مباحث مطرح شده در این جلسه:
بحث ترتب
ترتب در عرف و شرع
اشکال میرزای نائینی به شیخ انصاری
در بحث ترتب اگر کسی قائل به امکان ترتب باشد، دلیل نمیخواهد و فقط تصور صحیح آن کفایت میکند. به عبارت دیگر یک ترتب در عرف داریم و یک ترتب در شرع.
ترتب در عرف: مثلا پدری به فرزندش میگوید من از تو درس خواندن میخواهم. اما اگر حرف من را گوش نکردی و درس نخواندی، حق خوابیدن در خانه را هم نداریو باید سر کار بروی. به عبارت دیگر درس خواندن اهم است و کار کردن مهم. در ظرف اهم یک تکلیف داریم و در ظرف مهم دو تکلیف.
تدتب در شرع: اگر کسی در ماههای حرام به مکه برود، واجب است قصد اقامه کند و در مکه بماند تا ایام حج. اگر کسی به مکه رفت و قصد اقامه نکرد و گفت میخواهم هفته بعد خارج بشوم و معصیت کند. آنچه شرع ابتداءً از او میخواهد قصد اقامه است و تمام، اما اگر معصیت کند نمازش را شکسته بخواند یا تمام؟
اگر کسی قائل به ترتب باشد باید نمازش را شکسته بخواند، اما اگر بگوید ترتب محال است همه این مثالهای عرفی و شرعی باید توجیه شود. مثلا خدا امر به این نکرده که نماز را شکسته یا تمام بخوان، امر کرده به اقامه یا عدم اقامه و لازمه اقامه اتمام است و لازمه عدم اقامه قصر است.
میرزای نائینی فرموده است: وقتی دو ضدّ داریم، دو ضد متزاحمیناند و قابل جمع نیستند. در متزاحمین باید دید دو تکلیف از چه جهت با هم تزاحم داند، آیا اطلاق آنها با هم تزاحم دارد یا فعلیت آنها؟ اگر اطلاق تزاحم داشت، اطلاق را برمی داریم که یکی مطلق و دیگری مقید بشود و مشکل حل میشود. مثلا هر دو را مقید به عدم دیگری میکنیم یا یکی را مقید به عدم دیگری میکنیم. اگر فعلیت تزاحم داشت، باید یک تکلیف را کلاً کنار بگذاریم.
میرزای نائینی کلام شیخ در رسائل در باب تعارض را نقل کرده است. اگر در باب تعارض، کسی طریقیت را قبول داشته باشد میگوید: اذا تعارضا تساقطا. اما اگر قائل به سببیت باشد که نفس عمل به اماره مصلحت دارد، میگوید: وقتی تعارض شد جای تخییر است. شیخ فرموده است بنابر سببیت اگر دو اماره متعارض داشتیم، میگوییم نماز ظهر بخوان اگر جمعه نمیخوانی، جمعه بخوان اگر ظهر نمیخوانی، به عبارت دیگر هر کدام مقید به دیگری است. نائینی میفرماید: شیخ که ترتب را قبول ندارد در اینجا ترتب را پذیرفته است.