خارج اصول (مفاهیم، عام و خاص) حرم‌مطهر ۱۴۰۱

درس خارج اصول استاد عابدی

تبیین شبهه حکمیه، مفهومیه، مصداقیه و موضوعیه

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • تبیین شبهه حکمیه، مفهومیه، مصداقیه و موضوعیه
  • تفاوت شبهه موضوعیه و شبهه مصداقیه
  • اقسام شبهه حکمیه در مخصص مجمل و حکم آن‌ها
  • فرق بین مخصص متصل و منفصل در مسئله معنای سرایت حقیقی و حکمی اجمال مخصص به عام
  • دلیل مسئله
❋ ❋ ❋

تبیین شبهه حکمیه، مفهومیه، مصداقیه و موضوعیه

مسئله بعدی که در کفایه مطرح شده است شبهه مفهومیه و شبهه مصداقیه است. چه فرقی بین این بحث با بحث قبلی است؟

برخی گفته‌اند بحث قبل درجایی است که عامی به‌وسیله مخصص مبیَن و روشن تخصیص بخورد اما این بحث درجایی است که عام با مخصص مجمل تخصیص بخورد. درحالی‌که فرق دو مسئله این نیست و همان‌طور که هفته قبل گفته شد بسیاری از بزرگان اصول مرتکب اشتباه شده‌اند. فرق این مسئله این است که سه گونه شبهه داریم: شبهه حکمیه، شبهه مفهومیه و شبهه مصداقیه. شبهه موضوعیه بعداً مطرح می‌شود. بحث قبل درباره شبهه حکمیه بود، یعنی بحث قبل شک در اصل تخصیص است نه اینکه مخصص مبیَن است و اکنون مخصص مجمل است. یا بحث در تخصیص زائد است یعنی می‌دانیم عام، یک مخصص دارد اما نمی‌دانیم مخصص دوم و سوم هم دارد؟ این شک در تخصیص زائد است که شبهه حکمیه است که اجمال نص، فقدان نص و تعارض نصین است. به‌عبارت‌دیگر آیا عام در باقیمانده حجت است؟

بحث کنونی درباره این است که عامی داریم و مخصص هم داریم و گاهی مخصص مبهم و مجمل است و نمی‌دانیم معنای کلمه چیست؟ این شبهه مفهومیه است و بحث در این است که آیا اجمال مخصص به عام سرایت می‌کند؟ گاهی عامی داریم و خاص هم داریم و معنای هر دو روشن است و مفهوم کلماتی که در دلیل به‌کاررفته‌اند روشن است، اما مصداق آن روشن نیست. مثلاً گفته است اکرم العلماء، معنای عالم را می‌دانیم و گفته است لاتکرم الفساق من العلماء، معنای فاسق را می‌دانیم، اما نمی‌دانیم زید فاسق است یا خیر. در این مورد آیا اجمال مصداق به عام سرایت می‌کند؟ آیا تمسک به عام جایز است؟

تفاوت شبهه موضوعیه و شبهه مصداقیه

خیلی از علما شبهه موضوعیه و شبهه مصداقیه را یکی می‌دانند و آن‌ها را به‌جای یکدیگر به کار می‌برند. ایرادی ندارد که کسی فرق این دو را نداند و در جای دیگری استفاده کند؛ مهم آن است که شبهه موضوعیه و شبهه حکمیه خلط نشوند.

فرض کنید بحث است که آیا وضو گرفتن با گلاب جایز است؟ گلاب، آب مطلق است یا آب مضاف؟ اگر آب باشد، وضو با آن جایز است اما اگر آب مضاف باشد، وضو با آن جایز نیست. اگر نمی‌دانید کلمه «جُلّاب» به چه معناست، شبهه مفهومیه است. اگر معنای این کلمه را می‌دانید، ولی چون برفرض بینی خود را عمل کرده‌اید، نمی‌دانید این مایع، گلاب است یا آب، شبهه موضوعیه است. شبهه موضوعیه، جایی است که علت شبهه عوامل خارجی است. عمل کردن بینی تاریک بودن فضا یا عدم توانایی در تشخیص رنگ یا… موجب شبهه است که شبهه موضوعیه است. اگر معنای گلاب را می‌دانید و هوا هم تاریک نیست و بینی هم مشکلی ندارد اما این مایع عرق گل محمدی نیست بلکه عرق گل رز است و نمی‌دانید عرق گل رز مصداق گلاب است یا خیر؟ این شبهه مصداقیه است.

اقسام شبهه حکمیه در مخصص مجمل و حکم آن‌ها

بحث درباره شبهه حکمیه است و فعلاً کلام آخوند را می‌گوییم که ملاک و مبنای همه اصولی‌ها در این بحث است و معمولاً کسی مطلب جدیدی نسبت به کفایه ذکر نکرده است.

آخوند می‌فرماید: در شبهه مفهومیه (مثلاً در لاتکرم الفساق من العلماء، معنای فسق را نمی‌دانیم) آیا عام مجمل می‌شود؟ آیا می‌توان به عام تمسک کرد؟ این مسئله چهار صورت دارد: مخصص یا متصل است یا منفصل و در هر دو صورت دوران بین اقل و اکثر است یا دوران امر بین متباینین است.

