مباحث مطرح شده در این جلسه:
نشانه های بلوغ: سن
سن دختران
بررسی سند روایت عمار ساباطی
اشکالات سندی و محتوایی روایت عمار
توجیه روایت عمار توسط صاحب وسائل
توجیه روایت عمار توسط استاد
نشانههای بلوغ: سن
بحث درباره روایت عمار است که بر بلوغ پسر و دختر در سیزدهسالگی دلالت میکند. بعضی از فقها مانند صاحب جواهر اصلاً به این روایت اعتنا نکرده و آن را ذکر نکردهاند و سن بلوغ دختر را اتمام نهسالگی دانستهاند. قولی هم بلوغ دختر را ده سال دانسته است و بهجز یک نفر از آقایان اخیر کسی قائل به بلوغ دختر در سیزدهسالگی نشده است.
بررسی سند روایت عمار بن موسی
حدیث عمار بن موسی این است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْغُلَامِ مَتَی تَجِبُ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ فَقَالَ إِذَا أَتَی عَلَیْهِ ثَلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً فَإِنِ احْتَلَمَ قَبْلَ ذَلِکَ فَقَدْ وَجَبَتْ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ جَرَی عَلَیْهِ الْقَلَمُ وَ الْجَارِیَةُ مِثْلُ ذَلِکَ إِنْ أَتَی لَهَا ثَلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً أَوْ حَاضَتْ قَبْلَ ذَلِکَ فَقَدْ وَجَبَتْ عَلَیْهَا الصَلَاةُ وَ جَرَی عَلَیْهَا الْقَلَم». (وسائل الشیعه ج ۱ ص ۴۵ حدیث دوازدهم باب چهارم از ابواب مقدمه العبادات(
به این روایت معلقه گفته میشود زیرا ابتدای سند حذف و انتهای آن ذکر شده است. سند شیخ به ابن محبوب چنین است: شیخ از حسین بن عبید ﷲ بن ابراهیم از احمد بن محمد بن یحیی از ابن محبوب.
شیخ متوفای ۴۶۰ است، حسین بن عبیدﷲ ابن غضائری پدر متوفای ۴۱۱ است. محمد بن یحیی العطار ابوجعفر اشعری قمی است. ابن غضائری ثقه است. اشعری قمی بودن نشانه موثق بودن است لذا این پدر و پسر ثقه هستند و محمد بن یحیی کسی است که کلینی به او اعتماد کرده و فراوان از او نقل میکند و همین در وثاقت او کافی است، هرچند ایشان در اعلا درجه وثاقت است. محمد بن علی بن محبوب هم از اشعریهای قم است و موثق است. قمیها بسیار سختگیر بودهاند و اگر کسی از ضعیفها نقل میکرد از قم اخراج میکردند هرچند خودش موثق بوده باشد، لذا همینکه کسی در قم بوده است دلیل بر وثاقت اوست.
محمد بن حسین بن الخطاب زیّات، موثق است. احمد بن حسن بن علی بن حسن بن علی بن فضال، فطحی است ولی موثق است. در بین روات دو نفر به نام عمرو بن سعید هست: عمرو بن سعید مدائنی و عمرو بن سعید کوفی. عمرو بن سعید کوفی از اصحاب امام باقر علیهالسلام است. در این روایت باید هم عصر امام دهم باشد لذا عمرو بن سعید مدائنی است که موثق هم هست. مصدق بن صدقه فطحی بوده ولی ثقه است، بلکه درباره او گفتهاند: از اعدل فقهاست. (رجال الکشی ص ۵۶۳) عمار ساباطی هم بررسی شد.
در سند حدیث چند فطحی وجود دارد که برخی عادل و برخی موثقاند. در مورد عمار باید بحث شود که آیا ساباطی است؟ و آیا فطحی است؟ مهم آن است که نجاشی او را توثیق کرده است ولی با توجه به روایاتش موثق نیست، یعنی دقت در نقل ندارد نه اینکه فاسق باشد. احتمالاً عمار نقل به معنا میکرده است و در نقل به معنا هم اجتهاد میکرده است.
اشکالات سندی و محتوایی روایت عمار
اگر عمار را ضعیف بدانیم، حدیث را کنار میگذاریم؛ اما اگر عمار را موثق بدانیم، حدیث اشکالاتی دارد:
۱- در سند حدیث نه واسطه وجود دارد و حدیثی که در سندش نه واسطه باشد، دانی السند است و همین موجب ضعف است.
۲- شیخ طوسی طبقه ۱۲ است و کسی که در این طبقه است بخواهد از امام صادق علیهالسلام نقل کند، باید هفت واسطه بخورد اما در این حدیث بیشتر از هفت واسطه است و همین موجب ضعف است.
با فرض صحت سند حدیث، حدیث اشکالات دیگری دارد: ۳- این حدیث با احادیث دال بر نهسالگی بلوغ دختر متعارض است. در باب تعارض اولین مرجح، شهرت است و شهرت قطعاً با روایاتی است که بر نهسالگی بلوغ دختر دلالت میکنند و این روایات هم زیادند و هم موردعنایت فقها بودهاند.
