خارج فقه (مسائل مستحدثه قضا) حرم مطهر ۱۴۰۲

درس خارج فقه استاد عابدی

بررسی فقهی قانون تجارت؛ افلاس شرکت، سلب مالکیت، سلب مالکیت برای مصلحت عامه

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • سلب مالکیت
  • سلب مالکیت برای مصلحت عامه
  • بحث تاریخی پیرامون توسعه مسجد و سلب مالکیت خانه‌های مردم
❋ ❋ ❋

سلب مالکیت برای مصلحت عامه

بحث تاریخی پیرامون توسعه مسجد و سلب مالکیت خانه‌های مردم

ماوردی در الاحکام السلطانیه می‌نویسد: وَهَدَمَ (عمر بن خطاب) عَلَی قَوْمٍ مِنْ جِیرَانِ الْمَسْجِدِ أَبَوْا أَنْ یَبِیعُوا، وَوَضَعَ لَهُمْ الْأَثْمَانَ حَتَی أَخَذُوهَا بَعْدَ ذَلِکَ. (الاحکام السلطانیه ج ۱ ص ۲۴۶)

این کتاب در موضوع احکام حکمرانی است و بسیار ارزشمند است و بعضی از علمای شیعه نیز آن را تلخیص و ترجمه کرده‌اند.

در موضع دیگری می‌نویسد: فَلَمَّا اسْتَخْلَفَ عُثْمَانَ -رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ- ابْتَاعَ مَنَازِلَ فَوَسَّعَ بِهَا الْمَسْجِدَ، وَأَخَذَ مَنَازِلَ أَقْوَامٍ وَوَضَعَ لَهُمْ أَثْمَانَهَا فَضَجُّوا مِنْهُ عِنْدَ الْبَیْتِ، فَقَالَ: إنَّمَا جَرَّأَکُمْ عَلَیَّ حِلْمِی عَنْکُمْ، فَقَدْ فَعَلَ بِکُمْ عُمَرُ -رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ- هَذَا فَأَقْرَرْتُمْ وَرَضِیتُمْ، ثُمَّ أَمَرَ بِهِمْ إلَی الْحَبْسِ حَتَّی کَلَّمَهُ فِیهِمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَالِدِ بْنِ أَسَدٍ فَخَلَّی سَبِیلَهُمْ، وَبَنَی لِلْمَسْجِدِ الْأَرْوِقَةَ حِینَ وَسَعَهُ. (الاحکام السلطانیه ج ۱ ص ۲۴۶)

در زمان رسول خدا، مسجد فقط یک چهاردیواری بود و سقف هم نداشت. وقتی باران آمد و مردم هنگام نماز در مسجد، گلی شدند، پیامبر دستور داد برای مسجد سقف بزنند. زمان عثمان برای مسجد رواق‌هایی درست شد. محراب هم از زمان معاویه ساخته شد تا داخل دیوار باشد و برای این محراب ساخت که می‌ترسید مثل امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نماز به او حمله شود. مسجدها در دوران مختلف، معماری خاصی داشته‌اند.

صاحب اتحاف الوری می‌نویسد: «سنة ست و عشرین: فیها اعتمر أمیر المؤمنین عثمان بن عفان رضی اللّه عنه من المدینة، فأتی مکة لیلا فدخلها، و طاف و سعی و حلّ قبل أن یصبح، و رجع إلی المدینة، و أمر بتوسیع المسجد الحرام، فوسّع بدور اشتراها و دور هدمها علی من أبی البیع. و ترک ثمنها لأربابها فی خزانة الکعبة، و أمر بهم فحبسوا و قال: قد فعل ذا بکم عمر فلم تصیحوا به. فکلّمه عبد اللّه بن خالد بن أسید فأطلقهم و جدد/ أنصاب الحرم و کلم أهل مکة عثمان رضی اللّه عنه أن یحوّل الساحل من الشّعیبة- ساحل مکة القدیم فی الجاهلیة- إلی ساحلها الیوم و هو جدّة، و قالوا: جدة أقرب إلی مکة و أوسع. فخرج عثمان رضی اللّه تعالی عنه إلی جدة و رأی موضعها، فحوّل الساحل إلیها، و دخل البحر و اغتسل فیه، و قال: إنه مبارک. و قال لمن معه: ادخلوا و لا یدخله أحد إلا بمئرز، ثم خرج من جدة علی طریق یخرجه علی عسفان، ثم مضی إلی الجار فأقام بها یوما و لیلة ثم انصرف إلی المدینة. و حج فی هذه السنة أیضا بالناس». (اتحاف الوری باخبارام القری ج۲ ص ۱۹)

نکته: این کتاب بر اساس تاریخ تولد پیامبر اکرم محاسبه کرده است.

