مباحث مطرح شده در این جلسه:
دو اشکال از آخوند خراسانی بر مقدمیت عدم ضد برای ضد دیگر (بنابر تقریر آیتﷲ خوئی)
پاسخ استاد به اشکالات آخوند خراسانی
آیتﷲ خوئی دو اشکال از آخوند خراسانی نقل کرده و هر دو را پذیرفته است. این دو اشکال را با تقریر آیتﷲ خوئی نقل میکنیم.
اشکال اول آخوند خراسانی بنابر نقل آیتﷲ خوئی
ترک یک ضد مقدمه ضد دیگر نیست. وقتی دو ضد داریم، هر دو با هم تنافی داشته و قابل جمع نیستند. یعنی دو ضد باهم مساویاند. سیاهی با سفیدی قابل جمع نیست اما سیاهی با عدم سفیدی قابل جمع است. همانطور که دو ضد از نظر رتبه باهم مساویاند، هر عینی از نظر رتبه با نقیض خود مساوی است. یعنی همانطور که سیاهی و سفیدی هم رتبهاند، سیاهی و عدم سفیدی هم، هم رتبه و مساویاند. در این صورت یکی نمیتواند مقدمه باشد، چون مقدمه نمیتواند با ذی المقدمه در رتبه مساوی باشد. مثلا علت و معلول از نظر زمانی معیت دارند اما در ربته تقدم و تاخر دارند. در ما نحن فیه سیاهی با عدم سفیدی معیت دارند هم از نظر رتبه هم از نظر زمان، نه سیاهی علت عدم سفیدی است و نه سفیدی علت سیاهی است. علیت و معلولیت بین دو ضد نیست، بین دو نقیض هم نیست، بین یک ضد و نقیض ضد دیگر هم نیست. اینها اموریاند که زماناً و رتبهً تساوی دارند. وقتی مقدمیت منتفی شد، عدم نماز مقدمه تطهیر نیست، پس عدم نماز واجب نیست، در نتیجه فعل نماز حرام نیست.
مرحوم خوئی در مصباح الاصول بعد از طرح اشکال فرموده است: و هو صحیح تام و لایرد علیه شیء مما ذکروه.
اشکال دوم آخوند خراسانی بنابر نقل آیتﷲ خوئی
اگر ضدی متوقف بر عدم ضد دیگر باشد مثلا سیاهی متوقف بر عدم سفیدی باشد و عدم سفیدی مقدمه برای سیاهی باشد، دور پیش میآید. بیان اول دور: چون سیاهی متوقف است بر عدم سفیدی و عدم سفیدی متوقف است بر سیاهی. بیان دوم دور: سیاهی متوقف است بر عدم سفیدی و سفیدی متوقف است بر عدم سیاهی. دور باطل است و هرچیزی که مستلزم امر باطل باشد، باطل است. پس هیچ ضدی متوقف بر عدم ضدش نیست.
جواب اول استاد به اشکال دور
و لکن این بحثها جای تامل دارد. جواب دور آن است که گفته شد در باب اعدام، توقف معنا ندارد. عدم نه میتواند متوقف باشد و نه متوقف علیه. عدم، هیچ است و نمیتواند حکم وجود را دارا باشد. همه اینها بر فرض آن است که عدم تصور شود و وقتی که عدم را تصور کنیم موجود میشود و دیگر عدم نیست.
جواب دوم استاد به اشکال دور
اینکه آخوند یا آقای خوئی دور را مطرح کردهاند، دور پیس نمیآید، چون توقف از یک طرف بالفعل و از طرف دیگر بالقوه است. اشکالی ندارد که بگوییم سیاهی متوقف است بر عدم سفیدی بالفعل، اما عدم سفیدی بر سیاهی متوقف است بالقوه. در این صورت دو طرف دور مساوی نیستند و دور نمیشود.