خارج فقه (مسائل مستحدثه قضا) حرم مطهر ۱۴۰۳

درس خارج فقه استاد عابدی

بررسی فقهی قانون تجارت؛ بیع، بیع مرابحه، مسائلی پیرامون شرط اول، مسأله سیزدهم

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • شرایط بیع مرابحه
  • مسائلی پیرامون شرط اول
  • مسئله سیزدهم: کذب بایع در اخبار به رأس المال و خیار مشتری
  • بررسی بقای خیار مشتری در صورت تلف مبیع
  • بررسی دیدگاه شیخ انصاری و دلالت روایت علی بن رئاب
❋ ❋ ❋
شرایط بیع مرابحه
مسائلی پیرامون شرط اول
مسئله سیزدهم: کذب بایع در اخبار به رأس المال و خیار مشتری

بحث در این است که در باب بیع مرابحه اگر بایع نسبت به رأس‌المال دروغ بگوید مشهور علما می‌گویند مشتری خیار دارد. این مطلبی که می‌خواهیم عرض کنیم، کسی نگفته است؛ گرچه نباید در فقه حرف جدیدی زد یا حرفی که خلاف حرف همه علما است ولی به‌عنوان یک احتمال مطلبی را مطرح می‌کنیم.

ما سه گونه بیع داریم: بیع مرابحه، بیع مواضعه و تولیه.

مرابحه این است که بایع می‌گوید چند خریدم و چقدر سود می‌خواهم. مواضعه این است که بایع می‌گوید چقدر خریدم و چقدر هم کم می‌کنم؛ مثلاً می‌گوید ۱۰ درصد زیر قیمتی که خریده‌ام می‌فروشم. تولیه این است که بایع می‌گوید به همان قیمتی که خریده‌ام، می‌فروشم؛ نه سودی می‌خواهم و نه ضرر.

احتمال دارد بگوییم: هرگاه بایع دروغ گفت،  اگر بیع تولیه باشد، با دروغ بایع، بیع مشکلی پیدا نمی‌کند و بیع صحیح است و مشتری خیار ندارد و از طرفی هم حط ثمن هست یعنی قیمت پایین می‌آید.

دلیل این است که وقتی بایع گفت به تولیه این را می‌فروشم، یعنی به قیمت واقعی که خودم خریدم، نه به قیمت مسمی. صاحب جواهر و دیگران گفتند که در بیع کاری به قیمت واقعی نداریم بلکه باید طبق قیمت مسمی باشد؛ اما در تولیه، بیع به قیمت واقع است.

در باب تولیه به مقداری که دروغ گفته است قیمت پایین می‌آید و بیع هم صحیح است. گرچه دروغ گفت که قیمت خرید چقدر است، ولی صیغه بیع آن چیزی نیست که اخبار کرده است بلکه صیغه بیع آن است که در واقع بوده است لذا مشتری خیار ندارد چون بایع در صیغه بیع دروغ نگفت و مشتری خیار ندارد چون مشتری ضرر نکرده است. کم شدن قیمت هم باعث نمی‌شود که بگوییم عقد بر این ثمن جدید واقع نشده است.

در باب مرابحه مشکل این است که اگر قیمت پایین آمد، روی قیمت پایین عقدی خوانده نشده است.  وقتی بایع گفت این را به ۱۱۰ می‌فروشم و قیمت پایین آمد، روی قیمت پایین عقدی خوانده نشده است و لذا شک و شبهه دارد که بیع صحیح است یا باطل؟

اینکه صاحب جواهر در مرابحه فرمود که ملاک، ثمن مسمی است، به‌این‌علت است که صیغه عقدی خوانده شده است و در صیغه عقد ثمن را هر چه گفتند همان است؛ اما در ما نحن فیه عقد این‌طور بود که گفت به همان قیمتی که خریدم یعنی اخبار از واقع می‌کند.

این یک احتمال است و عرض کردم چون کسی آن را نگفته است، به‌عنوان یک احتمال در نظر بگیرید.

