مباحث مطرح شده در این جلسه:
- مسائلی پیرامون افلاس شرکتها
- مصادیق حقوق مقدم هنگام تزاحم
- سه مساله از عروة الوثقی
مسائلی پیرامون افلاس شرکتها
مصادیق حقوق مقدم هنگام تزاحم
اگر تزاحم پیش آمد بین اینکه هم بدنش نجس است و هم وضو ندارد و فقط آب برای یکی کفایت میکند؛ آیا بدنش را تطهیر کند و با تیمم نماز بخواند یا بدنش را تطهیر نکند و با وضو نماز بخواند؟ تزاحم بین حق حدثی و حق خبثی است.
گاهی تعارض بین دو خبث است مثلاً هم بدن نجس است و هم لباس. صورت سومی نیز میتوان فرض کرد به اینکه تزاحم بین دو حدث باشد مثلاً خنمی هم غسل حیض به ذمه دارد و هم عسل مسّ میت و این دو تداخل ندارند و فقط برای یک غسل آب دارد.
صاحب عروه سه مسئله را مطرح میکند:
(مسألة ۸): إذا کان کلّ من بدنه و ثوبه نجساً و لم یکن له من الماء إلّا ما یکفی أحدهما فلا یبعد التخییر و الأحوط تطهیر البدن؛ و إن کانت نجاسة أحدهما أکثر أو أشدّ لا یبعد ترجیحه.
(مسألة ۹): إذا تنجّس موضعان من بدنه أو لباسه و لم یمکن إزالتهما فلا یسقط الوجوب و یتخیّر إلّا مع الدوران بین الأقلّ و الأکثر، أو بین الأخفّ و الأشدّ، أو بین متّحد العنوان و متعدّده فیتعیّن الثانی فی الجمیع بل إذا کان موضع النجس واحداً و أمکن تطهیر بعضه لا یسقط المیسور، بل إذا لم یمکن التطهیر لکن أمکن إزالة العین وجبت بل إذا کانت محتاجة إلی تعدّد الغسل و تمکّن من غسلة واحدة فالأحوط عدم ترکها لأنّها توجب خفّة النجاسة إلّا أن یستلزم خلاف الاحتیاط من جهة أُخری، بأن استلزم وصول الغسالة إلی المحلّ الطاهر.
(مسألة ۱۰): إذا کان عنده مقدار من الماء لا یکفی إلّا لرفع الحدث أو لرفع الخبث من الثوب أو البدن تعیّن رفع الخبث و یتیمّم بدلاً عن الوضوء أو الغسل و الأولی أن یستعمله فی إزالة الخبث أوّلاً ثمّ التیمّم، لیتحقّق عدم الوجدان حینه. (العروه الوثقی _جامعه مدرسین ج ۱ ص ۱۹۸)
سید یزدی میفرماید: هنگام تزاحم بین خبث و حدث، خبث مقدم است و در تزاحم بین خبث لباس و خبث بدن، خبث بدن مقدم است چون لباس امر خارجی است اما بدن، خود مصلی است. (البته همه این فرضها در صورتی است که نمیتواند برهنه نماز بخواند وگرنه تزاحم پیش نمیآید).
عجیب آنکه وهابیها فتوا دادهاند: اگر جایی از بدن یا لباس نجس شد و آب فقط برای برطرف کردن نجاست یا وضو گرفتن داشت، باید آب را صرف وضو گند و برای رفع نجاست بدن یا لباس، تیمم کند.
چند نکته:
۱- بزرگواری فتوا داده است: همیشه رفع حدیث بر خبث مقدم است برخلاف فتوای سید یزدی؛ زیرا درباره حدث، قرآن فرموده است: «وَ إِن کُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ» (مائده/۶)؛ و «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَی الصَلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرَافِقِ» (مائده/۶)؛ اما درباره خب آیهای نداریم.
پاسخ میدهیم که درباره خبث هم آیه داریم: «وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ * وَ الرُجْزَ فَاهْجُرْ» (مدثر/۴-۵). اگر یکی را قرآن فرموده بود و دیگری را حدیث، قرآن مقدم میشد ولی هر دو را قرآن فرموده است.
بله اگر چنین استدلال شود: دو واجب داریم، طهارت حدثی و طهارت خبثی. طهارت خبثی واجب مطلق است که برای نماز باید بدن و لباس طاهر باشد اما طهارت حدثی واجب مشروط است به تمکن از آب. «وَإِن کُنتُم مَّرْضَی أَوْ عَلَی سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنکُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِبًا» (مائده/۶). واجب مطلق مقدم است چون وقتی آب صرف رفع خبث شد، برای حدث، تمکن نیست.
۲- تمام این فرضها در صورتی است که امر بین خبث و حدث مردد باشد؛ اما اگر کسی بتواند وضو بگیرد و آب وضو را جمع کند، میتواند خبث را هم تطهیر کند. سید یزدی این مطلب را ذکر نکرده است چون واضح و روشن است. (این مطلب را آیتﷲ خویی در حاشیه ذکر کرده است: «علی الأحوط الأولی و لو تمکّن من جمع غسالة الوضوء أو الغسل فی إناء و نحوه و رفع الخبث به تعیّن ذلک». العروه الوثقی _جامعه مدرسین ج ۱ ص ۱۹۹)
۳- آیتﷲ خویی فرمودهاند: برخلاف آنچه همه گفتهاند اینجا باب تعارض است نه باب تزاحم و اگر کسی این مسئله را خوب بفهمد بابهایی از علم به روی او گشوده میشود. (موسوعه الامام الخوئی ج ۳ ص ۳۷۲)
ولکن مسئله باب تزاحم است نه تعارض.