خارج فقه (مسائل مستحدثه قضا) حرم مطهر ۱۴۰۱

درس خارج فقه استاد عابدی

بررسی فقهی قانون تجارت؛ علل ورشکستگی شرکتها، عوامل انسانی و اختیاری، بررسی سند و متن روایات

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • اسباب و علل ورشکستگی شرکت‌ها
  • اسباب اختیاری و انسانی
  • ۲- عدم علم و عدم مدیریت
❋ ❋ ❋

اسباب اختیاری و انسانی

۲- عدم علم و عدم مدیریت

بحث در این است که یکی از اسباب ورشکستگی شرکت، عدم لیاقت مسئولین است؛ یعنی تخصص آن کار را ندارند یا تخصص را دارند اما لیاقت انجام کار را ندارند. رئیس یک شرکت هم باید مدیریت بلد باشد و هم تخصص کار را داشته باشد و باید عرضه انجام و پیاده‌سازی مدیریت را داشته باشد. اگر کسی این را نداشته باشد و مسئولیت را بپذیرد، خیانت کرده است و خیانت باعث ورشکستگی می‌شود.

روایاتی را نقل کردیم و در این جلسه هم روایات دیگری را ذکر می‌کنیم.

«مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رسول‌ﷲ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لَیْسَ مِنَّا مَنْ أَخْلَفَ بِالْأَمَانَةِ قَالَ وَ قَالَ رسول‌ﷲ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الْأَمَانَةُ تَجْلِبُ الرِزْقَ وَ الْخِیَانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ». (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۷۶ کتاب الودیعه باب تحریم الخیانه ح ۱)

احادیث قبلی فرمود هر کس که مسئولیت ده نفر را به عهده بگیرد درحالی‌که بهتر از او وجود دارد، خیانت به خدا و رسول کرده است، این حدیث هم می‌فرماید خیانت موجب فقر است که همان ورشکستگی است.

سند حدیث: نوفلی یعنی حسین بن یزید و سکونی یعنی اسماعیل بن ابی زیاد. در روایات زیادی داریم که پدر علی بن ابراهیم از نوفلی و او از سکونی حدیث نقل می‌کند. در شرح لمعه چنین سندی زیاد بود.

اختلافی است که سکونی، شیعه است یا سنی و معروف آن است که سنی است. شاهد سنی بودن ایشان آن است که معمولاً در روایات سکونی چنین است که می‌گوید سکونی عن جعفر و نمی‌گوید عن ابی عبدﷲ، درحالی‌که شیعه معمولاً می‌گوید عن ابی عبدﷲ. شاهد دوم آن است که معمولاً امام صادق علیه‌السلام در روایات سکونی سند را ذکر می‌کند یعنی می‌فرماید عن جعفر عن ابیه عن آبائه عن علی عن رسول‌ﷲ. اگر راوی حدیث شیعه باشد امام سند نمی‌آورد اما اگر راوی سنی باشد چون امام را قبول ندارد امام باید سند را تا رسول خدا ذکر کند. شاهد سوم آن است که شیخ طوسی در کتاب عُدّه فرموده است که اجماع داریم وقتی روایات شیعه نبود به روایات سکونی عمل می‌کنیم، یعنی سکونی شیعه است و نفس اینکه می‌فرماید اجماع داریم که به حدیث سکونی عمل می‌کنیم یعنی سنی است وگرنه لازم نبود بگوید اجماع داریم بر عمل کردن به حدیث سکونی.

شاهد بر شیعه بودن سکونی آن است که معمولاً علمای رجال سنی ایشان را قبول ندارند و به او توهین می‌کنند. طرد سنی‌ها نشانه شیعه بودن است وگرنه باید او را قبول می‌کردند. شاهد دوم آن است که معمولاً مضمون و محتوای روایات ایشان هیچ مشکلی ندارد و با روایات شیعه سازگار است و روایتی یافت نشد که روایت سکونی مشکل محتوایی داشته باشد. شاهد سوم آن است که علی بن ابراهیم و ابراهیم بن هاشم (که از بزرگان قم هستند و قمی‌ها بسیار سختگیر بودند و حتی شیعه ضعیف را از قم بیرون می‌کردند)، از سکونی نقل کرده‌اند.

به‌هرحال روشن نیست که سکونی، شیعه است یا سنی اما به‌هرحال روایات خوب و قابل‌اعتمادی دارد.

نوفلی هم که از سکونی نقل می‌کند وضعیت سکونی را دارد؛ بنابراین سند حدیث، یا موثقه است یا بگوییم حدیث مقبول است.

«وَ فِی اَلْخِصَالِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَرْبَعَةٌ لاَ تَدْخُلُ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ بَیْتاً إِلاَّ خَرِبَ وَ لَمْ یُعْمَرْ بِالْبَرَکَةِ الْخِیَانَةُ وَ السَرِقَةُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الزِنَا». (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۷۷ کتاب الودیعه باب تحریم الخیانه ح ۴)

قبلاً گفته شد که صاحب وسائل هرگاه بخواهد از کتب اربعه نقل کند، حدیث با اسم مؤلف شروع می‌شود و اگر حدیث از غیر کتب اربعه باشد با نام کتاب شروع می‌شود.

خیانت اگر در خانه‌ای وارد شود موجب خراب شدن می‌شود. خیانت اگر در شرکتی باشد، موجب ورشکستگی می‌شود. دلالت حدیث روشن است.

