مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت خبر واحد
- استدلال به سنت
- کلاممیرزای نایینی
- اشکال استاد به نایینی
- بررسی تواتر روایات
حجیت خبر واحد
استدلال به سنت
(نکته اخلاقی: حدیثی درباره آویختگان به درخت طوبی و درخت زقوم نقل شده است که بسیار جالب و نورانی است و مدام خوانده شود که باعث برکت و نورانیت میشود. حدیث از کتاب تفسیر امام حسن عسکری علیهالسلام است. این حدیث در آخر سوره بقره نقل شده است).
گفته شد که شیخ انصاری حدیث مقبوله عمر بن حنظله را نقل کرده است و فرموده است حدیث دلالت دارد که خبر واحد حجت است. کلام شیخ انصاری در ابتدای رسائل با کلام ایشان در انتهای رسائل متناقض است.
کلام میرزای نائینی
میرزای نائینی فرموده است: گرچه این حدیث مربوط به باب تعارض است و درباره تمییز حجت از لا حجت است و بحث ما درباره حجیت خبر واحد است ولی از این حدیث استفاده میشود که اصل حجیت خبر واحد مفروض است و امام علیهالسلام مرجحات صدوری و مضمونی را بیان میکند. (اجود التقریرات ج ۲ ص ۱۱۳)
مرجحات صدوری مثل اعدلیت و افقهیت و اورعیت که صفات راوی است و مرجحات مضمونی مثل شهرت و موافقت با قرآن و مخالفت با عامه که صفات روایت است.
اشکال استاد به نائینی
ولیکن اولاً اینکه فرمود یا مرجحات صدوری یا مرجحات مضمونی، وجهی ندارد و باید بگوید مرجحات صدوری و مرجحات مضمونی. ما باید سراغ اخص مضمونا برویم که هم مرجحات صدوری دارد و هم مرجحات مضمونی. ثانیاً باید سراغ اخص مضمونا رفت یعنی حدیثی حجت است که مشهور باشد و مشهور یعنی آنچه علم داریم و ریب ندارد. کلمه شهرت در لغت یعنی آنچه واضح است. خبر واحد، شک و شبهه دارد و واضح نیست و دارای ریب است.
انقلت ادله حجیت خبر واحد میگوید خبر واحد، علم است و ریب ندارد. قلت فعلاً بحث درباره حجیت خبر واحد است و نمیتوان گفت خبر واحد، علم است. نتیجه آنکه حدیث مقبوله عمر بن حنظله دلالت ندارد.
بررسی تواتر روایات
صاحب وسائل هفتاد روایت نقل کرده است که مسلماً از آنها تواتر برداشت میشود اما تواتر چند شرط دارد: اولاً باید دلالت حدیث بر ما نحن فیه باشد. ثانیاً در باب تواتر عادل یا ثقه بودن شرط نیست میتواند ضعیف باشد. ثالثاً حدیث باید در تمام طبقات متواتر باشد. اگر حدیثی با سند جمیل بن دراج عن زراره عن الصادق علیهالسلام بود و حدیث دیگری با سند ابن محبوب عن زراره عن الصادق علیهالسلام بود، یک حدیث است و متعدد نیست. رابعاً اگر حدیثی مرفوعه یا مرسله یا مقطوعه باشد، دیگر فایده ندارد؛ چون احتمال دارد کسی که از سند افتاده همان کسی باشد که در سند دیگر موجود است.
با این قیود از این هفتاد روایت، یک یا دو حدیث بیشتر نمیماند و لذا متواتر نیست.
حدیث اول مقبوله عمر بن حنظله بود که گفتیم دلالت ندارد. حدیث دوم ربطی به بحث ما ندارد. حدیث سوم ربطی به بحث ما ندارد. حدیث چهارم تقریباً دلالت دارد اما در سند عده من اصحابنا آمده است و محمد بن یحیی یکی از عده است که در سند مقبوله هم هست و لذا متعدد نیست. حدیث پنجم علی بن ابراهیم که احتمالاً در عده هست. احتمال دیگر اینکه این حدیث با دهها حدیث دیگر ازجمله حدیث ۲۲ و ۲۴ و ۳۵ و ۴۲ و… متحد است چون در یک طبقه واحد هستند. حدیث ششم مرسله است. حدیث هفتم و هشتم علی بن ابراهیم نقل کرده است و در یک طبقه واحد است. حدیث نهم مرسله است. حدیث یازدهم محمد بن یحیی در میان عده هست و در حدیث مقبوله هم هست. حدیث دوازدهم و سیزدهم علی بن ابراهیم نقل کرده است که در میان عده وجود دارد. حدیث چهاردهم عده نقل کردهاند که محمد بن یحیی در میان آنها هست. حدیث پانزدهم سند خوب است ولی دلالت ندارد.
درنتیجه این اخبار متواتر نیستند بلکه خبر واحد است.