گفت وضو بگیر و باید برای وضو آستین را بالا زد اما آیا بالا زدن آستین از واجبات وضو است؟! میتوان متلازمین را فرض کرد که یکی حکم داشته باشد و دیگری حکم نداشته باشد.
بحث ما درباره این است که دلیل انسداد فقط وجود عمل میآورد نه حجیت؛ در این صورت متلازمین میتوانند یکی حکم داشته باشد و دیگری حکم نداشته باشد. اگر حجیت بود، مؤدای حدیث را میتوان به خدا نسبت داد و اگر لزوم عمل بود، میتوان مؤدای حدیث را به خدا منتسب کرد.