سند حدیث: احادیثی که صدوق در کتاب‌هایی غیر از من لا یحضره الفقیه نقل می‌کند، روشن نیست که چه کسانی هستند. صدوق برای برخی از این اساتید ترضّی کرده است (گفته است رضی‌ﷲ‌عنه) و برخی را ترضی نکرده است. مثلاً حسین بن احمد بن ادریس که توثیق ندارد و ترضی هم نکرده است. اگر بگوییم می‌توان به اساتید صدوق اعتماد کرد، ایشان هم موثق می‌شود وگرنه در رجال توثیق ندارد. احمد بن ادریس اشعری قمی جلیل‌القدر و از بزرگان است و ظاهراً خدمت امام حسن عسکری هم رسیده است ولی حدیثی از امام عسکری نقل نکرده است.

احتمالاً محمد بن احمد یعنی محمد بن احمد بن داود. در این صورت شیخ القمیین است و فوق وثاقت است.

حسین بن سعید اهوازی است که صاحب کتاب الزهد است و بسیار جلیل‌القدر است. احمد بن حسین بن سعید فرزند اوست و لقب او دندان است. احمد بن حسین بن سعید توثیق ندارد و قابل‌اعتماد نیست.

نام حسین بن حصین در کتب رجال نیست. چند جا از عبارات رجال نجاشی معلوم می‌شود که به او اعتماد داشته است و اعتماد نجاشی دلیل بر وثاقت است.

چند موسی بن قاسم داریم که در این روایت موسی بن قاسم بن معاویه بجلی است که از بزرگان کوفه است و درباره او گفته‌اند: ثقه ثقه.

این سند چند مشکل دارد و علاوه بر آن حدیث مرفوعه است و اعتبار ندارد. ولی همین حدیث در کتاب عقاب الاعمال با سند دیگری نقل شده است.

«وَ فِی عِقَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ عَنْ رسول‌ﷲ صَلَی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مِثْلَه». (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۷۷ کتاب الودیعه باب تحریم الخیانه ح ۴)

این سند هیچ مشکلی ندارد و در حدیث قبلی بررسی شد؛ بنابراین سند حدیث دوم هیچ مشکلی ندارد و معتبر است.

معنای اصلی خراب شدن، خرابی ظاهری است مگر آنکه قرینه باشد که خرابی معنوی مراد است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِیهِ أَوْ عَمِّهِ قَالَ: شَهِدْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یُحَاسِبُ وَکِیلاً لَهُ وَ الْوَکِیلُ یُکْثِرُ أَنْ یَقُولَ وَ اللَّهِ مَا خُنْتُ وَ اللَّهِ مَا خُنْتُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا هَذَا خِیَانَتُکَ وَ تَضْیِیعُکَ عَلَیَّ مَالِی سَوَاءٌ إِلاَّ أَنَّ الْخِیَانَةَ شَرُّهَا عَلَیْکَ ثُمَّ قَالَ قَالَ رسول‌ﷲ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ لَتَبِعَهُ حَتَّی یُدْرِکَهُ کَمَا أَنَّهُ إِنْ هَرَبَ مِنْ أَجَلِهِ تَبِعَهُ حَتَی یُدْرِکَهُ وَ مَنْ خَانَ خِیَانَةً حُسِبَتْ (حُبِسَت) عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِهِ وَ کُتِبَ عَلَیْهِ وِزْرُهَا». (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۱۶۹ کتاب الوکاله بَابُ تَحْرِیمِ الْخِیَانَةِ وَ التَضْیِیعِ عَلَی الْوَکِیل ح ۱)

سند حدیث: علی بن محمد یعنی عُلّان که از بزرگان فشافویه و جلیل‌القدر است. صالح بن ابی حماد از اصحاب امام نهم است و نه می‌توان گفت موثق است و نه می‌توان گفت ضعیف است بلکه متوقف هستیم لکن حدیث او بی‌اعتبار می‌شود.

احمد بن حماد توثیق ندارد و فقط درباره او این است که امام نهم برای او نامه‌ای نوشت که خدا پدرت را که از دنیا رفته است رحمت کند و تو را هم. امام علیه اسلام پیام تسلیت کتبی نوشته است و برای او و پدرش طلب رحمت کرده است. علی‌القاعده این دلیل بر وثاقت نیست چون در مقام تسلیت است و برای تسلی خاطر اوست. بله دلالت بر مدح است ولی دلالت بر توثیق نیست.

محمد بن مرازم، ساباطی و ثقه است. عن ابیه او عمه، پدرش موثق است ولی عمویش موثق نیست و معلوم نیست از کدام‌یک نقل کرده است درنتیجه حدیث معتبر نیست.

«فِی عِقَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رسول‌ﷲ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لاَ تَزَالُ أُمَّتِی بِخَیْرٍ مَا لَمْ یَتَخَاوَنُوا وَ أَدَّوُا الْأَمَانَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ إِذَا لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ ابْتُلُوا بِالْقَحْطِ وَ السِّنِینَ». (وسائل الشیعه ج ۹ ص ۲۵ کتاب الزکاه باب ۳ از أَبْوَابُ مَا تَجِبُ فِیهِ الزَکَاةُ وَ مَا تُسْتَحَبُ فِیه ح ۹)

سند حدیث قبلاً بررسی شده است. دلالت حدیث هم روشن است که خیانت باعث ورشکستگی می‌شود.

جلسه آینده توضیح خواهیم داد که اگر هیچ‌یک از این روایات هم نبود برای بحث فقهی ما ضرری نداشت.

محل برگزاری