خارج اصول، امارات (قطع و ظن) حرم‌مطهر ۱۴۰۳

درس خارج اصول استاد عابدی

حجیت خبر واحد؛ استدلال به سیره عقلا، لزوم امضای شارع یا کفایت عدم ردع یا کشف امضا از عدم ردع

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • حجیت خبر واحد
  • استدلال به سیره عقلا
  • لزوم امضای شارع یا کفایت عدم ردع یا کشف امضا از عدم ردع
  • استدلال به عقل
  • مطلب اول: انسداد صغیر و انسداد کبیر
  • مطلب دوم: انحلال علم اجمالی کبیر به علم اجمالی صغیر
❋ ❋ ❋

حجیت خبر واحد

استدلال به سیره عقلا

لزوم امضای شارع یا کفایت عدم ردع یا کشف امضا از عدم ردع

از زمان مرحوم نائینی این بحث مطرح شده است که آیا آنچه سیره عقلاییه است، احتیاج به امضای شارع دارد یا امضا لازم نیست و نفس عدم ردع کفایت می‌کند یا اینکه امضا لازم است و از عدم ردع، امضای شارع را کشف می‌کنیم؟

تقریباً تا ۵۰ سال پیش اصولیان می‌گفتند از عدم ردع، امضا فهمیده می‌شود ولی اخیراً می‌گویند نفس عدم ردع کافی است و نیازی به امضا ندارد.

اگر سیره عقلاییه را دلیل عقلی بدانیم، دلیل عقلی احتیاج به امضای شارع ندارد و دلیلی مستقل است بلکه اصلاً امضا و ردع شارع ممکن نیست چون حجیت عقل، ذاتی است.

اما اگر سیره عقلاییه را، دلیل عقلایی بدانیم، در این صورت اگر شارع امضا کند حجت است؛ ولی آیا امضا لازم است یا عدم ردع کافی است یا عدم ردع، کاشف از امضا است؟

اگر امضا لازم است، امضا گاهی به‌صورت مطابقه است و گاهی به‌صورت ملازمه؛ گاهی می‌گوید امضا کردم و گاهی از عمل او مثل سکوت شارع، امضا فهمیده می‌شود.

آیا فرقی بین اعتباریات و غیر اعتباریات وجود دارد؟ بحث معاملات، مثل بیع، نکاح، صلح و… اعتبارات هستند و در اعتبارات امضای شارع لازم است. مثلاً عقلا اعتبار کردند در عقد نکاح، زن، ایجاب را بخواند و مرد، قبول را و می‌شود برعکس اعتبار کنند. خبر واحد، غیر اعتباری است. عقلا به خبر واحد عمل می‌کنند و این امری غیر اعتباری است و در این امور واقعی امضای شارع لازم نیست.

صحیح این است که فرقی بین این دو نیست و چیزی که دلیل عقلی ندارد، تائید شارع را لازم دارد چون ظن و گمان ذاتاً حجت نیست و باید شارع تائید کند.

استدلال به دلیل عقلی

شیخ انصاری فرموده است یکی از دلایل حجیت خبر واحد، دلیل عقلی است و چند دلیل را ذکر نموده است.

قبل از بیان مطالب شیخ انصاری دو مطلب را ذکر می‌کنیم:

مطلب اول: انسداد صغیر و انسداد کبیر

مطلب اول: دو گونه دلیل انسداد داریم: انسداد صغیر و انسداد کبیر.

شیخ انصاری در حجیت قول لغوی انسداد صغیر را مطرح کرده و در این بحث هم انسداد صغیر است.

ظاهراً فرق این دو انسداد در این است که اگر بگوییم در تمام احکام شرع، راه علم و علمی منسد است، نتیجه‌اش این می‌شود که تمام ظنون و امارات حجت بشوند که این انسداد کبیر است؛ اما اگر بگوییم در خصوص چیزی مثل لغت، علم نداریم و دلیل انسداد در باب لغت جاری بشود، هر ظنی در باب لغت حجت می‌شود. یا مثلاً در علم رجال، علم نداریم و در خصوص علم رجال، ظن حجت است. این انسداد صغیر است که در خصوص مسئله خاص است و ظن در آن مسئله حجت می‌شود.

