خارج فقه (مسائل مستحدثه قضا) حرم مطهر ۱۴۰۳

درس خارج فقه استاد عابدی

بررسی فقهی قانون تجارت؛ بیع، بیع مرابحه، شرایط بیع مرابحه، شرط سوم، توافق تاجر و دلال در فروش مبیع و مالک شدن زیادی ثمن توسط دلال

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • بیع مرابحه
  • شرط سوم: صدق بایع در إخبار
  • توافق تاجر و دلال در فروش مبیع و مالک شدن زیادی ثمن توسط دلال
  • بررسی حکم خلف وعده
  • روایات
❋ ❋ ❋

شرایط بیع مرابحه

شرط سوم: صدق بایع در إخبار

توافق تاجر و دلال در فروش مبیع و مالک شدن زیادی ثمن توسط دلال

اگر تاجری مالی را به دلال بدهد و بگوید این را بفروش و فلان مقدار به من بده و بیشتر از آن مال خودت؛ اولاً آیا این کار جایز است؟ ثانیاً آیا صحیح است یا باطل؟ ثالثاً اگر دلال فروخت، آیا می‌تواند اضافه را بردارد یا مال تاجر است؟

بررسی حکم خلف وعده

عبارتی از صاحب جواهر ذکر شد که فرمود اینکه تاجر به دلال می‌گوید هرچه اضافه فروختی مال خودت باشد، نوعی وعده است و وعده وجوب وفا ندارد. ابتدا ادله مسئله وفای به وعده را بررسی می‌کنیم.

آیات بحث شد و نتیجه این شد که وجوب وفای به وعده و حرمت تخلف از وعده را ثابت نمی‌کنند.

در میان علمای شیعه دو نفر گفته‌اند وفای به وعده واجب است؛ صاحب حدائق و مقدس اردبیلی.

مقدس اردبیلی در مجمع الفائده فرموده است خلف وعده حرام است و در جای دیگر می‌فرماید خلف وعده مکروه است. غیر از این دو نفر، همه علما فرموده‌اند که خلف وعده مکروه است و احتیاط آن است که به وعده عمل کند.

روایات

حدیث اول: وعنهم، عن ابن خالد، عن أبیه، عن عبدﷲ بن القاسم، عن أبی بصیر، عن أبی عبدﷲ (علیه السلام) قال: قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): إنّ لأهل الدین علامات یعرفون بها: صدق الحدیث، وأداء الأمانة، ووفاء العهد، وصلة الأرحام، ورحمة الضعفاء، وقلّة المواقعة للنساء، – أو قال وقلّة المواتاة للنساء –، وبذل المعروف، وحسن الجوار، وسعة الخلق، واتّباع العلم، وما یقرب إلی ﷲ – إلی أن قال: – إنّ المؤمن نفسه منه فی شغل والناس منه فی راحة إذا جن علیه اللیل افترش وجهه، وسجد لله بمکارم بدنه یناجی الذی خلقه فی فکاک رقبته ألا فهکذا فکونوا. (وسائل الشیعه ج ۱۵ ص ۱۹۰ باب ۴ ابواب جهاد النفس ح ۲۱)

وفای به وعده را در سیاق مسائلی قرار داده است که قطعاً واجب نیستند مثل قله المواقعه للنساء و حسن الجوار؛ بلکه این مسائل مکارم اخلاقی هستند. کسی هم نگفته است علامت‌های اهل دین، واجب است.

سند حدیث: عده من اصحابنا که موثق هستند از احمد بن محمد بن خالد و او از پدرش از عبدﷲ بن قاسم که درباره‌اش گفته‌اند: کذاب، ضعیف، غال.

حدیث دوم: بهذا الإِسناد عن أحدهما، عن أمیر المؤمنین (علیه السلام) – فی حدیث – أنّه سأل رسول ﷲ (صلّی ﷲ علیه وآله) عن صفة المؤمن، فقال: عشرون خصلة فی المؤمن، فإن لم تکن فیه لم یکمل إیمانه، إن من أخلاق المؤمنین یا علی الحاضرون الصلاة ، والمسارعون إلی الزکاة، والمطعمون للمسکین، الماسحون لرأس الیتیم، المطهرون أطمارهم، المتّزرون علی أوساطهم، الَذین إن حدّثوا لم یکذبوا، وإن وعدوا لم یخلفوا، وإن ائتمنوا لم یخونوا، وإن تکلّموا صدقوا، رُهبان اللیل، أُسد بالنهار، صائمون النهار، قائمون اللیل، لا یؤذون جاراً، ولا یتأذّی بهم جار، الذین مشیهم علی الأرض هون، وخطاهم إلی بیوت الأرامل وعلی أثر الجنائز جعلنا ﷲ وإیاکم من المتقین. (وسائل الشیعه ج ۱۵ ص ۱۸۸ باب ۴ ابواب جهاد النفس ح ۱۵)

وفای به عهد در سیاق اموری است که قطعاً واجب نیستند و حضرت فرمود مؤمن کامل این صفات را دارد و معنایش این نیست که کسی که این صفات را ندارد فاسق است.