بررسی بقای خیار مشتری در صورت تلف مبیع

بحث درباره این بود که اگر بایع در مرابحه دروغ گفت، مشهور می‌گویند که مشتری خیار دارد. حال که مشتری خیار دارد، آیا این خیار مشتری در باب مرابحه، با تلف عین، ساقط می‌شود؟ آیا با تلف مبیع خیار ساقط می‌شود؟

در مکاسب یکی از مسقطات خیارات همین بحث تلف بود. افرادی مثل علامه حلی یا محقق حلی می‌گویند با تلف مبیع خیار ساقط می‌شود. دلیل کسانی که می‌گویند خیار ساقط می‌شود این است که خیار یعنی «رد العین و ارتجاع الثمن» خیار این است که مبیع را پس بدهد و پولی را که داده پس بگیرد و وقتی‌که مبیع تلف شده است، اصلاً رد العین امکان ندارد بنابراین خیار ساقط می‌شود.

دلیل دیگر هم این است که اگر مبیع تلف شده بود، چنانچه مشتری خیار داشته باشد،  بایع ضرر می‌کند.  وقتی‌که بایع ضرر می‌کند، دفعاً لضرر البایع باید بگوییم خیار مشتری ساقط می‌شود.

شهید ثانی و محقق ثانی فرموده‌اند که با تلف مبیع خیار ساقط نمی‌شود؛ زیرا رد العین موضوعیت ندارد بلکه رد العین طریقی برای رد مالیت است، یعنی اگر عین هست، خود عین را برمی‌گرداند و اگر عین نیست، بدلش را که مثل یا قیمت است برمی‌گرداند.

ظاهراً حق همان قول دوم است؛ یعنی با تلف مبیع خیار ساقط نمی‌شود. مشهور می‌گویند وقتی بایع دروغ گفت مشتری خیار دارد و این خیار مشروط به بقای مبیع است؛ اگر مبیع تلف شد مشتری خیار ندارد ولی ما گفتیم اگر مبیع تلف شود، بازهم مشتری خیار دارد؛ زیرا بایع ضرر نمی‌کند؛ چون مشتری باید مثل یا قیمت بدهد. گرچه بایع خودش اقدام کرده است و دروغ گفته است ولی اقدام بر ضرر نکرده بلکه اقدام بر نفع خودش کرده است. باید خسارت می‌داد اما خسارت که همیشه به این نیست که ثمن برگردد. بعضی وقت‌ها به این است که پول دستی به شما می‌دهم. خب حال خواستید پس بدهید، جنس را که ندارید پس بدهید، پولش را می‌دهید. اگر بگویید خیار ساقط می‌شود، حق مشتری ضایع شده است؛ مشتری مغبون شده است، چون سر او کلاه رفته است. مبیع دست مشتری تلف شد، حال بگوییم چون تلف شده است خیار هم ندارد؟ می‌خواست تلف نکند تا خسارتش را بتواند جبران بشود.

بنابراین خیار ساقط نمی‌شود. استصحاب بقای خیار داریم و می‌گوییم تا وقتی‌که مبیع تلف نشده بود خیار داشتیم. حال که مبیع تلف شد شک داریم خیار باقی است یا نه؟ استصحاب می‌کنیم.

بررسی دیدگاه شیخ انصاری و دلالت روایت علی بن رئاب

شیخ انصاری در مکاسب در بحث خیار غبن، مفصل دراین‌باره بحث کرده است. شیخ می‌فرماید که بستگی دارد که مدرک خیار  چه باشد؛  اگر مدرک خیار اجماع باشد، باید به قدر متیقن اکتفا کنیم و  قدر متیقن خیار موردی است که مبیع تلف نشده باشد.  اما اگر مدرک خیار لا ضرر باشد، لا ضرر می‌گوید مشتری نباید ضرر کند؛ حال چه مبیع باشد چه نباشد. (المکاسب ج ۵ ص ۱۸۷)

در روایت علی بن رئاب هم حضرت فرمود:   «فإن أحدث المشتری فیما اشتری حدثاً» (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۳ باب ۴ ابواب الخیار ح ۱)  اگر مشتری در آن چیزی که خریده، حدثی ایجاد کند؛ آیا حدث شامل تلف می‌شود یا نمی‌شود؟ بعضی گفتند حدث یعنی تغییر در عین و تلف تغییر نیست بلکه از بین رفتن است. ولی عرفاً تلف بالاترین تغییر است، وقتی‌که تغییر، خیار را ساقط کند، تلف به‌طریق‌اولی ساقط می‌کند.

ولی گفتیم که این مربوط به خیارات دیگر است. در باب خیار تخلف شرط یا خیار دروغ بایع، دلیلی نداریم که بگوییم حدث باعث سقوط خیار می‌شود.

محل برگزاری