اگر فرض کردیم که خبر واحد حجت نیست و دلیل انسداد طوری مطرح شود که نتیجه‌اش حجیت خبر بشود، انسداد صغیر است.

مطلب دوم: انحلال علم اجمالی کبیر به علم اجمالی صغیر

مطلب دوم: در باب انسداد صغیر، مسئله‌ای که بسیار مهم است بحث انحلال علم اجمالی کبیر به علم اجمالی صغیر است.

اگر کسی می‌داند قطره خونی افتاده اما نمی‌داند روی کدام‌یک از دو فرش افتاده است، شبهه محصوره است و باید از هر دو فرش اجتناب کند؛ بعدازاینکه فهمید یکی از این دو نجس است، یک قطره خون روی یکی از دو فرش پیدا کرد. اینجا نسبت به یک فرش علم تفصیلی پیدا کرده و نسبت به دیگری شبهه بدویه می‌شود فلذا پاک است به فرش دیگر به علم تفصیلی نجس است.

معمولاً مثال می‌زنند که اگر گله‌ای دارد که ۱۰۰ گوسفند دارد و می‌داند که ۱۰ گوسفند حرام است، کل گله حرام می‌شود. اگر بعداً علم پیدا کرد که در گوسفندهای سیاه، ده گوسفند حرام است، می‌توان گفت تمام گوسفندهای سفید، حلال و تمام گوسفندهای سیاه، حرام هستند. این انحلال مجموعه کبیر به مجموعه صغیر است.

درباره انحلال علم اجمالی کبیر به علم اجمالی صغیر، همه اصولیان یک شرط را ذکر کرده‌اند و آن شرط انطباق است؛ یعنی تکلیفی که در علم اجمالی کبیر وجود دارد منطبق بر علم اجمالی صغیر بشود. اگر کسی می‌داند در گله، ده گوسفند حرام است و همه گوسفندهای حرام غصبی‌اند، کل گله حرام می‌شود. اگر بعداً فهمید در گوسفندهای سیاه، ۱۰ گوسفند حرام وجود دارد که بعضی غصبی و بعضی موطوئه هستند، در اینجا انطباق وجود ندارد لذا علم اجمالی، منحل نمی‌شود.

آخوند در بحث برائت این مطلب را بیان فرموده است.

امام خمینی می‌فرماید علاوه بر شرط انطباق، شرط دیگری نیست لازم است و آن تقدم علم اجمالی صغیر بر علم اجمالی کبیر است. اگر ابتدا علم اجمالی کبیر بود بعد علم اجمالی صغیر پیش آمد یا مقارن هم بودند، علم اجمالی منحل نمی‌شود. اگر قطره خونی روی یکی از دو فرش افتاد، هر دو نجس هستند ولی اگر شک کرد که در فرش سوم هم هست، فرش سوم پاک است.

این مطلب از کلمات آخوند در بحث شبهه محصوره استفاده می‌شود. فیلم اجمالی در هر دو طرف منجز است و اگر دیگری تکلیف دیگری پیدا کرد، ساقط نمی‌شود چون منجز بود و از تنجیز خارج نمی‌شود؛ اما اگر ابتدای اجمالی صغیر بود و بعد علم اجمالی کبیر پیش آمد مثلاً ابتدا در یکی از دو ظرف شک کرد و بعداً قطره خون در یکی از سه ظرف افتاد، ظرف سوم پاک است.

دقیقاً مثل‌اینکه می‌دانیم ظرفی پاک است و ظرف دیگری نجس است قطره خونی افتاد و نمی‌دانیم در کدام‌یک از آن دو بود، ظرف اول پاک است و آن ظرفی که از اول نجس بود و تکلیف نجس بود خون در آن تأثیری ندارد.

شرط انحلال علم اجمالی، انطباق و تقدم علم اجمالی صغیر بر علم اجمالی کبیر است.

محل برگزاری