مباحث مطرح شده در این جلسه:
اشکال دوم میرزای نایینی بر مقدمیت عدم ضد برای ضد دیگر (بنابر تقریر الهدایه فی الاصول)
اشکال آیتﷲ خویی به میرزای نائینی
اشکال استاد به میرزای نائینی و آیتﷲ خویی
آیا ضد خاص نهی دارد؟ اگر شارع به چیزی امر کرد، ضد خاصش نهی شده است؟
کسانی که میخواهند نهی ضد خاص را اثبات کنند، گفته اند: عدم المانع یکی از مقدمات است. مقدمه واجب واجب است، پس عدم المانع واجب است و فعلش حرام است. این بحث مقدمیت است که عدم ضدی مقدمه ضد دیگر است. گفته شد که این مطلب چهار اشکال دارد، دو اشکال میرزای نائینی و دو اشکال آخوند خراسانی فرموده است.
باید توجه کرد که اشکال میرزای نائینی در کتاب محاضرات با الهدایه با مصباح الاصول متفاوت است.
اشکال دوم میرزای نائینی (تقریر کتاب الهدایه فی الاصول)
مطلب اول اینکه دو ضد (نماز و تطهیر مسجد، یا سیاهی و سفیدی) همیشه با هم از نظر رتبه مساوی هستند. یعنی نمیتوان گفت یکی مقدم بر دیگری است بلکه مقارن با هم هستند. سیاهی و سفیدی مقارن هستند.
مطلب دوم هر کدام از این دو ضد با نقیض خودش مقارن است. اینکه گفته شده النقیضان لا یجتمعان یعنی با هم جمع نمیشوند. سیاهی و عدم سیاهی مقارن هستند.
هر گاه یک چیزی سیاه است یعنی ضدی موجود شد، این ضد همزمان و مساوی با ضد دیگر (سفیدی) است. این سفیدی با نقیض خودش (عدم سفیدی) مساوی و همزمان است. بنابر قیاس مساوات (مساو المساوی مساو) سیاهی مساوی و مقارن است با عدم سفیدی و عدم سفیدی مقدمه سیاهی نیست. پس آن نماز صحیح است، چون مقدمه تطهیر مسجد نیست بلکه مساوی آن است. و مقدمه واجب بودن اینجا مصداق ندارد. ازاله با نماز ضد است و ترک نماز مقارن با ازاله است نه اینکه مقدمهاش باشد. وقتی مقدمه نیست دیگر نمیتوان گفت ترک نماز واجب است، پس نمیتوان گفت نماز خواندن حرام است.
آیتﷲ خویی پس از نقل کلام میرزای نائینی فرموده است: این کلام خوبی است. اما در این کتاب استدلال میرزای نائینی را قبول نکرده و فرموده است: «أقول: هذا وإن کان صورة برهانا صحیحا إلاّ أنّه بالدقّة صورة برهان، وذلک لأنّه یمکن أن یفرض شیئان بینهما تقدّم وتأخّر، ویکون عدم أحدهما مع وجود الآخر مساویا فی الرتبة، کما فی النار والحرارة، فإنّ النار متقدّمة علی الحرارة بالعلّیّة ولکن عدمها مساو مع الحرارة فی الرتبة، ولم لا یجوز أن یکون باب الضدّین من هذا القبیل؟»
جواب این است که قیاس مساوات در جای خودش صحیح است و بحث ما ربطی به قیاس مساوات ندارد. بحث ما درباره وجود و عدم است نه اینکه درباره یک وجود و یک وجود دیگر باشد. تمام بحثهای آقای نائینی و آقای خویی درباره این است که دو نقیض مساوی باشند. در حالیکه ما قبلا مطرح کردیم که عدم مضاف نوعی مجاز است و عدم مضاف با عدم مطلق فرقی ندارد. و در اعدام علیت و معلولیت نیست، پس نه تقدم هست و نه تاخر و نه تساوی. بحث این آقایان در این است که سیاهی با عدم سیاهی هم رتبه است، در حالیکه ما عدم سیاهی نداریم. اگر هم بگویید عدم سیاهی را تصور میکنم آن وجود است نه عدم، اسمش را عدم گذاشتهاید. عدم هیچ است و نمیتواند با وجود هم رتبه باشد چون تقدم و تاخر احکام وجود است. بنابراین نه استدلال آقای نائینی درست است و نه اشکال یا تایید آقای خویی.