مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- استدلال به سنت
- تقریر استدلال آخوند خراسانی
- اشکال به استدلال و پاسخ آن
- تقریر استاد
حجیت خبر واحد
استدلال به سنت
تقریر استدلال آخوند خراسانی
آخوند خراسانی در این بحث خلاصه بحث کرده و فرموده است: روشن است که با خبر واحد نمیتوان بر حجیت خبر واحد استدلال کرد. اگر کسی بخواهد بگوید روایات بر حجیت خبر واحد دلالت دارند باید بگوید روایات متواتر هستند و خبر متواتر دلالت بر حجیت خبر واحد دارد.
تواتر یا لفظی است یا معنوی است یا اجمالی. تواتر لفظی یعنی یک لفظ یا معنا، متواتر باشد مثلاً حدیثی میگوید «انا مدینه العلم و علی بابها» و حدیثی میگوید «انا مدینه الحکمه و انا بابها» و حدیث دیگری میفرماید: «علی باب مدینه علمی».
تواتر معنوی یعنی لفظ و معنا مختلف است اما لازم واحد دارند. مثلاً حدیثی میگوید علی علیهالسلام درب خیبر را شکست. حدیثی میگوید «علی علیهالسلام، عمرو بن عبدود را هلاک کرد»، حدیثی دیگر میفرماید «علی علیهالسلام، عتبه و شیبه را کشت» از این احادیث، شجاعت امام علی علیهالسلام برداشت میشود.
تواتر اجمالی یعنی وسائل الشیعه ۳۳ هزار حدیث دارد و اینطور نیست که همه آنها دروغ باشند و اجمالاً میدانیم که بعضی از این احادیث صادر شده است. در باب صفات قاضی ۵۰ روایت نقل شده است و یقین داریم که بعض آنها درست است. در اینجا باید به روایت أخسّ مضمونا تمسک کنیم؛ یعنی روایتی که محتوای آن محدودتر است را اخذ کنیم و آن روایت بر حجیت خبر واحد دلالت میکند. از تواتر، اخس را اثبات میکنیم و از اخس، اعم را بیان میکنیم. مقصود آخوند این است که برخی از روایات میفرمایند فقط حدیثی حجت است که موافق قرآن باشد، حدیثی حجت است که راوی ثقه باشد، عادل باشد، ورع باشد. روایاتی داریم که صحیح اعلایی هستند؛ مثل حدیث: العمری وابنه ثقتان، فما أدّیا إلیک عنّی فعنّی یؤدّیان، وما قالا لک فعنّی یقولان، فاسمع لهما وأطعمها فإنّهما الثقتان المأمونان. تکتک راویان این حدیث با قول دو نفر از عالمان رجالی توثیق شدهاند.
شیخ انصاری روایات زیادی را نقل کرده است که در جلسات آینده برخی از آنها را ذکر میکنیم.
اشکال به استدلال و پاسخ آن
مشکل بزرگ این است که حدیثی را متواتر میگویند که در تمام طبقات متواتر باشد مثل کاری که علامه امینی در الغدیر انجام داده است و از شاعران و نویسندگان و راویان نقل کرده است؛ در حدیث غدیر طبقهای که کمترین راوی را دارد حدود صد و هجده نفر نقل کردهاند. درحالیکه روایاتی که داریم، در طبقه اخیر به سه نفر میرسند چون کل روایات را یا شیخ کلینی نقل کره است یا شیخ صدوق و یا شیخ طوسی و لذا هیچ حدیثی متواتر نیست.
پاسخ اشکال این است که گاهی یک نفر شغلش خبررسانی است و خبری میدهد و دیگری شغلش خبررسانی نیست و خبری میدهد. آنکه شغلش خبر نیست خبر بدهد، خبر واحد است و وقتی صد نفر شدند متواتر میشود؛ اما اگر دو یا شبکه تلویزیونی خبری را پخش کردند، خبر متواتر و یقینی است چون شغلش خبر است و مردم یقین میکنند. اگر مطلبی روی کاغذ نوشته شد و به دیگری داده شد، خبر واحد است اما اگر سه روزنامه مطلبی را بنویسند، متواتر است چون شغلش خبر است. مردم بین این دو فرق میگذارند. در این صورت نتیجه این است که افرادی مثل شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی شغلهم الإخبار هستند و خبری که میدهند یقین آور است.
تقریر استاد
با قطعنظر از کلام شیخ انصاری و آخوند خراسانی و دیگران؛ نمیخواهیم بگوییم که روایات بر حجت خبر واحد دلالت میکنند بلکه میگوییم اگر کسی روایات را مطالعه کند میفهمد که حجیت خبر واحد در زمان ائمه علیهمالسلام امری مسلم بوده است و این دو امر باهم فرق دارند. اگر بگوییم روایات حجت هستند این بحث میشود که متواتر است یا خبر واحد است و دور پیش میآید یا نمیآید. مثال قرآنی بر این مطلب این است که قرآن، وجود خدای متعال را امری مسلم گرفته است و درباره اسماء، صفات و افعال الهی بحث میکند نه وجود خدا. روایات حجت خبر واحد را امری مسلم گرفته است و بحث کرده است که اگر خبر متعارض داشت یا تقیه بود یا خلاف قران بود باید چه کنیم.