خارج فقه (مکاسب) حرم مطهر ۱۳۹۹

نقد و نسیه - بحث قبض؛ ادامه بررسی روایات در بحث فروش مکیل و موزون قبل قبض

مباحث مطرح شده در این جلسه:
ادامه بررسی روایات در بحث فروش مکیل و موزون قبل قبض

❋ ❋ ❋

حدیث نهم
«محمد بن الحسن بإسناده عن علی بن جعفر، عن أخیه أنه سأل أخاه موسی بن جعفر علیه‌السلام عن الرجل یشتری الطعام أیصلح بیعه قبل أن یقبضه؟ قال: إذا ربح لم یصلح حتی یقبض، وإن کان یولیه فلا بأس. و سأله عن الرجل یشتری الطعام أیحل له أن یولی منه قبل أن یقبضه؟ قال: إذا لم یربح علیه شیئا فلا بأس، فإن ربح فلا بیع حتی یقبضه. و رواه علی بن جعفر فی (کتابه) و رواه الحمیری فی (قرب الإسناد) عن عبدﷲ بن الحسن، عن علی بن جعفر مثله.» (وسایل الشیعه ج ۱۸ ص ۶۷، باب ۱۶ از ابواب احکام العقود ح ۹)
این حدیث روشن‌ترین دلالت را بر فرمایش شیخ انصاری دارد که حرام است طعام را قبل از قبض بفروشد مگر تولیةً. قسمت اول حدیث کلمه «لایصلح» دارد که ظاهرش کراهت است اما قسمت دوم «فلابیع» دارد که نفی بیع است یعنی بیع باطل است.
شیخ طوسی به اسناد خود از علی بن جعفر نقل می‌کند. علی بن جعفر عریضی برادر امام کاظم علیه‌السلام جلیل‌القدراست. (به‌احتمال‌زیاد مرقد او در عریض مدینه است). سند شیخ طوسی به علی بن جعفر چنین است: حسین بن عبیدﷲ عن احمد بن محمد بن یحیی عن ابیه عن العمرکی النیسابوری البوفکی عن علی بن جعفر. حسین بن عبیدﷲ غضائری یعنی همان ابن غضائری معروف و از علما و بزرگان است. احمد بن محمد بن یحیی عطار اشعری قمی و موثق است. در کافی یک حدیث این‌گونه است: محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن یحیی، یعنی پدر از پسر نقل کرده است. چنین چیزی قابل‌تصور است اما اینجا حتماً اشتباه شده است و باید چنین باشد: احمد بن محمد بن یحیی عن ابیه. عمرکی یا نیسابوری یا بوفکی، هر سه یکی است. عمرکی ابن علی، بوفک یکی روستاهای از نیشابور است. موثق است و او از علی بن جعفر نقل می‌کند. این سند صحیحه است. ولکن مشکل حدیث این است که شیخ طوسی طبقه دوازدهم است، حسین بن عبیدﷲ طبقه یازدهم است و او از احمد بن محمد بن یحیی که یا طبقه نهم یا هشتم است نقل می‌کند. اگر طبقه نهم باشد باید بین ابن غضائری و احمد بن محمد بن یحیی یک نفر افتاده باشد و اگر طبقه هشتم باشد باید دو نفر افتاده باشد. حسین بن غضائری متوفای ۴۱۱ است، شیخ طوسی متوفای ۴۶۰ است، احمد بن محمد بن یحیی متوفای حدود ۲۴۰ است. کسی که متوفای ۴۱۱ است خیلی بعید است از کسی که متوفای ۲۴۰ است نقل حدیث کند، لذا حتماً یک یا دو نفر باید واسطه باشد؛ بنابراین این سند گرچه همه موثق‌اند ولی افتادگی دارد و باید آن را مرسل بدانیم.
صاحب وسایل فرموده است: علی بن جعفر در کتاب خود این حدیث را نقل کرده است. عبدﷲ بن جعفر حمیری نیز در کتاب قرب الاسناد همین حدیث را با یک واسطه از علی بن جعفر نقل کرده است. عبدﷲ بن جعفر جلیل‌القدر و موثق است، ولی عبدﷲ بن حسن مجهول است و ظاهراً این عبدﷲ بن حسن از نوادگان امام مجتبی است. یک عبدﷲ بن حسن هست که ائمه علیهم‌السلام او را بسیار مذمت کرده‌اند ولی بعید است این همان باشد. ولی این عبدﷲ بن حسن توثیق ندارد. درنتیجه باید بگوییم این حدیث طبق سند شیخ مرسل است و طبق سند قرب الاسناد ضعیف است. کتاب علی بن جعفر در بازار وجود دارد اما به کتاب سند نداریم گرچه روایات آن سند دارند، مانند کتاب سلیم بن قیس هلالی که سند ندارد گرچه روایاتش سند دارد، یا کتاب جمل شیخ مفید که دلیل نداریم همان کتاب جمل شیخ مفید است. کتاب عوالی اللئالی و اشعثیات و جعفریات و تفسیر علی بن ابراهیم قمی کتاب سند ندارد.
در بررسی احادیث بین شیعه و سنی اختلاف است؛ سنی‌ها می‌گویند اگر حدیث در صحیحین نقل‌شده است مورد اعتماد است و دیگر تک‌تک راویان را بررسی نمی‌کنند؛ اما شیعه می‌گوید باید اولاً تمام راویان را در سند حدیث بررسی کنیم و ثانیاً کتاب مورد اعتماد باشد.

