مباحث مطرح شده در این جلسه:
تفاوت بانک و بورس
انواع معامله در بورس
صحت معاملات اولیه در بورس
نقش برگه سهام
تفاوت بانک و بورس
سابقه بانک و بانکداری شاید به حدود هفتصدسال پیش میرسد که از آن زمان بانک مرسوم شده است. حدود هفتصدسال پیش که شهر لاهه و آمستردام در هلند تأسیس شدند، بانک و بانکداری آنجا رواج یافت. اما سابقه مسئله بورس حدود دویست سال پیش است. سابقه بورس در ایران نزدیک صدسال است اما خیلی گسترده نبوده است. در چند سال اخیر بورس شایع شد و گسترش پیدا کرد. فرق بین بانک و بورس در این چیزهایی است که عرض میکنم.
فرق اول این است که پولی را که مردم در بانک میگذارند، مستقیم وارد بازار کار یا بازار تجارت و تولید نمیشود بلکه باواسطه وارد بازار میشود برخلاف بورس که پول مستقیماً وارد بازار تولید میشود؛ یعنی پولی که در بانک میگذارند کار بانک تجارت نیست و این خلاف قاعده و قانون است که متأسفانه در ایران اینگونه است گرچه در هیچ کجای دنیا این مرسوم نیست. بانک باید پول را نگه دارد و به کسی که وام میخواهد یا میخواهد شرکت یا کارخانهای تأسیس کند بدهد، نه اینکه خود بانک شرکتی را تأسیس کند، یعنی بانک باواسطه پول را وارد بازار میکند اما در بورس یا بازار سهام پول مستقیماً وارد بازار میشود.
فرق دیگر این است که معاملات بانک به ربا خیلی نزدیک است درحالیکه معمولاً در معاملات بورس ربا نیست. مسئله دین به دین که خواهیم رسید و معاملات ربوی بیشتر در بانک پیش میآید.
فرق سوم این است که کسی که در بانک سرمایه میگذارد خودش نمیتواند مستقیماً انتخاب کند که پولش در کدام قسمت تولید مصرف شود، یعنی نمیتواند به بانک بگوید پول را به چه کسی وام بده یا به چه کسی وام نده؛ درحالیکه در بازار سهام یا بورس کسی که سهام میخرد خودش مستقیماً تعیین میکند که سهام کدام شرکت را بخرد.
فرق دیگر این است که در بانک همیشه مقداری از پول صرف تولید نمیشود. وقتی کسی که پول در بانک میگذارد، بانک آن را سه قسمت میکند: یک بخش را بهعنوان موجودی بانک پیش خودش نگه میدارد، شاید فردا کسی آمد و پولش را خواست باید موجودی داشته باشد تا تسویه کند. یک مقداری را هم باید پیش دولت و بانک مرکزی بگذارد. مقداری را هم در تولید و وام و قرض دادن صرف کند. تقریباً هر پولی در بانک میآید باید سی درصد را نگه میدارد و هفتاد درصد را وام میدهد، گرچه انجام نمیدهد. اما پولی که در بورس سرمایهگذاری میشود صد درصد یا حدود نودوپنج درصد صرف تولید و بازار و کارخانه و… میشود.
فرق دیگر بین بانک و بازار بورس این است که پولی که در بانک سرمایهگذاری میکنند هرلحظه میتوانند پس بگیرند، درحالیکه پولی که در بورس سرمایهگذاری میشود نمیتواند هرلحظه پس بگیرد بلکه هیچوقت نمیشود، فقط پولی را که سرمایهگذاری میکند برگه سهامی میخرد که میتواند آن را به دیگری بفروشد نه اینکه بتواند معامله اول را فسخ کند یا پولش را پس بگیرد.
فرق دیگر این است که همیشه بانک مقداری معوقات دارد، یعنی به مردم وام یا قرض داده و مردم پول را برنگرداندهاند، اما در بورس معمولاً معوقات معنا ندارد و هر چه داده میشود سراغ تولید میرود.