حدیث سوم: محمّد بن یعقوب، عن عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن بکر بن صالح، عن جعفر بن محمّد الهاشمی، عن إسماعیل بن عباد قال بکر: وأظنّنی قد سمعته من إسماعیل، عن عبدﷲ بن بکیر، عن أبی عبدﷲ (علیه السلام) قال: إنّا لنحبّ من کان عاقلاً فهماً فقیهاً حلیماً مداریاً صبوراً صدوقاً وفیّاً إنّ ﷲ عزّ وجلّ خصّ الأنبیاء بمکارم الأخلاق، فمن کانت فیه فلیحمد ﷲ علی ذلک، ومن لم تکن فیه فلیتضرّع إلی ﷲ عزّ وجلّ ولیسأله إیّاها، قال: قلت: جعلت فداک وما هنّ؟ قال: هنّ الورع والقناعة والصبر والشکر والحلم والحیاء والسخاء والشجاعة والغیرة والبر وصدق الحدیث وأداء الأمانة. (وسائل الشیعه ج ۱۵ ص ۱۹۸ باب ۶ ابواب جهاد النفس ح ۱)

دلالت حدیث روشن است که درباره مکارم اخلاق است.

سند حدیث: بکر بن صالح ضعیف است. جعفر بن محمد هاشمی توثیق ندارد. اسماعیل بن عباد توثیق ندارد. بکر بن صالح می‌گوید گمان می‌کنم از اسماعیل شنیده‌ام. عبدﷲ بن بکیر فطحی مذهب است ولی توثیق دارد.

حدیث چهارم: وعنهم، عن سهل بن زیاد، عن بعض أصحابه، عن عبدﷲ بن سنان، عن أبی عبدﷲ (علیه السلام) قال: قال رسول ﷲ (صلّی ﷲ علیه وآله): ثلاث من کنّ فیه کان منافقاً وإن صام وصلّی وزعم أنّه مسلم: من إذا ائتمن خان، وإذا حدث کذب، واذا وعد أخلف، إنّ ﷲ عز وجل قال فی کتابه (إِنَّ ﷲَ لا یُحِبُّ الخَائِنِینَ)  وقال (أَنَّ لَعْنَتَ ﷲِ عَلَیْهِ إِن کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ)  وفی قوله (وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیًا). (وسائل الشیعه ج ۱۵ ص ۳۳۹ باب ۴۹ ابواب جهاد النفس ح ۴)

حدیث مرسل است و اعتبار ندارد.

این حدیث و احادیث مشابه آن که این سه صفت را نشانه منافق می‌داند. اولاً معلوم است که مراد این نیست که اگر کسی وعده داد و خلف وعده کرد، منافق است. منافق کسی است که ظاهر و باطنش فرق دارد و کسی که در دلش این است که کاری نکند ولی در ظاهر بگوید انجام می‌دهم، منافق است. ثانیاً به آیه شریفه استشهاد کرد و آیه «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیًا» را ذکر نمود. آیا این آیه دلالت می‌کند که تخلف وعده موجب نفاق است؟

حدیث پنجم: وعن علی، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن حسن بن عطیة، عن یزید الصائغ، قال: قلت لأبی عبدﷲ (علیه السلام): رجل علی هذا الأمر إن حدّث کذب، وإن وعد أخلف، وإن ائتمن خان، ما منزلته؟ قال: هی أدنی المنازل من الکفر ولیس بکافر. (وسائل الشیعه ج ۱۵ ص ۳۳۹ باب ۴۹ ابواب جهاد النفس ح ۶)

یزید الصائغ در رجال معروف‌ترین فرد به دروغ‌گویی است.

حدیث می‌فرماید خلف وعده به کفر نزدیک است ولی کفر نیست، معلوم می‌شود حرام نیست.

حدیث ششم: وعن الحسین بن محمّد، عن محمّد بن جمهور، عن عبدﷲ بن عبدالرحمن الأصم، عن الهیثم بن واقد، عن محمّد بن مسلم ، عن محمّد بن سلیمان، عن ابن مسکان، عن أبی حمزة، عن علی بن الحسین (علیه السلام) قال: إنّ المنافق ینهی ولا ینتهی، ویأمر بما لا یأتی، إذا قام إلی الصلاة اعترض، قلت: یا بن رسول ﷲ وما الاعتراض؟ قال: الالتفات، وإذا رکع ربض، یمسی وهمه العشاء وهو مفطر، ویصبح وهمه النوم ولم یسهر، إن حدّثک کذبک، وإن ائتمنته خانک، وإن غبت إغتابک، وإن وعدک أخلفک. (وسائل الشیعه ج ۱۵ ص ۳۴۲ باب ۴۹ ابواب جهاد النفس ح ۱۱)

اولاً مراد منافق اخلاقی است نه منافق اصطلاحی و دلیلی نداریم که نفاق اخلاقی حرام است.

