خارج اصول (اجتماع امر و نهی) حرم‌مطهر ۱۴۰۰

درس خارج اصول استاد عابدی

نواهی؛ اجتماع امر و نهی؛ نظر استاد درباره اجتماع امر و نهی

مباحث مطرح شده در این جلسه:

جدلی الطرفین بودن مسئله اجتماع امرونهی
بررسی حکم نماز در دار غصبی

❋ ❋ ❋

جدلی الطرفین بودن مسئله اجتماع امرونهی
ابتدای بحث امسال ادله امتناع اجتماع امرونهی بود سپس به ادله جواز اجتماع امرونهی پرداختیم. تا اینجا هم ادله امتناع و هم ادله جواز قابل خدشه هستند، به‌عبارت‌دیگر نتیجه بحث تا اینجا این است که اجتماع امرونهی مسئله‌ای جدلی الطرفین است یعنی از مسائلی است که می‌توان برای هر دو طرف دلیل آورد و به هر دو طرف می‌توان اشکال کرد. مثلاً می‌توان برای قدیم بودن عالم دلیل آورد و می‌توان برای حادث بودن عالم دلیل آورد. می‌توانیم بگوییم عالم قدیم است چون معلول خداوند است و خداوند قدیم است، وقتی علت قدیم باشد، معلول هم قدیم است. می‌توانیم بگوییم عالم حادث است چون جرم خورشید در حال کم شدن است یا انرژی در حال کم شدن است و همین کم شدن نشانه آن است که از جایی شروع شده است که اکنون در حال کم شدن است، پس حادث است.
چون مسئله جدلی الطرفین است بهتر آن است که از هر دو طرف صرف‌نظر کنیم و کاری به جواز و امتناع امرونهی نداشته باشیم و مورد به مورد را جداگانه بررسی کنیم. کاری نداشته باشیم که اجتماع امرونهی جایز است یا ممتنع است، بلکه بحث کنیم مثلاً نماز در دار غصبی صحیح است یا باطل؟ یا نماز با لباس غصبی صحیح است یا باطل؟ یا وضو گرفتن در مکان غصبی صحیح است یا باطل؟ یعنی روی مثال‌ها بحث کنیم.

