خارج اصول، امارات (قطع و ظن) حرم‌مطهر ۱۴۰۳

درس خارج اصول استاد عابدی

حجیت خبر واحد؛ حجیت ظن انسدادی در اصول دین

باحث مطرح شده در این جلسه:

  • حجیت خبر واحد
  • حجیت ظن انسدادی در اصول دین
  • تفاوت سبک استدلال مسیحیان و مسلمانان در اثبات خدا
  • روایات عرضه دین به ائمه
❋ ❋ ❋

حجیت ظن انسدادی در اصول دین

آیا ظن در اصول دین اعتبار دارد؟

آخوند خراسانی فرمود از باب وجوب شکر منعم، باید به خدا معرفت و اعتقاد داشته باشیم. شناخت پیامبر و ائمه علیهم‌السلام نیز از همین باب است و چون واسطه در فیض هستند، معرفت آن‌ها واجب است. گفته شد که معنای این کلام شناخت خدا به‌عنوان منعم است درحالی‌که اولی اصول دین شناخت خدای متعال است و فرق است بین وجوب شناخت خدا و وجوب شناخت خالق و منعم.

تفاوت سبک استدلال مسیحیان و مسلمانان در اثبات خدا

کتاب‌های کلامی مانند باب حادی حشر و کفایه الموحدین و برخی کتاب‌های فلسفی (تا قبل از ملاصدرا) می‌گویند: انسانی که هست چگونه پدید آمده است؟ از پدر و مادر و آن پدر و مادر از پدر و مادر دیگر تا می‌رسد به انسان نخستین که او را چه کسی آفرید؟ چنین استدلالی برای وجود خدا که خدا را در رأس سلسله قرار می‌دهد، سبک استدلال مسیحیان است. ابوعلی سینا وقتی این‌گونه استدلال می‌کند می‌فرماید: الاول تعالی، چون او را در رأس سلسله قرار می‌دهد. شاید اولین کسی که چنین استدلالی برای شناخت خدا نمود، آگوستین در سال ۳۲۵ میلادی بوده است یعنی سه چهار قرن قبل از تولد پیامبر اکرم.

ولی اگر کسی بگوید: این آدم را خدا خلق فرمود؛ از وجود این انسان و خدا را می‌شناسم. این سبک استدلال مسلمانان است. تفکر اسلام آن است که «هو معکم» نه آنکه خدا را در رأس سلسله قرار بدهیم. کسی که می‌گوید جهان ممکن‌الوجود است و واجب‌الوجود می‌خواهد، اندیشه اسلامی دارد.

اما اگر بگوید این جهان ممکن‌الوجود است و علتی می‌خواهد که ممکن‌الوجود است و آن هم علتی می‌خواهد تا برسد به واجب‌الوجود، اندیشه مسیحیت دارد.

در شرح تجرید برای اثبات خدا چند مقدمه می‌آورد، شرح منظومه دو مقدمه می‌آورد و علامه طباطبایی در نهایه الحکمه بدون مقدمه خدا را اثبات می‌کند. این همان مطلبی است که ذکر شد.

روایات عرضه دین به ائمه

شیخ انصاری در رسائل چند روایت را نقل کرده است چه افرادی دین خود را به ائمه علیهم‌السلام عرضه کرده‌اند. علامه مجلسی در بحار ۲۱ حدیث نقل کرده است.

وفی روایة إسماعیل: قال: سألت أبا جعفر (علیه السلام) عن الدین الذی لا یسع العباد جهله، فقال: الدین واسع، وإن الخوارج ضیقوا علی أنفسهم بجهلهم، فقلت: جعلت فداک أما أحدثک بدینی الذی أنا علیه؟ فقال: بلی، قلت: أشهد أن لا إله إلا ﷲ، وأن محمدا عبده ورسوله، والإقرار بما جاء به من عند ﷲ، وأتولاکم، وأبرأ من عدوکم ومن رکب رقابکم وتأمر علیکم وظلمکم حقکم، فقال: ما جهلت شیئا، هو وﷲ الذی نحن علیه، قلت: فهل سلم أحد لا یعرف هذا الأمر؟ قال: لا، إلا المستضعفین، قلت: من هم؟ قال: نساؤکم وأولادکم، قال: أرأیت أم أیمن، فإنی أشهد آن‌ها من أهل الجنة، وما کانت تعرف ما أنتم علیه. (فرائد الاصول ج ۱ ص ۵۶۴)

به‌عبارت‌دیگر اعتقاد به خدا و پیامبر و ائمه علیهم‌السلام یعنی اینکه اعتقاد داشته باشیم محمد بن عبدﷲ صلی ﷲ علیه و آله، پیامبر است یا اینکه او رسول خدا است. کسی که بگوید ائمه علیهم‌السلام امام هستند و علم غیب و معجزه دارند، دلیل بر شیعه بودن نیست بلکه اعتقاد به مفترض الطاعه بودن، اعتقاد شیعه است. درباره خدای متعال هم مسئله خالقیت ملاک نیست بلکه اعتقاد به عدم جسمانی و مادی بودن خدا، توحید است. اولی اصول دین، اعتقاد به خدای مجرد و غیرمادی است. کسی که می‌گوید خدای متعال، دست‌وپا دارد، اصلاً مسلمان نیست. صاحب جواهر می‌فرماید شاید بتوان گفت یهود و نصارا پاک هستند اما مجسمه حتماً نجس هستند. بله شاید کسی اعتقادی داشته باشد که لازمه‌اش مجسمه بودن است، این فرد نیز مسلمان است. مثلاً اگر از وهابی‌ها سؤال شود خدا جسم دارد، انکار می‌کنند و اگر سؤال شود خدا مجرد است، انکار می‌کنند. جسمانیت خدا را انکار می‌کنند اما می‌گویند خدا دست‌وپا دارد.

محل برگزاری