حدیث دهم
«و بإسناده عن الحسین بن سعید، عن صفوان، عن ابن مسکان، عن الحلبی قال: سألت أبا عبدﷲ علیه‌السلام عن قوم اشتروا بَزّاً فاشترکوا فیه جمیعا ولم یقسموه، أیصلح لاحد منهم بیع بزه قبل أن یقبضه؟ قال: لا بأس به، وقال: إن هذا لیس بمنزلة الطعام، إن الطعام یکال. ورواه الصدوق بإسناده عن ابن مسکان مثله». (وسایل الشیعه ج ۱۸ ص ۶۷، باب ۱۶ از ابواب احکام العقود ح ۱۰)
شیخ طوسی از حسین بن سعید نقل کرده است که قبلاً سند شیخ به حسین بن سعید را بررسی کردیم. حسین بن سعید و حسن بن سعید اهوازی هر دو بسیار جلیل‌القدر هستند. حسین بن سعید از صفوان بن یحیی از عبدﷲ بن مسکان از محمد حلبی نقل کرده است. سند صدوق هم به ابن مسکان صحیحه است.
این حدیث هم دلالت خوبی بر کلام شیخ انصاری دارد. سند هم صحیحه است.

حدیث یازدهم
«و عنه، عن علی بن النعمان، عن معاویة بن وهب قال: سألت أبا عبدﷲ علیه‌السلام عن الرجل یبیع البیع قبل أن یقبضه، فقال: ما لم یکن کیل أو وزن فلا تبعه حتی تکیله أو تزنه إلا أن تولّیه الذی قام علیه». (وسایل الشیعه ج ۱۸ ص ۶۷، باب ۱۶ از ابواب احکام العقود ح ۱۱)
حسین بن سعید از علی بن نعمان که در شرح‌حال او گفته‌اند مستقیم الطریقه و موثق بوده است، از معاویة بن وهب را توثیق کرده‌اند. سند صحیحه است.
«إلا أن تولّیه الذی قام علیه» این عبارت به لحاظ ادبی غلط است چون «تولیه» مخاطب است ولی «قام علیه» مغایب است. احتمالاً «إلا أن یولّیه الذی قام علیه» بوده است. این‌گونه به ذهن می‌آید که «الذی قام علیه» یعنی کسی که متولی معامله است که بایع و مشتری باشد تولیه کند. علامه مجلسی در مرآة العقول فرموده است: «إلا أن تولّیه الذی قام علیه» به معنای بایع و مشتری نیست بلکه به معنای ثمن معامله است، یعنی «إلا أن یولّیه بالثمن الذی اشتری». فهم علامه مجلسی بسیار دقیق است ولی برای کسی حجت نیست.

حدیث دوازدهم
«و عنه، عن صفوان، عن منصور بن حازم، عن أبی عبدﷲ علیه‌السلام قال: إذا اشتریت متاعا فیه کیل أو وزن فلا تبعه حتی تقبضه إلا أن تولیه، فإن لم یکن فیه کیل و لا وزن فبعه». (وسایل الشیعه ج ۱۸ ص ۶۷، باب ۱۶ از ابواب احکام العقود ح ۱۲)
این سند چند بار تکرار شد و گفتیم معتبر است. دلالت این حدیث هم بر فرمایش شیخ انصاری واضح است.

حدیث سیزدهم
«و عنه، عن صفوان، عن ابن مسکان و فضالة بن أیوب، عن أبان جمیعاً، عن الحلبی، عن أبی عبدﷲ علیه‌السلام قال: فی الرجل یبتاع الطعام ثم یبیعه قبل أن یکتاله، قال: لا یصلح له ذلک». (وسایل الشیعه ج ۱۸ ص ۶۷، باب ۱۶ از ابواب احکام العقود ح ۱۳)
همان حدیث شماره پنج است که تکرار شده است.

حدیث چهاردهم
«و عنه، عن فضالة، عن أبان، عن عبد الرحمن بن أبی عبدﷲ و أبی صالح، عن أبی عبدﷲ علیه‌السلام مثل ذلک و قال: لا تبعه حتی تکیله». (وسایل الشیعه ج ۱۸ ص ۶۷، باب ۱۶ از ابواب احکام العقود ح ۱۴)
حسین بن سعید از فضالة بن ایوب از ابان بن عثمان از عبدالرحمن بن ابی عبدﷲ و ابی صالح عجلان خباز مدائنی نقل کرده است. فضالة بن ایوب ثقه است اما واقفی است. ابان بن عثمان هم واقفی است. عبدالرحمن بن ابی عبدﷲ هم یا واقفی است یا فطحی. عجلان مدائنی توثیق ندارد. این حدیث موثقه است.

محل برگزاری