خارج فقه (خیارات) حرم مطهر ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

حکم تردید در سقوط خیار با تلف مبیع

❋ ❋ ❋

مقـدمـه: کلام در این باب بود که شیخ انصاری فرمود در برخی موارد شک می¬کنیم آیا با تلف عین، خیار ساقط می¬شود یا خیر؟ در برخی موارد معلوم است با تلف عین، خیار ساقط می¬شود و بالعکس. برخی موارد هم محل شک است.
مثلا اگر جایی دلیل داشتیم با تلف عین خیار ساقط نمی¬شود یا دلیل داشتیم خیار ساقط می¬شود که بحث روشن است. اما شیخ مواردی را فرموده که شک و تردید داریم، به عنوان نمونه اگر بایع معلوم شود دروغ گفته است و در بیع مرابحه، مبلغی که برای خرید اعلام کرده را دروغ گفته باشد. آیا با تلف عین در اینجا خیار ساقط می¬شود یا خیر؟ اگر کسی بگوید خیار متعلق به عقد است با تلف عین ضرری به خیار نمی¬خورد. اما اگر کسی بگوید خیار به معنای رد العوضین است، در این صورت باید بگوییم با تلف عین خیار ساقط می¬شود.

پاسخ استاد عابدی به شیخ انصاری: جواب به شیخ اینست که حتی اگر خیار به معنای رد عوضین باشد، وقتی معلوم شد بایع دروغ گفته است، مشتری در اینجا ضرر می¬کند. برای دفع ضرر مشتری دو راه وجود دارد، یکی ارش و دیگری فسخ. چون ارش برای خیار عیب است و اینجا هم عیبی نیست که سراغ ارش برویم باید برای جلوگیر از ضرر مشتری بگوییم اینجا محل فسخ است.
صورت دیگری که شیخ فرموده تردید وجود دارد خیار غبن است. در خیار غبن اگر مبیع تلف شد، آیا مشتری خیار دارد یا ندارد. در باب خیار غبن چند مطلب است، یکی این که خیار را از راه اجماع ثابت کند. یکی این که خیار غبن از راه لاضرر اثبات شود. یکی این که خیار غبن از راه روایات القی رکبان اثبات شود. یکی هم این که خیار غبن از راه استصحاب اثبات شود. اگر خیار غبن با اجماع ثابت شود، می¬شود در زمان شک خیار را استصحاب کرد. اما اگر از راه لاضرر ثابت شده باشد، قابل استصحاب نیست. نتیجه این که شیخ می¬فرماید تردید داریم اگر مبیع تلف شد خیار باقی است یا باقی نیست.
ولکن اگر کسی بگوید خیار غبن برگشت به خیار شرط دارد، در ضرط ضمنی یا ارتکازی، مبیع باشد یا نباشد تفاوت ندارد، در فرض تلف عین، خیار باقی است. اما اگر بحث خیارِ بیع شرط باشد، اینجا هر وقت مبیع تلف شود خیار ساقط می¬شود. زیرا شرط کردیم عین را پس بگیریم وقتی عین وجود ندارد، خیار هم قطعا وجود نخواهد داشت.

آخرین مسئله خیارات: ید مشتری بعد الفسخ: آخرین مسئله خیارات اینست که اگر یک معامله¬ای فسخ شد یا معامله اقاله شد، بعد الفسخ، آیا مبیع در دست مشتری و ثمن در دست بایع امانت است یا خیر؟ بعباره اخری همین که معامله فسخ شد الان که مبیع در دست مشتری است، ید مشتری نسبت به مبیع امانی است یا ضمانی است؟ ثمره اینست که اگر بعد الفسخ مبیع تلف شود مشتری ضامن است یا خیر؟

نظر شیخ انصاری در مسئله: مرحوم شیخ در مکاسب فرموده است: «لو فسخ ذو الخيار فالعين في يده مضمونةٌ‌بلا خلافٍ على الظاهر؛ لأنّها كانت مضمونةً قبل الفسخ؛ إذ لم يسلّمها ناقلها إلّا في مقابل العوض، و الأصل بقاؤه، إذ لم يتجدّد ما يدلّ على رضا مالكه بكونه في يد الفاسخ أمانةً، إذ الفسخ إنّما هو من قِبَلِه.» اگر ذوالخیار فسخ کرد، عین در دست مشتری مضمونه است و هیچ خلافی در این نیست. زیرا قبل از این که مشتری فسخ کند ضامن بوده است، حالا هم که فسخ کرد، شک می¬کنیم امانت است یا مضمونه است، استصحاب بقای ضمان می¬کنیم.

محل برگزاری