ثانیاً سند حدیث بسیار ضعیف است به دلیل وجود چند نفر ضعیف. علاوه بر آنکه طبقات روات رعایت نشده است و این روات از یکدیگر نقل نمی‌کنند. محمد بن جمهور اصحاب امام رضا علیه‌السلام است ولی توثیق ندارد. عبدﷲ بن عبدالرحمن ضعیف و غالی است. هیثم بن واقد توثیق ندارد. محمد بن مسلم در برخی از نسخه‌ها نیامده است. درباره محمد بن سلیمان گفته‌اند قابل‌اعتماد نیست.

حدیث هفتم: وعنه، عن ابن عیسی، عن ابن فضال والحجال، عن علی بن عقبة، عن أبی عبدﷲ علیه‌السلام قال:  المؤمن أخو المؤمن عینه ودلیله، لا یخونه ولا یظلمه، ولا یغشه ولا یعده عدة فیخلفه. (وسائل الشیعه ج ۱۲ ص ۲۰۵ باب ۱۲۲ أبواب احکام العشرة فی السفر والحضر ح ۶)

اگر وعده‌ای داد و خلف وعده کرد، مفهوم لقب است که اضعف المفاهیم است.

سند حدیث: ابن عیسی موثق است. حسن بن علی بن فضال، فطحی مسلک است ولی معروف است که او ثقه است و در آخر عمر توبه کرده است. حجال یعنی عبدﷲ بن محمد اسدی مزخرف که انسان خوب و مورداطمینانی است. علی بن عقبه هم موثق است.

حدیث هشتم: محمد بن علی بن الحسین فی (المجالس) عن أحمد بن محمد بن یحیی، عن أبیه، عن یعقوب بن یزید، عن زیاد بن مروان القندی، عن أبی وکیع، عن أبی إسحاق السبیعی، عن الحارث الأعور، عن علی علیه‌السلام قال، لا یصلح من الکذب جد ولا هزل، ولا أن یعد احدکم صبیه ثم لا یفی له، إن الکذب یهدی إلی الفجور والفجور یهدی. (وسائل الشیعه ج ۱۲ ص ۲۵۰ باب ۱۴۰ أبواب احکام العشرة فی السفر والحضر ح۳)

روشن است که مسئله تربیتی و اخلاقی است و اینکه دروغ انسان را به فجور و فجور به جهنم می‌کشاند. می‌خواهد بفرماید که عاقبت خوبی ندارد ولی حرمت تخلف وعده را نمی‌فهماند. وعده دادن موجب می‌شود که در آینده دروغ بگوید و دروغ موجب جهنمی شدن می‌شود.

سند حدیث: محمد بن علی بن حسین، شیخ صدوق نقل می‌کند از احمد بن محمد بن یحیی که از اشعری‌های قم است و توثیق ندارد. راه‌هایی برای توثیق او هست مثلاً برخی موثق‌ها از او نقل کرده‌اند یا اینکه صاحب یکی از اصول اربعمائه است. البته ائمه علیهم‌السلام درباره او فرموده‌اند تو هیچ‌گاه نجیب نمی‌شوی و اصحابت هم نجیب نیستند. ابی وکیع یعنی جراح مدائنی که آدم بدی نیست. ابی اسحاق سبیعی یعنی عمرو بن عبدﷲ که توثیق ندارد ولی اهل سنت او را موثق می‌دانند. حارث اعور یعنی حارث بن قیس که از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‌السلام است.

حدیث نهم: وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن عثمان بن عیسی، عن سماعة بن مهران، عن أبی عبدﷲ علیه‌السلام قال: قال: من عامل الناس فلم یظلمهم، وحدثهم فلم یکذبهم، ووعدهم فلم یخلفهم کان ممن حرمت غیبته، وکملت مروءته، وظهر عدله، ووجبت اخوته. (وسائل الشیعه ج ۱۲ ص ۲۷۸ باب ۱۵۲ أبواب احکام العشرة فی السفر والحضر ح ۲)

کسی که خلف وعده نکند عادل است. معنای این کلام این نیست که اگر خلف وعده کند، فاسق و جایز الغیبه است. شاید کسی بگوید اگر کسی وعده کرد، عادل نیست ولی فاسق هم نیست.

سند حدیث: عثمان بن عیسی واقفی است.

نتیجه این شد که عموماً سند این احادیث ضعیف است و به خاطر کثرت روایات می‌گوییم احتیاط در عمل به وعده است و نباید خلف وعده کند. اجماع هم به دلیل همین روایات است که مجمعین فرموده‌اند احتیاط د خلف وعده نکردن است.

محل برگزاری