آخوند فرموده است: اگر مخصص منفصل باشد و دوران امر بین اقل و اکثر باشد؛ مثلاً گفته است: اکرم العلماء سپس گفته است: لا تکرم الفساق من العلماء و فاسق مردد بین خصوص مرتکب کبیره است یا اعم از کبیره و صغیره، در این صورت اجمال مخصص به عام سرایت نمی‌کند لا حقیقةً و لا حکماً.

در مورد صورت دوم و سوم و چهارم فرموده است: اگر مخصص منفصل و دوران امر بین متباینین بود؛ مثلاً گفته است: اکرم العلماء سپس فرموده است: لا تکرم زیدا درحالی‌که دو زید داریم، زید بن عمرو و زید بن بکر و نمی‌دانیم کدام‌یک مراد متکلم است. صورت سوم و چهارم آن است که مخصص متصل و دوران امر بین متباینین یا اقل و اکثر باشد. در این سه صورت تمسک به عام حجت نیست، به‌عبارت‌دیگر اجمال مخصص به عام صدمه می‌زند. ولکن تفاوتی هست: اگر مخصص منفصل است و دوران امر بین متباینین است، عام حقیقةً ظهور در عموم دارد اما ظهور در عموم حجت نیست. «انعقد ظهور العام فی العموم» یعنی اجمال المخصص لا یسری حقیقةً الی العام و لکن یسری حکماً؛ اما در صورت سوم و چهارم، اگر مخصص متصل باشد، فرقی نمی‌کند دوران امر بین متباینین یا بین اقل و اکثر باشد، اصلاً عام ظهور در عموم ندارد؛ یعنی عام نه حقیقةً قابل تمسک است نه حکماً. به‌عبارت‌دیگر در مخصص متصل، اجمال مخصص به عام سرایت می‌کند و دیگر عام نیست، یسری الاجمال الی العام حقیقةً و حکماً.

فرق بین مخصص متصل و منفصل در مسئله

آخوند می‌فرماید: طبق این توضیح، بین مخصص متصل و منفصل فرق است همچنان که بین اقل و اکثر و متباینین تفاوت هست. فرق مخصص متصل و منفصل در این است که در مخصص متصل اصلاً ظهور عام در عموم منعقد نمی‌شود ولی در مخصص منفصل ظهور عام در عموم منعقد می‌شود. فرق بین اقل و اکثر با متباینین در این است که در متباینین خود متباینین قرینه علیه عام است، به‌عبارت‌دیگر هر جا که متباینین باشد، نوعی علم اجمالی داریم بر اینکه خلاف عام اراده شده است، یعنی می‌دانیم که یا این زید را نمی‌خواهد یا آن زید را، پس یقین داریم یک زید را نمی‌خواهد. متباینین مساوی با علم اجمالی است به اینکه ظاهر عام اراده نشده است؛ اما در اقل و اکثر، اقل یقیناً تحت مخصص داخل است و شک داریم که اکثر داخل در تحت مخصص است یا خیر اما یقین داریم که اکثر در عام داخل است. لذا باید فرق گذارد بین اینکه سرایت حقیقی است یا حکمی.

معنای سرایت حقیقی و حکمی اجمال مخصص به عام

گاهی گفته می‌شود اجمال حقیقةً سرایت می‌کند و گاهی می‌گوییم حکماً سرایت می‌کند. وقتی عام و مخصص داریم و مخصص مبهم است، گاهی این مخصص با ظهور عام تنافی دارد، به‌عبارت‌دیگر مخصص می‌گوید کلمه عام در عموم استعمال نشده است و ظاهرش اراده نشده است، این سرایت حقیقی است و حقیقةً اجمال سرایت کرده است و عام حقیقةً عام نیست؛ اما سرایت حکمی یعنی مخصص مجمل است اما روشن است که استعمال عام در عموم است ولکن شاید اراده جدی نداشته باشد و مقصودش عام نباشد. اگر کسی کلامی گفت که عام است اما نمی‌دانیم که عموم را اراده کرده است یا خیر، سرایت حکمی اجمال مخصص به عام نامیده می‌شود. مراد از حکمی، حکم در برابر موضوع نیست بلکه یعنی انعقد ظهور العام فی العموم ولکن لم یُرد المولی هذا العموم. اگر ظهور در عموم خراب شد، سرایت حقیقی است اما اگر مخصص به اراده جدی مولی خورد نه به ظاهر کلام، سرایت حکمی است.

دلیل مسئله

تصور صحیح بحث موجب تصدیق خواهد شد. آخوند می‌فرماید: اگر مخصص منفصل باشد، پس عام قرینه برخلاف ندارد و ظهورش در عموم منعقد می‌شود. بعد که مخصص می‌آید، ظهور عام را خراب نمی‌کند بلکه اراده را بیان می‌کند، در این صورت اجمال مخصص به عام سرایت نمی‌کند. به‌عبارت‌دیگر علت اینکه خاص بر عام مقدم می‌شود آن است که ظهور خاص اقوی از ظهور عام است. هرگاه بین ظاهر و اظهر باشد، اظهر مقدم است و خاص اظهر است لذا مقدم می‌شود. اگر اظهر مجمل شد، دیگر اظهر نیست و لذا ظهور عام حجت است. اگر مخصص منفصل باشد و دوران امر بین اقل و اکثر باشد، عام حجت است. لذا مرتکب کبیره اکرام ندارد و مرتکب صغیره اکرام دارد.

اما در مخصص متصل باید شبهه مصداقیه خود دلیل بحث شود نه شبهه مصداقیه مخصص که این بحث جلسه آینده مطرح می‌شود.

محل برگزاری