بررسی حکم نماز در دار غصبی
اولاً صلات چیست؟ ثانیاً غصب چیست؟ ثالثاً نماز در دار غصبی چه حکمی دارد؟
کلمه صلات عنوان انتزاعی است و ماهیت مشخصی ندارد چون نماز مرکب است از اموری که کاملاً باهم متباین‌اند. بخشی از نماز نیت است و نیت کیف نفسانی است، بخش دیگری از نماز قول است یعنی قرائت یا ذکر و قول کیف محسوس است، بخشی از نماز وضع است و بخشی از نماز این است مانند اینکه خم شدن مخصوص که رکوع است. نماز مرکب از مقولات مختلف است و مقولات مختلف، جامع ندارند.
غصب هم همین‌طور است، گاهی خوردن را غصب می‌گویند مانند اینکه کسی آب دیگری را بخورد، گاهی راه رفتن در زمین دیگری را غصب می‌گویند، گاهی نشستن در زمین دیگری را غصب می‌گویند، گاهی پوشیدن پیراهن دیگری را غصب می‌گویند. بین خوردن و راه رفتن و راه نرفتن و لباس پوشیدن قدر مشترک وجود ندارد. غصب هم امری انتزاعی است.
پس صلات حقیقتی ندارد و شارع چند چیز را کنار هم به‌عنوان صلات وضع کرده است و اشکالی هم نداشت که چند چیز دیگر هم اضافه کند یا چیزی کم کند و درعین‌حال نماز باشد. امور انتزاعی تابع منشأ انتزاع خود هستند. نه صلات قابل‌تعریف است و نه غصب، ممکن است کسی بگوید غصب یعنی استیلا بر مال غیر، ولی این تعریف نیست بلکه تعریف لفظی و شرح الاسم است.
اگر کسی در زمین غصبی نیت کند، نیت کردن اشکالی ندارد، چون نیت، تصرف در مال غیر نیست. اگر کسی در زمین غصبی دعا و قرآن بخواند یا ذکر بگوید، تصرف نیست. آیا کسی که در زمین غصبی ذکر می‌گوید از کسی که در زمین غصبی ساکت ایستاده است، تصرف بیشتری کرده است. اگر کسی در زمین غصبی خم شود و رکوع برود، رکوع دو معنا دارد؛ یکی شکل خاص و دیگری حالت از ایستادن، نیم‌خیز شدن. اگر کسی بگوید رکوع یعنی خم شدن، تصرف در غصب نیست، بله در غصب ایستاده است اما خم شدن تصرف جدیدی نیست. اگر کسی از ایستادن به خم شدن، نوعی حرکت است و حرکت در غصب حرام است، ولی از ایستادن، به حالت خم شدن رفتن را رکوع نمی‌دانند بلکه مقدمه رکوع است و مقدمه چیزی اشکالی ندارد؛ بنابراین رکوع نماز اشکالی ندارد؛ اما سجده را در لغت به «وضع الجبهه علی الارض» معنا می‌کنند و علی الارض بودن در معنای سجده وجود دارد برخلاف قیام که علی الارض بودن را در خود ندارد. اگر کسی بر جاذبه زمین غلبه کرد و بالاتر از زمین بایستد، قیامش صحیح است، چون شرط قیام کون علی الارض نیست اما شرط سجده کون علی الارض است. در یک روایت آمده است: «التمکن علی الارض» و در روایت دیگری آمده است: «إِذَا مَسَّ جَبْهَتُهُ الْأَرْضَ فِیمَا بَیْنَ حَاجِبَیْهِ وَ قُصَاصِ شَعْرِهِ فَقَدْ أَجْزَأَ عَنْه» (تهذیب الاحکام ج ۲ ص ۸۵) یا «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ مَا بَیْنَ قُصَاصِ الشَعْرِ إِلَی طَرَفِ الْأَنْفِ مَسْجِدٌ فَمَا أَصَابَ الْأَرْضَ مِنْهُ فَقَدْ أَجْزَأَکَ». (من لا یحضره الفقیه ج ۱ ص ۲۷۱) پس در روایت هم کون علی الارض است و وقتی ارض غصبی است، سجده باطل می‌شود. اگر نمازی باشد که سجده ندارد مانند نماز میت، در زمین غصبی صحیح است، چون نیت و قیام و ذکر آن اشکالی ندارد، سجده هم ندارد. یا مثلاً دو فرش غصبی وجود داشت، روی یکی ایستاد و نماز را شروع کرد، اما سجده را روی فرش دیگر که غصبی نیست، انجام داد، این نماز صحیح است. یا مثلاً کسی که باید با اشاره سجده کند، نمازش در غصب صحیح است؛ بلکه هرکسی که نمازش را نشسته یا خوابیده می‌خواند، نمازش در غصب صحیح است ولی کسی که نمازش را ایستاده می‌خواند، نمازش در غصب باطل است. عرف می‌گوید هر چیزی که تصرف در غصب باشد، حرام است.
مورد دیگر: شرط نماز ستر و لباس است و مسئله دیگر آن است که باید خود را از نامحرم پوشاند. اگر کسی لخت در آب استخر کثیف وارد شد و عورتش هم معلوم نیست، این شخص خود را از نامحرم پوشانده است و گناهی نکرده است؛ اما اگر این شخص با همین پوشش نماز بخواند، نمازش باطل است، چون شرط نماز ستر با لباس است. اگر کسی در تاریکی محض که چیزی پیدا نیست، برهنه نماز بخواند، نمازش باطل است بااینکه عورت پیدا نیست ولی ستر ندارد.
تمام موارد را باید جداگانه به همین ترتیب بحث کرد ولی این بحث‌ها فقهی بوده و خارج از بحث اصول است.

محل برگزاری