۴- این حدیث خلاف فتوای همه فقها است و حدیثی که خلاف فتوای همه باشد، معرض عنه است و اعراض مشهور بلکه اجماع از یک حدیث دلیل بر ضعف میشود.
۵- حدیث مشکل محتوایی دارد. مضمون حدیث این است که بلوغ پسر سیزدهسالگی است، بلوغ دختر هم سیزدهسالگی است. شاید کسی سیزده سال را برای پسر قبول کند گرچه کسی قائل نشده است، ولی مسلم است که یکسان بودن سن بلوغ پسر و دختر خلاف اجماع است.
توجیه روایت توسط صاحب وسائل
صاحب وسائل این حدیث را در آخر باب ذکر کرده است و بناء محدثین این است که اگر حدیثی را در آخر باب ذکر کنند، به معنای آن است که به آن حدیث اعتماد ندارند. ایشان بعد نقل حدیث فرموده است: «أَقُولُ هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى حُصُولِ الِاحْتِلَامِ أَوِ الْإِنْبَاتِ لِلْغُلَامِ فِي الثَّلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ عَدَمِ عَقْلِ الْجَارِيَةِ قَبْلَهَا لِمَا مَضَى وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَى التَّمْرِينِ فِي مَحَلِّهِ وَ يُمْكِنُ حَمْلُ حُكْمِ الْغُلَامِ عَلَى الِاسْتِحْبَابِ وَ حُكْمِ الْجَارِيَةِ عَلَى أَنَّ مَفْهُومَ الشَّرْطِ غَيْرُ مُرَادٍ». (وسائل الشیعه ج ۱ ص ۴۵ حدیث دوازدهم باب چهارم از ابواب مقدمه العبادات(
این توجیه اگر شاهد داشته باشد، جمع عرفی است ولی اگر شاهد نداشته باشد، جمع تبرعی است. اینکه فرمود جمله شرطیه مفهوم ندارد، قائل دارد؛ بهعنوانمثال آخوند خراسانی میفرماید: اگر مفهوم شرط علیت منحصره را بفهماند حجت است.
توجیه روایت توسط استاد
احتمال دیگری هم وجود دارد که بگوییم: این روایت مربوط به بلوغ نیست، بلکه بحث وجوب نماز است و قبلاً اشاره شد که یکمرتبه بحث در بلوغ و احکام مترتب بر بلوغ است و یکمرتبه احکامی موردبحث است که سن در آنها شرط است. کسی قائل نشده است که سن بلوغ پسر، دهسالگی است، درحالیکه روایات فراوانی داریم که وصیت و صدقه و عتق پسر در سیزدهسالگی نافذ است.
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِذَا أَتَى عَلَى الْغُلَامِ عَشْرُ سِنِينَ فَإِنَّهُ يَجُوزُ فِي مَالِهِ مَا أَعْتَقَ أَوْ تَصَدَّقَ أَوْ أَوْصَى عَلَى حَدٍّ مَعْرُوفٍ وَ حَقٍّ فَهُوَ جَائِزٌ». (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۲۱۱ حدیث یکم باب پانزدهم از ابواب کتاب الوقوف و الصدقات(
این حدیث نمیگوید پسر دهساله بالغ است، اما احکامی بر دهسالگی مترتب است. چنین فتوایی هم هست که واجب است پسر در ششسالگی نماز بخواند. برخی احکام قبل از بلوغ واجب است مانند دفاع و برخی گناهان قبل از بلوغ تعزیر دارند. میتوان گفت حدیث عمار مربوط به بلوغ نیست، بلکه برخی احکام از سیزدهسالگی بر پسر و دختر واجب است.
گفتیم صاحب جواهر حدیث عمار را نقل نکرده است اما مطلب فوق را متذکر شده است: «قلت: الأمر في ذلك كله سهل بعد أن لم يكن في شيء من نصوص العشر المتفرقة في الأبواب ما يدل على كون العشر بلوغا و غايتها ارتفاع الحجر بها عن الصبي في تلك الأمور المخصوصة، وب عضها كالصريح في ذلك و الأصحاب بين عامل بمضمونها في تلك الموارد و بين راد لها في الجميع و بين مفصل فأجاز وصيته، لصحة الأخبار الواردة فيها و منع فيما عدا ذلك و أما حصول البلوغ الذي هو مناط التكليف بالعشر فلم نعرف قائلا به». (جواهر الکلام ج ۲۶ ص ۳۸)
پس نمیتوان بین روایات جمعی ذکر کرد، غایه الامر میتوانیم سنی را برای بلوغ دختر در عبادات، سنی را برای نکاح و سنی را برای معاملات قرار بدهیم و بگوییم به همین دلیل روایات مختلف هستند.
اینکه برخی اشکال میکنند که دختر در نهسالگی عاقل نشده است که بتواند نماز و روزه بهجا بیاورد، پاسخش این است که نماز و روزه در این سن جنبه تربیتی دارد و نیاز به عقل ندارد، بلکه ملاک آن است که تربیت شود. در معاملات که عقل لازم است، نهسالگی سن بلوغ نیست.