مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- ادله عقلی بر حجیت مطلق ظن
- دلیل اول: تلازم ظن به حکم و ظن به عقاب به دلیل مخالفت
- توضیح دلیل
ادله عقلی بر حجیت مطلق ظن
بحث قبلی پیرامون ظن خاص بود که ظن نوعی و علمی است اما اکنون بحث ظن مطلق است که سر از دلیل انسداد درمیآورد.
درباره حجیت مطلق ظن چهار دلیل ذکر کردهاند که دلیل چهارم دلیل انسداد است. امام خمینی در تهذیب الاصول از ذکر چهار دلیل را صرفنظر کرده است ولی در مناهج دلیل اول به دلیل چهارم را آورده است که ما نیز همین کار را میکنیم.
دلیل اول بر حجیت مطلق ظن
حاجبی در مختصر المنتهی الاصولی میگوید: وقتی مجتهد ظن به حکم خدا بیابد، ظن یافته به اینکه مخالفت با این حکم عقاب دارد یعنی ظن به حکم با ظن به عقاب به دلیل مخالفت تلازم دارد. کبرای دلیل این است که دفع عقاب مظنون، واجب است پس دفع مخالفت با ظن واجب است. در رسائل و کفایه هم این دلیل ذکر شده است.
آخوند میفرماید: مخالفت مجتهد با ظن خود، ظن به ضرر است و دفع ضرر مظنون لازم است.
توضیح دلیل
از قدیم این بحث مطرح بوده است که آیا احکام تابع مصالح و مفاسد است یا خیر؟ شیعه قائل است که احکام تابع مصالح و مفاسد است برخلاف اشاعره.
شیعه میگوید احکام تابع مصالح و مفاسد است اما آیا مصالح و مفاسد در متعلقات حکم است یا در خود حکم؟
آخوند در چند مورد این را مطرح کرده است؛ یکجا میفرماید احکام تابع مصالح و مفاسد است در متعلقات عند الاکثر و اقلیتی از شیعه میگویند احکام تابع مصالح در خود امر است نه در متعلق.
مطلب اول: اگر کسی بگوید مصلحت و مفسده در متعلق است یعنی شراب خوردن مفسده دارد و خدا نهی کرده است و نمازخواندن مصلحت دارد و خدا امر کرده است اما اگر کسی بگوید مصلحت و مفسده در حکم است باید بگوید مصالح در حکم و دیگر مفسده معنا ندارد؛ یعنی مصلحت در این است که به نماز امر کند و مصلحت در این است که از شراب نهی کند و واجبات و محرمات تابع مصلحت است.
مطلب دوم: آیا عقل یک حکم دارد یا چند حکم؟
در مسئله حسن و قبح عقلی شیعه و معتزله میگویند عقل حسن و قبح را درک میکند برخلاف اشاعره. مثلاً ازنظر اخلاق آیا عقل یکچیز را میفهمد و آن خوب بودن عدل و بد بودن ظلم است و تمامی مسائل اخلاقی به همین حکم عقل برمیگردد یا اینکه عقل مسائل متعددی را درک میکند؟ آیا استحاله اجتماع نقیضین همان حسن و خوب هست یا دو حکم هستند؟
از قدیم اختلاف بوده است که دو عقل نظری و عملی داریم یا یکی است؟ اگر فرضاً یک عقل داریم، این عقل دو ادراک دارد: فهم هستها و نیستها و فهم بایدها و نبایدها.
اختلاف سومی که اگر یک عقل و یک درک داریم آیا مدرکات یکی است یا دو تا است؟
احتمالاً یک عقل داریم و درک هم یکی است (بله درک، مراتب مختلفی دارد: درک وهمی، درک خیالی، درک عقلی و…) ولی مدرکات متفاوت هستند.
اگر عقل فقط حسن گفت را میفهمد، بعضی چیزها دارای حسن هستند و بعض آنها را عقل میفهمد. «اجتماع نقیضین محال است» عقلی نیست بلکه فطری بشر است و بین عقلانی و فطری فرد است. شاهد آنکه کسی که عقل ندارد هم میفهمد که اجتماع نقیضین محال است. محبت به فرزند یا فهم عصبانیت صاحب از حیوان را حیوان نیز میفهمد لذا عقلی نیست بلکه فطری است.