خارج اصول، امارات (قطع و ظن) حرم‌مطهر ۱۴۰۳

درس خارج اصول استاد عابدی

حجیت خبر واحد؛ استدلال به سنت، بررسی برخی از روایات

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • حجیت خبر واحد
  • استدلال به سنت
  • بررسی برخی از روایات
  • روایات دال بر حجیت خبر واحد
❋ ❋ ❋

حجیت خبر واحد

استدلال به سنت

روایاتی را شیخ انصاری در رسائل و دیگران نقل کرده‌اند که آن‌ها را ذکر می‌کنیم.

شیخ فرموده است: روایات متواتری داریم که بر حجیت خبر واحد دلالت دارند و چون متواتر هستند اشکالی پیش نمی‌آید.

وفی کتاب (إکمال الدین وإتمام النعمة) عن محمّد بن محمّد بن عصام، عن محمّد بن یعقوب، عن إسحاق بن یعقوب، قال: سألت محمّد بن عثمان العمری أن یوصل لی کتاباً، قد سألت فیه عن مسائل أشکلت علیّ، فورد التوقیع بخطّ مولانا صاحب الزمان (علیه السلام): أمّا ما سألت عنه أرشدک ﷲ وثبّتک – إلی أن قال: – وأمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتی علیکم، وأنا حجّة ﷲ ، وأمّا محمّد ابن عثمان العمری رضی ﷲ عنه، وعن أبیه من قبل، فإنّه ثقتی، وکتابه کتابی. (وسائل الشیعه ج ۲۷ ص ۱۴۰ باب ۱۱ ابواب صفات القاضی ح ۹)

آیا این حدیث دلالت می‌کند که باید به روایات مراجعه کنیم و نقل روایات معتبر و حجت است؟

این حدیث دلالت ندارد، چون در مقام فتوا است نه در مقام نقل حدیث. حدیث نمی‌خواهد بگوید هر کس حدیثی را نقل کرد حجت است بلکه می‌فرماید در حوادث واقعه به روات احادیث که مفتی و مجتهد هستند رجوع کنید. اینکه حضرت می‌فرماید این‌ها حجت هستند مراد مجتهد است و حدیث در مقام حجیت فتوا است.

عن جمیل بن درّاج، قال: سمعت أبا عبد ﷲ (علیه السلام) یقول: بشّر المخبتین بالجنّة: برید بن معاویة العجلی، وأبو بصیر لیث بن البختری المرادی، ومحمّد بن مسلم، وزرارة، أربعة نجباء، اُمناء ﷲ علی حلاله وحرامه، لولا هؤلاء انقطعت آثار النبوّة، واندرست. (وسائل الشیعه ج ۲۷ ص ۱۴۲ باب ۱۱ ابواب صفات القاضی ح ۱۴)

در بعضی روایات آمده است که این چهار نفر بسیار جلیل‌القدر هستند و در حدیث هست که احیاء و امواتا بالاتر از آن‌ها سراغ ندارم یا در حدیث می‌فرماید: أحبّ الناس إلیَّ أحیاءً وأمواتاً أربعة: برید بن معاویة العجلی، وزرارة، ومحمّد بن مسلم، والأحول، وهم أحبّ الناس إلیَ أحیاءً وأمواتاً. (وسائل الشیعه ج ۲۷ ص ۱۴۳ باب ۱۱ ابواب صفات القاضی ح ۱۸)

فإذا أردت حدیثنا فعلیک بهذا الجالس، وأومأ إلی رجل من أصحابه، فسألت أصحابنا عنه، فقالوا: زرارة بن أعین. (وسائل الشیعه ج ۲۷ ص ۱۴۳ باب ۱۱ ابواب صفات القاضی ح ۱۹)

قال أبو عبد ﷲ (علیه السلام): رحم ﷲ زرارة بن أعین، لولا زرارة ونظراؤه لاندرست أحادیث أبی (علیه السلام). (وسائل الشیعه ج ۲۷ ص ۱۴۳ باب ۱۱ ابواب صفات القاضی ح ۲۰)

شبیه این روایات زیاد است که می‌فرماید به این چهار نفر مراجعه کنید یا می‌فرماید به یونس بن عبدالرحمان و ابان بن تغلب رجوع کنید. شیخ می‌فرماید این روایات مردم را به روات احادیث ارجاع داده‌اند و معلوم می‌شود که باید نقل راویان را پذیرفت و حجت است.

ولیکن هیچ‌یک از این روایات دلیل نمی‌شوند چون این افراد که ذکر شده‌اند مجتهد هستند و ائمه علیهم‌السلام وقتی مردم را به ایشان ارجاع می‌دهند ارجاع مقلد به مجتهد است و بحث ما در این است که اگر فرد معمولی غیر مجتهد مطلبی را نقل کرد آیا حجت است.

تعابیری که در روایات به‌کاررفته است قرینه‌اند که مراد رجوع به مجتهد است. در بعضی روایات کلمه حدیث آمده است، به‌عنوان‌مثال اذا اردت حدیثا فعلیک بهذا الجالس که مراد ابان بن تغلب است ولی امام در حدیث دیگری به ابان بن تغلب فرموده است إجلس فی مجلس المدینة،  أفت الناس ، فإنی أحب أن أری فی شیعتی مثلک. (وسائل الشیعه ج ۳۰ ص ۲۹۱) معلوم می‌شود که مراد اجتهاد ابان است و قرینه است که مراد از حدیث این است که فتوا بدهد.

احادیث دال بر حجیت خبر واحد

حدیث اول: عن معاویة بن عمّار، قال: قلت لأبی عبد ﷲ (علیه السلام):  رجل راویة لحدیثکم، یبثُ ذلک فی الناس، ویسدّده فی قلوبهم وقلوب شیعتکم، ولعلّ عابداً من شیعتکم لیست له هذه الروایة، أیّهما أفضل؟ قال: الراویة لحدیثنا، یشدّ به  قلوب شیعتنا أفضل من ألف عابد. (وسائل الشیعه ج ۲۷ ص ۷۷ باب ۸ ابواب صفات القاضی ح ۱)

این حدیث در مقام این است که حدیث راوی قبول بشود وگرنه شدّ قلوب نخواهد بود و ربطی به اجتهاد و علم راوی هم ندارد.

حدیث دوم: قال رسول ﷲ (صلّی ﷲ علیه وآله): تذاکروا، وتلاقوا، وتحدَّثوا، فإنَّ الحدیث جلاء للقلوب، إنَ القلوب لترین کما یرین السیف، (جلاؤه الحدید). (وسائل الشیعه ج ۲۷ ص ۷۸ باب ۸ ابواب صفات القاضی ح ۳)

حفظ کردن حدیث گاهی به معنای از بر کردن است و گاهی به این معناست که آن‌ها را بنویسد و گاهی نقل کردن برای مردم است و گاهی عمل کردن آن است حفظ کردن دلیل است که مراد حجیت است وگرنه حفظ کردن فایده‌ای ندارد.

محل برگزاری