مباحث مطرح شده در این جلسه:
- بیع مرابحه
- مسائلی پیرامون شرط اول
- مسأله دوم: ذکر هزینهها به عنوان رأس المال
- مسأله سوم: معلوم بودن نسبت ربح
- مسأله چهارم: ضمیمه سود یا زیان به رأس المال
شرایط بیع مرابحه
مسائلی پیرامون شرط اول
مسئله دوم: ذکر هزینهها بهعنوان رأس المال
بایع چه نوع هزینههایی را میتواند در بیع مرابحه از مشتری بگیرد؟ وقتی چیزی میخرد یک ثمن داده است و پول حملونقل، انبارداری، نگهبانی، تبلیغات و… بهعنوان خرجهایی برای جنس انجام داده است. مثلاً فرشی را خریده است سپس آن ا شستشو کرده است؛ آیا هنگام فروش باید این هزینه را هم محاسبه کند؟
بهصورت کلی گفته شد باید بین عبارت بایع فرق گذارد. اگر بایع گفت چقدر خریدهام، دیگر هزینه دلال و حملونقل را نباید اضافه کند؛ اما اگر گفت این جنس اینقدر برای من تمام شده است یا میگوید اینقدر پول دادهام، میتواند هزینهها را محاسبه کند و به ثمن ضمیمه کند.
گفته شد که اگر خود بایع کاری انجام میشود که مالیات روی قیمت کالا کشیده میشود و مالیات جزء رأس المال است؛ ولی باید دو مطلب را جدا کنیم:
۱- مالیاتهایی که امروزه بهعنوان مالیات بر ارزشافزوده گرفته میشود.
۲- مالیاتهای دیگری که دولت میگیرد. مالیات بر ارزشافزوده جزء قیمت کالا است اما مالیاتی که بر خانه خالی میگیرد جزء قیمت خرید نیست یا وقتی دولت مالیات کالاهای لوکس را اخذ میکند ربطی به قیمت خرید ندارد. عرف، مالیات بر ارزشافزوده را جزء سرمایه میداند.
همچنین باید بین مالیات و عوارض فرق گذارد. مالیات روی قیمت جنس کشیده میشود اما عوارض جزء قیمت جنس محاسبه نمیشود. خانهای که خریده و میخواهد بفروشد، باید به شهرداری عوارض بدهد، ولی این هزینه جزء رأس المال نیست. ملاک در این مسائل عرف است و شرع فرموده باید تابع زمان و مکان عرف بازار باشیم.
مسئله سوم: معلوم بودن نسبت ربح
یکی از شرایط مرابحه این است که باید رأس المال معلوم باشد و ربح نیز مشخص باشد.
اگر یکی از بایع یا مشتری نسبت به رأس المال یا ربح جاهل بود، معامله باطل است به خاطر جهالت یا غرر. اگر فروشنده گفت این جنس را اینقدر خریدهام و چیزی بهعنوان سود به من بده، این معامله باطل است چون ربح مجهول است.
مسئله چهارم: ضمیمه سود یا زیان به رأس المال
در جواهر فرموده است: بیع مرابحه، ضم العقود است. در کتابهای اهل سنت هم این مطلب آمده است.
معنای ضم العقود چیست؟
۱- گاهی امر به کل یا کلی، فروشکسته میشود به اجزای مأمور به، مثلاً امر به نماز فروشکسته میشود به اجزای نماز و امر به نماز یعنی امر به یازده جزء نماز؛ یازده امر ضمیمه شدهاند و فرموده است: اقیموا الصلاه. در معاملات گاهی امر به کل است و این امر به امرهای مختلف خرد میشود. مثلاً ده ماشین داشته است که دزد برده است و میگوید هر کس ماشین مرا پیدا کند برای هر ماشین یکمیلیون تومان میدهم؛ این یک صیغه است ولی برای ده ماشین فروشکسته میشود. یا یک عقد نکاح خوانده میشود برای پنجاه دختر و پنجاه پسر که یک عقد به پنجاه عقد فروشکسته میشود.
۲- گاهی یک بیع، یک اجاره و یک جعاله است و آنها را یک عقد میکند. عقدهای مختلف به هم ضمیمه شدهاند. مثلاً فرشی را به صد هزار تومان خرید و دید این فرش مقداری پاره است. به رفوکار گفت این پارگی را به چقدر رفو میکنی و او به ده هزار تومان رفو کرد که عقد اجاره است و فرش را برای شستشو داد که عقد اجاره است. سپس خواست بفروشد و گفت من ۱۲۰ هزار تومان پول به فرش دادهام؛ این مبلغ یک بیع و یک اجاره رفو و یک اجاره شستشو است و گفت اینقدر پول دادهام و ده درصد هم سود میخواهم و دیگر نمیگوید که چقدر خریدهام و چقدر رفو کردهام و چقدر شستشو کردهام. این ضم العقود هم ایرادی ندارد.
مسئله این است که آیا در بیع مرابحه سود و زیان باید ضمیمه به معامله مرابحه بشود؟ مثلاً فرش را به صد هزار تومان خرید و سپس آن را پنجاههزار تومان به کسی فروخت و پنجاههزار تومان ضرر کرد. دوباره همین فرش را صد هزار تومان خرید و خواست مرابحه بفروشد. این فرش برای مالک چقدر تمام شده است؟ در معامله دوم پنجاههزار تومان ضرر کرده است و در معامله سوم صد هزار تومان خریده است. آیا صد هزار تومان برای او تمام شده یا صد و پنجاههزار تومان؟ خسارت در مرابحه ضمیمه نمیشود و حرام است ضرر خود را در قیمت محاسبه کند.
آیا ربح ضمیمه میشود؟ مثلاً فرش را به صد هزار تومان خرید و به کسی صد و پنجاههزار تومان فروخت و دوباره آن را به صد هزار تومان خرید و میخواهد مرابحه بفروشد. ای نفرش برای مالک، پنجاههزار تومان تمام شده است چون پنجاههزار تومان سود برده است. همانطور که خسارت ضمیمه نمیشود، ربح هم ضمیمه نمیشود و باید بگوید صد هزار تومان خریدهام.