باحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- حجیت ظن انسدادی در اصول دین
- معنای ظن مطلق و ظن خاص
- کلام شیخ انصاری درباره اخبارگرایان
- تعداد اصول دین
حجیت ظن انسدادی در اصول دین
شیخ انصاری در رسائل دلیل انسداد را مطرح کرده و مباحث خوبی را ذیل آن آورده است.
یکی از این مسائل آن است که آیا ظن انسدادی در اصول دین حجت است؟
قبل از ورود به بحث دو مطلب را توضیح میدهیم.
معنای ظن مطلق و ظن خاص
۱- ظن خاص یعنی ظنی که دلیل علمی بر اعتبارش داریم مثلاً خبر واحد، ظن خاص است. دلیل انسداد، ظن مطلق است. وقتی ظن خاص میگویی یعنی چیزی غیر از ظن مطلق مراد است. در ظن مطلق یعنی گمان هفتاد هشتاد درصد اما در ظن خاص اصلاً کلمه ظن مدنظر نیست؛ دلیل بر حجیت ظن خاص، دلیل بر حجیت ظن نیست بلکه مقصود آن چیزی است که از آن ظن حاصل میشود مثلاً خبر واحد حتی اگر ظن نیاورد هم حجت است. اگر کسی گفت ظن خاص در اصول دین حجت است، یعنی خبر واحد در اصول دین حجت است سواء حصل منه الظن او لم یحصل؛ اما اگر ظن مطلق در اصول دین حجت باشد، یعنی ظن حجت است.
کلام شیخ انصاری درباره اخبارگرایان
۲- شیخ انصاری میفرماید متأسفانه افرادی بحثهای اصول فقه را بلد نیستند بلکه ادبیات را هم بلد نیستند و سراغ روایات میروند و اعتقاداتی درست کردهاند و به علمای بزرگ توهین میکنند و خدا میداند که در روز قیامت با ایشان چگونه رفتار خواهد شد.
«فلا تغتر حینئذ بمن قصر استعداده أو همته عن تحصیل مقدمات استنباط المطالب الاعتقادیة الأصولیة والعملیة عن الأدلة العقلیة والنقلیة، فیترکها بغضا لها، لأن الناس أعداء ما جهلوا، ویشتغل بمعرفة صفات الرب جل ذکره وأوصاف حججه صلوات ﷲ علیهم، ینظر فی الأخبار لا یعرف من ألفاظها الفاعل من المفعول، فضلا عن معرفة الخاص من العام، وینظر فی المطالب العقلیة لا یعرف به البدیهیات منها، ویشتغل فی خلال ذلک بالتشنیع علی حملة الشریعة العملیة والاستهزاء بهم بقصور الفهم وسوء النیة، فسیأتیهم أنباء ما کانوا به یستهزءون». (فرائد الاصول ج ۱ ص ۵۶۱)
مقصود شیخ انصاری برخی از اخباریها و اخبارگراهایی است که امروزه هم وجود دارند.
ابتدا باید بحث کنیم که اصول دین چیست؟ اصول دین چند عدد است؟ پدر اصول دین چه چیزی لازم است؟
تعداد اصول دین
شاید بگوییم اصول دین مسائلی است که مربوط به تعلق و جوارح انسان است و مسائلی که مربوط به جوارح است، فروع دین است. اصول دین را علمای قدیم معمولاً چهار عدد دانستهاند به هر کس عدل را جز اصول دین قرار داده است، دیگر معاد را ذکر نمیکند و اگر معاد را جز اصول دین قرار داد دیگر عدل را ذکر نمیکند؛ بهعبارتدیگر عدل و معاد یکی هستند.
برخی نیز اصول دین را مبدأ و معاد میدانند. شاید کسی بگوید اصول دین سه عدد است: توحید، واسطه فیض (نبوت و امامت) و معاد.
تعداد اصول دین زیاد است: اعتقاد به کتابهای آسمانی، اعتقاد به ملائکه، اعتقاد به عرش، لوح، قلم و… میتوان گفت اصول دین بر دو قسم است: اصول دین واجب مطلق و اصول دین واجب مشروط. ۵ اصل دین که ذکر شده است، واجب مطلق هستند و خداوند اعتقاد به این پنج اصل را از همگان خواسته است اما بقیه اصول دین، واجب مشروط هستند مانند اعتقاد به ملائکه و کتابهای آسمانی، ارتباط به قضا و قدر و…؛ یعنی هرکس آنها را بلد بود باید معتقد هم بشود و اگر بلد نبود، اعتقاد به آنها هم واجب نیست.