خارج اصول (مفاهیم، عام و خاص) حرم‌مطهر ۱۴۰۱

درس خارج اصول استاد عابدی

معنای بیان در مقدمات حکمت، معنای انصراف در مقدمات حکمت

  • اشکالی در وضع اسم جنس بر ماهیت مبهمه و پاسخ آن
  • معنای بیان در مقدمات حکمت
  • معنای انصراف در مقدمات حکمت
❋ ❋ ❋

اشکالی در وضع اسم جنس بر ماهیت مبهمه و پاسخ آن

اجمالاً این نکته ذکر می‌شود: اسم جنس برای ماهیت مبهمه وضع شده است و مبهمه قید نیست. به‌عبارت‌دیگر مطلق یعنی ماهیت لابشرط مقسمی. لا بشرط مقسمی به سه قسم: بشرط شیء، بشرط لا و لا بشرط قسمی تقسیم می‌شود. برخی اشکال کرده‌اند: لا بشرط مرآت و فانی در اقسام است. مثل کلمه که فانی در اقسام سه‌گانه اسم، فعل و حرف است. اگر کسی خواست مطلق را قید بزند، معنایش این است که چیزی که در همه اقسام فانی است در قسم خاصی فانی شود یعنی در بشرط شیء فانی شود و این محال است.

پاسخ این اشکال آن است که وقتی مطلق، قید می‌خورد مربوط به حکم وارد بر مطلق است. بحث اینکه موضوع فانی در کل یا جزء است، کلام مستشکل درست است که فانی در کل، فانی در جزء نمی‌شود. اما حکم می‌تواند به بعض اقسام اختصاص یابد. موضوع لولا الحکم فانی در کل اقسام است اما حکم می‌تواند به بعض اختصاص یابد نه به کل.

معنای بیان در مقدمات حکمت

مطلب دوم آنکه در مقام بیان بودن، آیا به معنای بیان با همه خصوصیات است یا به معنای آن است که در مقام ذکر باشد، اعم از آنکه ذکر تقیه است یا غیر تقیه، بیان شوخی است یا غیر شوخی؟ این اختلافی است. افرادی مثل آخوند و امام خمینی که بحث قانون‌گذاری را در ذهن دارند، بیان دوم را می‌گویند. یعنی مطلب را بگوید ولو با اهمال، ولو با تقیه، ولو با شوخی. چون در قانون ابتدا کلی‌گویی می‌کنند و پس از یک سال تبصره اضافه می‌کنند. در شرع هم همین‌طور است. عده‌ای هم می‌گویند با همه خصوصیات مراد است.

تصور من آن است که متکلم در مقام بیان باشد، بیان با همه خصوصیات مراد است.

معنای انصراف در مقدمات حکمت

مطلب دیگر آنکه آیا انصراف و عدم انصراف یکی از مقدمات حکمت است؟ معمولاً می‌گویند انصراف بر سه قسم است:

۱- انصراف بدوی. کلام ابتداً به چه چیزی تبادر می‌کند سپس زایل می‌شود.

۲- انصراف مستقر: کلام ظهور دارد در غیر منصرف عنه. مثل آنکه مرحوم شوشتری در النجعه اشکالی بر همه فقها مطرح می‌کند. فلاسفه از قدیم انسان را به حیوان ناطق معنا می‌کنند اما شرع حیوان را در مورد انسان به کار نبرده است اما همه فقها حیوان را در مورد انسان به کار برده‌اند. بیع الحیوان را به بیع عبید و اماء و بیع حیوان تقسیم کرده‌اند. کلمه حیوان در شرع به غیر انسان انصراف دارد. شاهد آنکه نماز با موی حیوان غیر مأکول اللحم باطل است. اگر موهای خود انسان به لباسش باشد، نماز صحیح است چون حیوان به غیر انسان انصراف دارد. انصراف دوم جزء قدر متیقن است بلکه جزء در مقام بیان بودن است چون مقام بیان آن است که حیوان یعنی غیر انسان.

۳- شیخ انصاری در بحث حجیت ظواهر رسائل وقتی می‌خواهد حجیت لغوی را بحث کند، بحث انسداد صغیر را می‌آورد و مثال می‌زند: کلمه ماء به چه معناست؟ قدر متیقن داریم و منصرف الیه داریم. اما آیا گلاب و اشک چشم، آب به شمار می‌روند؟ شیخ می‌فرماید این‌ها موارد انسداد صغیر است که در شبهه مفهومیه داخل می‌شود.

محل برگزاری