خارج اصول (اجتماع امر و نهی) حرم‌مطهر ۱۳۹۹

اقتضاء و ضد - باب تَرَتُّب؛ نظر آیت الله بروجردی (ره) در بحث ترتب و اشکال استاد

مباحث مطرح شده در این جلسه:
کلام بعض در جواز ترتب
کلام آیت‌ﷲ بروجردی در جواز ترتب
اشکال استاد به کلام بعض و آیت‌ﷲ بروجردی

❋ ❋ ❋

آخوند خراسانی در کفایه فرموده است: ترتب محال است؛ آقای نائینی فرموده است: ترتب جایز است. بعدا خواهیم رسید که افرادی مانند امام خمینی ترتب را جایز می دانند اما نه به عنوان ترتب بلکه اسمش را چیز دیگری می دانند.

کلام بعض در جواز ترتب
بعضی فرموده اند: در ترتب شارع طلب ضدین کرده است، اما طلب جمع بین ضدین نکرده است واین دو با هم فرق می کنند. طلب ضدین اشکالی ندارد اما طلب جمع ضدین محال است. در واقع آن چیزی که محال است شارع نخواسته و نمی خواهد و آن چیزی که شارع خواسته است ممکن است. شارع در باب تزاحم می گوید هم این غریق را نجات بده و هم آن غریق را، این دو ضدین هستند. شارع طلب کرده است نجات این را و طلب کرده است نجات آن را، اما هر تکلیفی طلب متعلق خودش است، هر تکلیفی ناظر به تکلیف دیگر نیست، این دلیل می گوید زید را نجات بده و آن دلیل می گوید عمرو را نجات بده، اما این دلیل که می گوید زید را نجات بده با دلیل دیگر کاری ندارد، و دلیل دیگر هم با این دلیل کاری ندارد، مکلف در مقام امتثال نمی تواند جمع کند و شارع هم جمع کردن را نخواسته بود.

کلام آیت‌ﷲ بروجردی در جواز ترتب
آیت‌ﷲ بروجردی فرموده است: ترتب جایز است؛ زیرا هیچ مشکلی از ناحیه طلب ضدین پیش نمی آید چون وقتی دو تکلیف اهم و مهم داریم؛ یک مرتبه بحث درباره طلب ضدین در مقام جعل تکلیف است، یک مرتبه بحث درباره جمع ضدین در مقام تاثیر و ایجاد انگیزه برای مکلف است، یک مرتبه هم بحث درباره مقام امتثال و اطاعت است. اما در مقام جعل تکلیف شارع هزار تکلیف هم جعل کند مشکلی ایجاد نمی شود، جعل ها و خطاب های شرعی با هم تضادی ندارند، خطاب امری اعتباری است و تضاد مربوط به امر وجودی و شیء خارجی است؛ «الضدان امران وجودیان». در مقام در تاثیر و داعی و ایجاد انگیزه در مخاطب، مشکلی ندارد، چون هر خطابی برای این است که مخاطب را به انجام کار وادار کند. مشکل این است که در مقام امتثال، مکلف نمی تواند هم این غریق را نجات بدهد و هم آن غریق را، یعنی مکلف یک قدرت دارد و باید قدرت یا صرف این کند یا صرف آن و اینجاست که جمع ضدین و امر غیرمقدور است. آیت‌ﷲ بروجردی در مقام اطاعت می فرماید: اینجا هم مشکلی نیست، چون وقتی دو خطاب داریم و این دو خطاب یک جور نیستند، یکی مطلق است و دیگری مشروط، اهم مطلق و مهم مشروط به ترک اهم است. دو خطابی که یکی مطلق و دیگری مشروط است، در عرض یکدیگر نیستند، وقتی در عرض هم نباشند تضاد ندارند. به عبارت دیگر وقتی شارع این دو شیء را از مکلف می خواهد، اگر مکلف اهم را انجام بدهد، اصلا شارع مشروط را نخواسته است، مشروط را عند عصیان الاهم می خواهد. پس انجام مهم در عرض اهم نیست بلکه در طول اهم است، در مرتبه مقدم اهم است نه مهم، در مرتبه موخر مهم است نه اهم.

اشکال استاد به کلام بعض و آیت‌ﷲ بروجردی
و لکن همان اشکالی که دیروز گفته شد به کلام بعض (شارع طلب ضدین کرده است نه طلب جمع ضدین) و کلام آیت‌ﷲ بروجردی وارد است، اشکال مشترک این است که آیت‌ﷲ بروجردی چنین فرض کرد که: عند عصیان الاهم شارع مهم را می خواهد، در حالیکه این ترتب نیست، ترتب این است که فعل مهم عصیان اهم باشد. اینگونه نیست که ابتدا اهم معصیت شود بعد نوبت به مهم برسد، این مشکلی ندارد و اثبات آن آسان است؛ بلکه همین نمازی که می خواند و مهم است، عصیان اهم است، چون نماز خواندن یعنی تطهیر نکردن مسجد.

محل برگزاری