بحث ما این نیست که کارهای بانک یا بورس مشروع است یا مشروع نیست، بلکه موضوع بحث این است که در معاملات بانک یا بورس اگر فرضاً مشروع باشند قبض چگونه است؟
معاملات اولیه در بورس
در بازار سهام یا بورس انواع و اقسام معاملات وجود دارد، یک نوع معامله بورس این است که کسی سهام یک شرکتی را میخرد، شاید بیست نوع معامله در بورس هست. یکی از سادهترین کارهای بورس این است که شرکتها یا کارخانههایی در بورس پذیرفته میشوند و آنها سهام خود را در بورس عرضه میکنند و افرادی سهام آنها را میخرند و معمولاً در بورس تضمین نسبت به بانک بیشتر است، البته این بورسی که ما داریم اینگونه نیست کما اینکه بانک ما هم اینگونه است (و الا خیلی از مردم که سرمایه خود را از دست نمیدادند. بعداً خواهیم رسید که در بورس تبانیهایی وجود دارد که دولت یا بعضی از سرمایهداران در بورس انجام میدهند درنتیجه عدهای را ورشکست میکنند). قاعده اولیه این است که تضمین سرمایه در بورس بیشتر از بانک است درحالیکه الآن در کشور ما برعکس است، چون نه بانک به قانون خودش عمل میکند نه بورس، فلذا تضمین در بانک بیشتر است. شاید در ضمن بحثها توضیح دهیم که بانک در کشورهای دیگر چگونه عمل میکند و بورس چگونه عمل میکند.
اولین مطلب اینکه یک نوع از معامله در بورس را معامله سهام میگوییم و فعلاً بحث درباره معاملات اولیه بورس است نه معاملات ثانویه که بعداً خواهیم گفت. در معاملات اولیه یک شرکتی بعدازاینکه حداقل سود و زیان پنجسالهاش بررسی شد و دیدند سوددهی دارد به بورس میآورند و سهام آن را میفروشند. این سادهترین نوع معاملات بورس است و شاید کمترین نوع معاملات هم همین نوع است.
صحت معاملات اولیه در بورس
آیا این معاملات صحیح است یا باطل؟ اگر همین ظاهری که گفته شد باشد، علیالقاعده اشکالی ندارد فقط به یک شرط که تولید آن شرکت یا کارخانه تولید مشروع باشد، مثلاً اگر شرکتی است که با گوشت خوک سوسیس و کالباس درست میکند یا شرکتی است که مشروبات الکلی میسازد یا شرکتی است که نرمافزارهای حرام یا فیلمهای حرام تولید میکند، معاملات حرام و باطل است. اگر غیرازاین بود که تولید آن شرکت حرام نبود معاملات آن در بورس صحیح است.
