خارج اصول (اجتماع امر و نهی) حرم‌مطهر ۱۴۰۰

درس خارج اصول استاد عابدی

نواهی؛ اجتماع امر و نهی؛ تبیین نظر آقای نائینی به بیان دیگر

مباحث مطرح شده در این جلسه:

کلام میرزای نائینی به بیان استاد
عبادات مکروهه

❋ ❋ ❋

کلام میرزای نائینی به بیان استاد
کلام مرحوم نائینی را به بیانی دیگر مطرح می‌کنیم که اشکال امام خمینی هم به آن وارد نباشد. بحث در این بود که عباداتی داریم که نهی از آن‌ها شده است مانند روزه عاشورا که هم امر دارد چون عبادت است و هم نهی دارد و اجتماع امرونهی است. گاهی دو حکم داریم که در عرض یکدیگرند و گاهی دو حکم که در طول یکدیگرند.
دو حکم در عرض یکدیگر مانند اینکه زیارت اباعبدﷲ علیه‌السلام مستحب است و استحباب آن تعبدی است. (البته مواقعی زیارت واجب می‌شود مانند اینکه مردم به زیارت نروند یا کم بروند ولی در شرایط عادی استحباب دارد.) اگر کسی نذر کند که زیارت اباعبدﷲ علیه‌السلام را انجام بدهد، متعلق نذر واجب است اما وجوب توصلی دارد نه تعبدی. زیارت مستحب است ولی نذر واجب است، یکی تعبدی و دیگری توصلی است. این مثال از من است: اگر آب‌نمک داشته باشیم و مقداری خون در آن بریزیم، از طرفی رنگ خون در آب حل می‌شود و آب قرمز می‌شود، از طرفی هم شوری آب در خون می‌رود و شور می‌شود؛ یعنی خون در آب اثر می‌گذارد و آب هم در خون اثر می‌گذارد. وقتی‌که کسی زیارت اباعبدﷲ را نذر می‌کند، تعبدی بودن زیارت به نذر می‌رسد و وجوب نذر به زیارت می‌رسد؛ یعنی در یکدیگر اثر می‌کنند، درنتیجه باید یک زیارت تعبدی به نحو وجوب انجام بدهد. در این صورت اجتماع امرونهی مشکلی ندارد؛ زیرا آنچه محل بحث بود و اشکال داشت این بود که یک امر و یک نهی یا دو امر، به فعل و ترک یک‌چیز باشند، یعنی دو حکم روی یک عنوان باشد؛ اما وقتی زیارت واجب شد یک عمل است که یک حکم دارد و آن وجوب تعبدی است. لذا مشکل اجتماع امرونهی حل می‌شود.
دو حکم در طول یکدیگر مانند اینکه کسی اجیر شود تا نماز استیجاری بخواند. در این صورت اصل نماز حکمی دارد که نماز قضای واجب بوده یا نماز قضای مستحب، اجیر هم که عقد اجاره منعقد کرده است که آن نماز را بخواند حکمی دارد. این دو حکم در عرض یکدیگر نیستند، مثلاً بر گردن پسر میت نمازی برای پدرش واجب است، این حکم وجوب روی ذات صلات رفته است. وقتی عقد اجاره می‌خوانند ذات صلات بر اجیر واجب نیست، بلکه وفا به عمل مورد اجاره بر او واجب است؛ یعنی نمازی داریم که حکمی دارد بعد این صلات با این حکم، متعلق اجاره می‌شود لذا این اجاره در طول آن است. در این صورت اجتماع امرونهی یا اجتماع دو حکم اشکالی ندارد چون در عرض یکدیگر نیستند و هر یک متعلق خود را دارند. این شبیه آن است که در کفایه در بحث تعبدی و توصلی وقتی می‌خواست مشکل قصد قربت را حل کند، فرمود: می‌توان با دو امر مشکل را حل کرد، این‌گونه که بگوییم یک امر به ذات آن عمل (ذات صلات) تعلق می‌گیرد اما امر دوم به متعلق امر اول با قصد قربت (صلاتی که امر اول به آن تعلق گرفته است) تعلق می‌گیرد، یعنی امر دوم می‌گوید صلات را به‌قصد اطاعت امر اول انجام بده. در اینجا هم دو امر در طول یکدیگرند. در مانحن فیه هم میرزای نائینی می‌فرماید: یک امر به ذات صلات تعلق می‌گیرد و امر دوم به اجاره برای صلات با آن حکم تعلق می‌گیرد؛ بنابراین دو حکم جمع نشده است؛ زیرا یک امر به ذات صلات است و یکی به اجاره.
با این توضیح اشکال امام خمینی به میرزای نائینی وارد نیست. امام خمینی بحث را به مسئله تشکیک برده است و اینکه اینجا جای تشکیک نیست. با این توضیح اصلاً مسئله تشکیک به میان نمی‌آید. امام خمینی فرموده است این کلام نائینی شعر و بافتنی است و اصلاً برهان نیست. با این توضیح برهان است زیرا نائینی بین دو امر طولی و دو امر عرضی تفکیک می‌کند.

عبادات مکروهه
با صرف‌نظر از کلام میرزای نائینی، اگر عبادتی مکروه بود، اولاً کراهت در عبادت به چه معناست؟ ثانیاً در این موارد آیا اجتماع امرونهی شده است؟
از قدیم معروف است که کراهت عبادت به معنای اقل ثوابا است. این کلام به همین معنای ظاهر قطعاً درست نیست؛ هیچ واجبی نیست که کنار مستحبی به نام زیارت اباعبدﷲ علیه‌السلام قرار بگیرد مگر اینکه زیارت اباعبدﷲ علیه‌السلام ثوابش از آن واجب بیشتر است؛ بنابراین باید تمام عبادات مکروه باشند، چون هر عبادتی را در نظر بگیریم عبادت دیگری هست که ثوابش از آن بیشتر است. مثلاً اگر کسی می‌خواهد در مسجد نماز بخواند، اگر عطر نزده باشد نسبت به وقتی‌که همین نماز را با عطر می‌خواند ثوابش کمتر است. اگر نماز را فرادا بخواند ثوابش از نماز جماعت کمتر است پس باید مکروه باشد. این درست نیست.
معنای اقل ثوابا این است که عبادت مکروه یعنی اینکه گاهی شارع ارشاد می‌کند به اینکه این عمل یک منقصتی دارد. به‌عبارت‌دیگر اگر یک عمل هم فعلش مستحب باشد و ترکش مستحب باشد، اگر مصلحت دو طرف مساوی باشد باید بگوییم مخیر است، ولی می‌توانیم بگوییم یکی از این فعل و ترک ثواب کمتری داشته باشد. روزه عاشورا مستحب است و مخالفت با بنی امیه در ترک روزه عاشورا هم مستحب است و ثواب ترک از ثواب فعل بیشتر است، این معنای کراهت روزه عاشورا است. اگر اقل ثوابا را این‌گونه معنا کنیم، دیگر نمی‌توانیم درباره روزه عاشورا بگوییم هم امر داریم و هم ترک. مشکل این بود که روزه عاشورا عبادت است و امر دارد، از طرف دیگر مکروه است و نهی دارد، پس اجتماع امرونهی است، اما با توضیح فوق اصلاً نهی وجود ندارد بلکه دو امر است که یکی به فعل و یکی به ترک است و این دو امر به یک‌چیز هم تعلق نگرفته است و ثواب ترک از ثواب فعل بیشتر است. در این صورت حتی اجتماع دو امر هم نیست.

محل برگزاری