عمر بن عبدالعزیز قبل از خلیفه شدن، از طرف ولید امیر مکه بود. ولید برای او نوشت: ساختمان مسجد رسول‌ﷲ را تعمیر کن و آن را گسترش بده. اگر کسی از همسایگان مسجد زمین و خانه‌اش را فروخت، از او خریداری کن ولی اگر نفروخت، خانه‌اش را خراب کن و قیمتش را به او بپرداز؛ چنانچه از گرفتن قیمت خانه سرباز زد، آن را برای فقراء خرج کن.

درباره کسری گفته‌اند که او رئیس منطقه مدائن بوده است. در قاهره، کاخ فرعون روی کوه بوده و می‌خواست کاری کنند که رود نیل بالای کوه و کنار کاخ برود و لذا جوی‌هایی را درست کردند که آب کنار کاخ برود. در ترکیه هم این کار را کرده‌اند. در مدائن نیز همین کار را کردند ولی جوی آب از منزل پیرزنی می‌گذشت ولی او راضی نبود خانه‌اش را بدهد. کسری نامه نوشت که خانه‌اش را از او بخرید ولی بازهم قبول نکرد. کسری نامه نوشت که خانه را از او بگیرید زیرا مفاسد در برابر مصلحت‌های کلی بخشیده می‌شوند.

وَقَالَ ابْنُ هُبَیْرَةَ: رَأَیْت بِخَطِّ ابْنِ عَقِیلٍ حَکَی عَنْ کِسْرَی أَنَّ بَعْضَ عُمَّالِهِ أَرَادَ أَنْ یُجْرِیَ نَهْرًا،  فَکَتَبَ إلَیْهِ أَنَّهُ لَا یَجْرِی إلَّا فِی بَیْتٍ لِعَجُوزٍ، فَأَمَرَ أَنْ یَشْتَرِیَ مِنْهَا، فَضُوعِفَ لَهَا الثَّمَنُ فَلَمْ تَقْبَلْ،  فَکَتَبَ کِسْرَی أَنْ خُذُوا بَیْتَهَا فَإِنَّ الْمَصَالِحَ الْکُلِّیَاتِ تغفر فیها المفاسد. (الفروع و تصحیح الفروع ج ۶ ص ۱۲۴)

اقرعی در کتاب خود این بحث را مطرح کرده و می‌نویسد: خدا وقتی باران می‌فرستد یا وقتی خورشید می‌تابد، مصلحت عامه است و مفاسد جزئی هم دارد که کسی زیر باران خیس می‌شود یا مریض می‌شود. ما باید مصالح عامه را در نظر بگیریم.

عمل عمر و عثمان و معاویه حجت نیست ولی عثمان منزل عده‌ای را خراب می‌کند اما صحابه پیامبر به کار عثمان اعتراض نکردند. امیرالمؤمنین به عمل عمر اعتراض نکرد بااینکه هرجایی عمر قضاوت ناحق می‌کرد، حضرت دخالت می‌کردند. با سکوت امیرالمؤمنین و صحابه، این عمل قابل استناد می‌شود.

خراب کردن منزل مردم خلاف قاعده است و در تمامی این موارد باید رعایت اخف مصالح شود. وقتی مصلحت عامه اقتضا می‌کند که مال کسی گرفته شود، باید اخف ضرر به مردم وارد شود. می‌توان خانه را گرفت و پولش را داد و می‌توان خانه را گرفت و چیزی به صاحب‌ملک نداد، مثلاً وقتی بیت‌المالی نیست ولی باید اخف ضرر رعایت شود.

زمان رسول اکرم چند مورد هست که پیامبر، زمین کسی را گرفت و بیت‌المال هم نبود درعین‌حال پیامبر به صحابه فرمود کسی از مال خود پول به صاحب زمین بدهد.

پیامبر به عثمان که سرمایه‌دار بوده است و تمام هزینه جنگ تبوک را پرداخت کرد تا ۱۲ هزار نفر به جنگ بروند، می‌فرمود پول زمین یا خانه‌ای را که از مردم گرفته است را به صاحب آن بپردازد.

پیامبر حفر چاه کرده است و برخی از این چاه‌ها در زمین مردم بوده است و به کسی از اصحاب فرمود پول به صاحب زمین بده. این مصالح عامه است و باید به حداقل ضرر اکتفا کرد و پول زمین یا خانه را به صاحب آن پرداخت نمود

هیچ‌یک از این مطالب، استدلال فقهی نیست و صرفاً جنبه تاریخی مسئله بیان شد.

محل برگزاری