وقتی تولید یک شرکتی تولید حرام است، یک بحث این است که حرمت تکلیفی دارد یا نه؟ یک بحث این است که حرمت وضعی دارد یا نه؟ یکمرتبه بحث این است که تولید آن شرکت حرام است و یکمرتبه بحث این است که خریدوفروش سهام این شرکت حلال است یا حرام؟ مثلاً کارخانهای که مشروبات الکلی تولید میکند، تولید کردن حرام است اما اگر کسی بخواهد سهام این شرکت را بخرد، آیا حرام است یا حلال؟ خیلیها فتوا دادهاند که خریدوفروش سهام چنین کارخانهای حرام است ولکن دلیلی بر حرمت چنین معاملهای نداریم. کار آن شرکت حرام است اما آیا یک نهی شرعی داریم از اینکه خریدوفروش آن ماشینآلات در آن کارخانه حرام باشد؟ اولاً ماشینآلات یا زمین یا ساختمان این کارخانه مالیت دارد و بیع چیزی که مالیت دارد جایز و عقلایی است، مگر اینکه شرع نهی کرده باشد. آنچه مورد نهی شرع است خود خمر و تولید خمر است حتی کسی که انگور میکارد برای خمر مورد لعنت پیغمبر است که شاید از لعنت پیامبر حرمت استفاده بشود. ولی فرضاً پیغمبر خدا در خمر ده چیز را لعنت کرده است، تولید خمر را لعنت کرده و حرام است اما آن ابزارش مثلاً خمرهای که قدیم میخریدند، آیا خریدوفروش این خمره حرام است؟ آیا شکستن این خمره واجب است؟ دلیلی نداریم که اینها مالیت ندارند یا شرع از اینها نهی کرده است. اینکه در روایات داریم وقتی آیه شریفه حرمت خمر نازل شد مردم مدینه خمرههای شراب را آوردند و شکستند و شرابها را ریختند، ولی دلیل نمیشود که شکستن ظرف واجب است و نگهداری ظرف خمر حرام است، بلکه نگهداری خمر حرام است. پس این فتوایی که بعضی گفتهاند خریدوفروش سهام شرکتی که تولید مشروبات الکلی میکند، حرام است، معلوم نیست حرام باشد. آن شرکت اگر جوری است که هیچ استفادهای از آن زمین و ساختمان و ماشینآلات نمیشود مگر برای خمر، میتوان گفت حرام است اما این فرضی است که مصداق ندارد. تنها درصورتیکه اگر کسی مقدمه حرام را انجام بدهد و این مقدمه هم مقدمه منحصره حرام باشد، حرام خواهد بود، بهطوریکه اگر این مقدمه انجام بشود آن حرام صد درصد انجام میشود و اگر مقدمه انجام نشود حرام هم انجام نمیشود. این مثال را در مکاسب فرمود: اگر میدانید که کسی انگور میخرد برای اینکه شراب بسازد و شما هم انگور میفروشید، اگر هیچکس در این شهر غیر از شما انگور ندارد بهطوریکه اگر شما بفروشید شراب درست میکند و میخورد و اگر شما نفروشید انگور گیرش نمیآید، اینجا فروش انگور به این شخص حرام است. اما اگر دیگری هم انگور دارد و اگر شما نفروشید از دیگری میخرد، اینجا فروش انگور به چنین شخصی حلال است. از جنبه تکلیفی حلال است و قهرا حکم وضعی هم صحیح خواهد بود. تا اینجا راجع به اصل اینکه خریدوفروش چنین سهامی جایز است.
نقش برگه سهام
قبض سهام خریداریشده چگونه است؟ باید بحث کنیم که آیا برگه سهام مالیت دارد؟ آیا برگه سهام مانند سند خانه است که هیچ ارزشی ندارد و اگر پاره شد المثنی میگیرد، کسی که خانه را خریدوفروش میکند با کاغذ کار ندارد و ملاک خانه است. آیا برگه سهام هم اینگونه است یا اینکه برگه سهام مانند اسکناس است؟ ابتدا که اسکناس به وجود آمد حدود دویست سال پیش در زمان میرزای شیرازی به آن موط میگفتند. آن موقع این موط یا پول سند بود اما کمکم اینطور شده است که پول سند نیست و خودش اعتبار و مالیت دارد. سند مالیت ندارد اما پول مالیت دارد. آیا سهامی که در بورس مطرح میشود مانند سند خانه است که بیاعتبار است و شرکت یا کارخانه اعتبار دارد یا اینکه این کاغذ اعتبار دارد؟ یا اینکه بگوییم اوراق سهام نه سند هستند و نه مال، بلکه اینها نوعی دین و قرض هستند. کسی در بورس سهام شرکتی را میخرد یعنی اینقدر پول به آن شرکت قرض میدهد و بعد قرض و سود آن را میخواهد و اگر خواست سهام را به دیگری بفروشد درواقع قرض را میفروشد. قبض در هرکدام از اینها متفاوت است و مواردی که در شرع پیش میآید مانند بیع دین به دین و بیع کالی به کالی و قبض در بیع سلم پیش میآید.