❋ ❋ ❋

مقـدمـه: بحث در این بود که اگر می¬دانستیم چیزی جزء یا شرط عبادت است، اما نمی¬دانستیم جزء یا شرط بودن فقط در فرض تمکن است یا بصورت مطلق است. اگر کسی مضطر به ترک جزء شد آن جزء دیگر واجب نیست، اما آیا باقی اجزاء واجب است یا خیر؟
بیان کردیم وجوب جزء یا شرط مطلق باشد، دیگر نماز واجب نیست. اما اگر وجوب مطلق نباشد، در آن صورت آیا انچام باقی اجزاء و شرایط واجب است یا خیر؟ بیان نمودیم برائت عقلی جاری می¬شود. سپس بحث به قاعده میسور رسید.

مستند قاعده¬ی میسور: این قاعده می¬فرماید هرگاه جزئی از یک عمل را نتوانستید انجام دهید، باقی اجزاء را که می¬توانید انجام دهید، انجام دهید. قاعده-ی میسور سه روایت دارد.
یکی روایت نبوی(صلی ﷲ علیه و آله و سلم) است که می¬فرماید: «إذا أمرتكم بشيء فأتوا منه ما استطعتم.»
شأن نزول: روایت نبوی از صحیح مسلم نقل شده است و سند آن هم به ابوهریره می¬رسد. شان نزول روایت هم اینست که پیامبر اکرم(صلی ﷲ علیه و آله و سلم) دستور به انجام حج داد. شخصی پرسید آیا هر سال باید برویم؟ پیامبر فرمود چرا این سوال را می¬کنی و این روایت را فرمودند.
بررسی سندی: این روایت از نظر شیعیان اعتباری ندارد.
بررسی دلالی: در این روایت کلمه¬ی «من» در منه و کلمه¬ی «ما» نقش کلیدی دارد. «من» غالباً به معنای تبعیض به کار می¬رود. برخی موارد هم برای تبیین و توضیح به کار می¬رود. این روایت وقتی برای ما مفید است که من تبعیض داشته باشد نه این که تبیین باشد. «ما» هم یا مصدیه است یا «موصوله» است. اگر موصوله باشد به معنای الذی است. یعنی فاتوا منه الذی استطعتم. احتمال هم دارد ما را مصدریه¬ی زمانیه بگیریم و احتمال هم دارد ما مصدریه غیرزمانی بگیریم. اگر زمانی باشد یعنی فاتوا منه در زمانی که می¬توانید و اگر مصدریه غیرزمانی باشد یعنی فاتوا منه استطاعتکم. یعنی استطاعتتان را انجام دهید. اگر معنای روایت این باشد که وقتی شما را امر کردم به انجام حج، یعنی هر چه می¬توانید حج انجام دهید. در این صورت هیچ ربطی به بحث ما ندارد زیرا بحث ما در مورد اجزاء بود، نه افراد. اگر بگوییم «من» تبعیض است روایت به بحث مربوط می¬شود. چون شان نزول روایت حج است، شاهدی است بر این که «من» بیانیه است و روایت مفید حال ما نیست. همچنان که اگر کسی بگوید «ما» در این روایت مصدریه زمانیه است.

دو روایت هم از امام علی(علیه السلام) نقل شده است. روایت به شرح ذیل است:
روایت دوم: «المیسورُ لا یَسقُطُ بالمعسور»
بررسی سندی: سند این روایت ضعیف است زیرا اصلا در کتب شیعه نقل نشده است. قدیمی¬ترین سند این روایت عوالی اللئالی از ابن ابی جمهور احصائی است. (حضرت استاد عابدی دقایقی در باب شخصیت بالا و برجسته ابن ابی جمهور مطالبی بیان فرمودند.)
بررسی دلالی: شاید کسی بگوید این روایت هم شامل واجب و هم شامل مستحب می¬شود، در مستحبات که الزامی نیست فلذا چون روایت شامل مستحبات می¬شود، معلوم است وجوب را نمی¬گوید. اما جواب اشکال اینست که روایت را این گونه معنی نماییم که میسور در واجب، لا یسقط وجوباً بالمعسور و هکذا فی الاستحباب. یعنی در واجبات به نحو واجب معنی کنیم و در مستحبات به نحو استحبابی معنی نماییم. پس این اشکال به روایت وارد نیست.
اما اشکالی که وارد است این که معلوم نیست روایت اجزاء را می¬گوید یا افراد را. اگر در وایت «من» تبعیض وجود داشت، مربوط به بحث ما می¬شد. اما ممکن است کسی بگوید روایت در مورد افراد بحث می¬کند (دون الاجزاء) فلذا روایت اجمال دارد.

روایت سوم: «مَا لَا یُدْرَکُ کُلُّهُ لَا یُتْرَکُ کُلُّه.» را در جلسه بعد بررسی خواهیم نمود.

محل برگزاری