مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- تعارض تعلیل آیه نبأ با مفهوم آن
- حکومت مفهوم بر تعلیل
- اشکال عدم تقدم حاکم بر محکوم
- پاسخ اول آیتﷲ خویی
- اشکال به آیتﷲ خویی
- پاسخ استاد به اشکال
- پاسخ دوم آیتﷲ خویی
- اشکال به آیتﷲ خویی
- پاسخ استاد به اشکال
حجیت خبر واحد
تعارض تعلیل آیه نبأ با مفهوم آن
گفته شد که مفهوم آیه نبأ بر تعلیل آیه حکومت دارد. به عبارت دیگر تعلیل آیه فرمود کاری که جهالت است یا پشیمانی دارد، انجام ندهید و مفهوم آیه میفرماید خبر عادل، پشیمانی ندارد و حجت است.
اشکال عدم تقدم حاکم بر محکوم
بعضی اشکال کردهاند که این مورد، محل حکومت نیست؛ در حکومت باید دلیل حاکم و دلیل محکوم، در عرض هم باشند یا اینکه حاکم، مقدم و محکوم، موخر باشد. شرط حاکم مقارنت یا تقدم با محکوم است درحالیکه در آیه نبأ مفهوم، مؤخر از تعلیل است و مؤخر نمیتواند حاکم باشد.
به عبارت دیگر مفهوم آیه نبأ به دو رتبه مؤخر از تعلیل آیه است. اولا تعلیل، علت منطوق است و علت بر معلول مقدم است و ثانیا منطوق مقدم بر مفهوم است.
پاسخ اول آیتﷲ خویی
آیتﷲ خویی سه جواب به این اشکال داده است:
۱- اینکه میگویند حاکم و محکوم باید در عرض هم باشند یا حاکم باید مقدم باشد، در بعضی از موارد حکومت جاری است نه در همه حکومتها. گاهی لسان حاکم، شرح و تفسیر است و میخواهد محکوم را توضیح بدهد پس باید مقدم باشد اما اگر حاکم میخواهد در موضوع دلیل محکوم تصرف کند لازم نیست حتما مقدم باشد.
به عبارت دیگر الفاظ و کلمات تقدم و تاخر دارند اما احکام شرعی تقدم و تاخر ندارند. درست است که یک مفهوم و یک منطوق داریم اما آنچه مهم است مدلول کلام است و مدلول کلام در عرض همدیگرند. وقتی شارع میگوید خبر فاسق را تبین کنید و سپس میگوید خبر عادل تبین لازم ندارد، مدلول دو کلام در عرض همدیگرند. الفاظ تقدم و تاخر دارند ولی حکم شرعی نیستند. الفاظ کاشف از احکام شرع هستند و کاشفها تقدم و تاخر دارند و مهم برای ما منکشف است نه کاشف. (مصباح الاصول ج ۱ ص ۱۹۶)
اشکال به آیتﷲ خویی
برخی اشکال کرده اند: حکومت قسم اول و قسم دوم تفاوتی ندارد. حاکم، ناظر باشد یا ناظر نباشد، باید مقدم باشد و اشکال پاسخ داده نمیشود.
پاسخ استاد به اشکال بعض
کلام آیتﷲ خویی درست است. ایشان میخواهد بفرماید دلالت مفهوم از باب دلالت التزامی است. دلالت التزامیه، لازم کلام است و لازم و ملزوم همیشه در عرض یکدیگرند و نمیشود ملزوم باشد و لازم نباشد، گرچه مفهوم از منطوق دانسته میشود اما مفهوم و منطوق، لازم و ملزوم هستند و در عرض یکدیگرند، لذا نمیشود یکی بر دیگری مقدم باشد.
اگر کسی بخواهد بر آیتﷲ خویی اشکال کند، باید بگوید کلام آیتﷲ خویی نیمی از اشکال را پاسخ میدهد نه کل آن را. آیتﷲ خویی اشکال «مفهوم مؤخر از منطوق است» را پاسخ میدهد ولی این قسمت از اشکال که «تعلیل جنبه علیت دارد و علت بر معلول مقدم است»، باقی میماند.
پاسخ دوم آیتﷲ خویی
۲- آیتﷲ خویی میفرماید: در باب حکومت وقتی یک دلیل میخواهد بر دلیل دیگر حاکم باشد، تقدم و تاخر شرط نیست. آنچه مهم است این است که دلیلی بتواند در موضوع دلیل دیگر تصرف کند. مثلا دلیلی میگوید اکرم العلماء و دلیل دیگر میگوید زید لیس بعالم. اینجا دلیل دوم تصرف در دلیل اول است و مهم نیست که تقدم داشته باشد یا تاخر. (مصباح الاصول ج ۱ ص ۱۹۶)
اشکال به آیتﷲ خویی
برخی اشکال کردهاند بحث درباره اعتباریات است و حکومت و ورود در اعتباریات، احکام تقدم و تاخر را ندارد. همانطور که اعتبار میکنیم چیزی که حجت نیست، حجت نباشد میتوانیم اعتبار کنیم که موخر، مقدم باشد.
به عبارت دیگر بحث درباره احکامی است که تعبدی و مولوی هستند نه در احکام عقلی. در احکام عقلی حاکم باید مقدم بر محکوم باشد اما در احکام مولوی این شرط نیست.
پاسخ استاد به اشکال بعض
اولا آیتﷲ خویی معتقد است که آیه نبأ، ارشاد به حکم عقل است و مولوی نیست. ثانیا در اعتباریات، اصل اعتبار، اعتباری است ولی بقیه احکام حقیقی است. وقتی دو بچه بازی میکنند و یکی شاه و دیگری وزیر میشود، اعتباری است اما از این اعتبار به بعد، احکام حقیقی است یعنی شاه دستور میدهد و وزید اطاعت میکند و برعکس نمیشود. نمیتوان شاه را فرمانبر و رعیت را فرمانده اعتبار کرد. یکز از احکام حقیقی این است که حاکم باید در عرض محکوم باشد.