مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- ادله عقلی بر حجیت مطلق ظن
- دلیل اول: تلازم ظن به حکم و ظن به عقاب به دلیل مخالفت
- کلام میرزای نائینی
- اشکال امام خمینی(ره)
- مثال استاد
ادله عقلی بر حجیت مطلق ظن
دلیل اول: تلازم ظن به حکم و ظن به عقاب به دلیل مخالفت
کلام میرزای نائینی
میرزای نائینی فرمود: چهار مقدمه برای توضیح دلیل ذکر میشود:
۱- فرق بین قاعده قبح عقاب بلا بیان با قاعده وجوب دفع ضرر محتمل این است که قبح عقاب بلا بیان مربوط به شبهه بدویه است ولی قاعده وجوب دفع ضرر محتمل مربوط به اطراف علم اجمالی است.
۲- مصالح و مفاسد در متعلقات احکام یکسان و یکنواخت نیستند. ممکن است مفسده در چیزی کم باشد و در چیزی مفسده زیادی باشد، مثلاً مفسده در نجاسات با مفسده در قتل یکی نیست. درجایی که مصلحت و مفسد مهم است شارع احتیاط را واجب کرده است.
۳- مصلحت و مفسده فردی با مصلحت و مفسده اجتماعی فرق دارد. مصالح و مفاسد در متعلقات احکام، مصالح و مفاسد فردی و نوعی هستند و رعایت مصالح و مفاسد اجتماعی و نظامی لازم نیست. (امام خمینی میفرماید رعایت مصالح و مفاسد مربوط به حفظ نظام واجبتر است)
۴- دفع ضرر محتمل واجب است؛ آیا مراد از ضرر، ضرر دنیوی است یا ضرر اخروی؟ اگر مراد دفع ضرر اخروی باشد یعنی دفع احتمال عقاب؛ این در صورتی است که ضرر اخروی باشد و درباره ظنی نیست که هنوز حجیت آن ثابت نشده است و عقاب اخروی ندارد. عقاب اخروی مربوط به چیزی است که حجت باشد و حجیت آن به ما رسیده باشد. بهعبارتدیگر عقاب مربوط به بیان واصل است.
اما اگر مراد ضرر دنیوی باشد یعنی مصلحت و مفسده در متعلقات احکام، نه مصلحت و مفسده در خود امر. اگر بگوییم حکم عقل تلازم با حکم شرع دارد و عقل گفت این شی ضرر دارد آیا باید بگوییم حرام است؟ گاهی میگویند عقل، متعلقات احکام را میفهمد؛ بهعبارتدیگر اگر عقل تقسیمات ما قبل الحکم را میفهمد تلازم با حکم شرع دارد ما اگر عقل تقسیمات ما بعد الحکم را میفهمد دیگر تلازم ندارد. مصلحت و مفسده در متعلقات، تقسیمات ما قبل الحکم است. اگر خدای متعال حکم به چیزی کرد سپس عقل حسن و قبح آن را فهمید، دیگر تلازم با شرع ندارد چون اگر تلازم داشته باشد باید بگوییم دو حکم وجود دارد. در این موارد حکم عقل ارشاد به مرشد به است.
میرزای نائینی مثال میزند: اگر کسی میخواهد به مسافرت برود و این راه احتمالاً خطر دارد و احتمالی است که عقلا اعتنا میکنند و برفرض که احتمال دروغ است، اگر این راه را برود آیا نمازش قصر است یا تمام؟ آیا معصیت کرده است؟ تقریباً همه فتوا میدهند که سفرش معصیت است و نمازش تمام است.
اشکال امام خمینی(ره)
امام خمینی فرموده است: از تمام بودن نماز نمیتوان کشف کرد که سفرش معصیت است. احتمال دارد که بگوییم نماز تمام است ولی سفرش معصیت نباشد. مثلاً اگر کسی برای صید لهوی به سفر برود، همه میگویند نمازش تمام است ولی کسی نمیگوید سفرش معصیت است. دلیل خاص داریم که در سفر صید لهوی بااینکه سفر معصیت نیست، نماز تمام است و از تمام بودن نماز، حرمت و مفسده کشف نمیشود.
مثال استاد
شیخ انصاری در مکاسب محرمه فرموده است: «ﷲو حرام» (کتاب المکاسب ج ۲ ص ۴۱). کسی که با تسبیح یا ناخن خود بازی میکند، کار لهوی انجام میدهد اما آیا میتوان گفت این کار حرام است؟ قطعاً این کار حرام نیست بااینکه لهو است.
اگر کسی نذر کند که فردا نماز را تمام بخواند و به خاطر مخالفت با نذر فردا به مسافرت برود؛ این سفر معصیت است و در سفر معصیت نماز تمام است و اگر تمام بخواند، مخالفت با نذر نکرده و سفر معصیت نیست، پس باید شکسته بخواند؟! سفر معصیتی که شرع فرموده شامل این موارد نمیشود، بلکه باید بگوییم سفری که شرع میگوید معصیت است سفری است که عنوان سفر معصیت باشد نه سفری که در آن معصیتی انجام میشود مثلاً در سفر شراب بخورد که نمازش شکسته نیست چون سفرش به خاطر گناه نبوده است. وقتی برای مخالفت با نذر به مسافرت میرود گناه نیست آنچه ملاک است این است که عملاً نماز تمام یا قصر خوانده شود و در مثال فوق باید نماز را شکسته بخواند.