خارج اصول، اصول عملیه (برائت) حرم‌مطهر ۱۴۰۴

درس خارج اصول استاد عابدی

دلیل اجتهادی و دلیل فقاهی، وجه تسمیه دلیل اجتهادی و دلیل فقاهی

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • دلیل اجتهادی و دلیل فقاهی
  • وجه تسمیه دلیل اجتهادی و دلیل فقاهی
  • علت بحث از چهار اصل در کفایه
  • آیا حصر در چهار اصل، عقلی است؟
❋ ❋ ❋
دلیل اجتهادی و دلیل فقاهی

در اصول الفقه مرحوم مظفر آمده است که گاهی دلیل اجتهادی است و گاهی فقاهی. دلیل اجتهادی مثل قرآن، روایات و اجماع و دلیل فقاهی یعنی اصول عملیه.

وجه تسمیه دلیل اجتهادی و دلیل فقاهی

خبر واحد دلیل اجتهادی است زیرا در تعریف اجتهاد گفته شده است: استفراغ الوسع لتحصيل الظن بحكم الشرعي. مراد از حکم شرعی، حکم واقعی خدا و احکام اولیه است احکام واقعی از راه خبر واحد یا قرآن ظنی الدلالة است. اجتهاد یعنی تحصیل ظن به حکم واقعی را هر دلیلی که حکم واقعی را می‌گوید، دلیل اجتهادی است.

در تعریف فقه گفته شده است: فقه عبارت است از علم به فروعات احکام از ادله. مراد از احکام، حکم ظاهری است زیرا علم به احکام خدا نداریم بلکه اصول عملیه حکم ظاهری را می‌گویند. هر دلیلی که حکم ظاهری را بگوید، دلیل فقاهی است.

تاکنون بحث درباره ادله اجتهادی بود و از این پس بحث در ادله فقاهی و اصول عملیه است.

علت بحث از چهار اصل در کفایه

اولین مطلب آن است که معمولاً کتاب‌ها ۴ اصل را بحث می‌کنند که عبارت‌اند از برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب.

بعداً بحث خواهد شد که تخییر یک اصل نیست بلکه دو برائت است و لذا اصول عملیه سه اصل است نه چهار اصل.

آخوند خراسانی در کفایه فرموده است از این چهار اصل بحث می‌کنیم.

آیا حصر در چهار اصل، عقلی است؟

سؤال آن است که آیا اصول عملیه همین چهار اصل است یا بیشتر است؟ مهم از اصول عملی این چهار اصل است یعنی اصول عملیه بیشتر است.

سپس آخوند فرموده است: اصالة الطهارة در شبهات حکمیه در اصول بحث نمی‌شود. آخوند می‌فرماید علت عدم بحث این است که اصالة الطهارة مورد شک و شبهه نیست و همه قبول دارند. این چهار اصل در تمام ابواب فقه جاری می‌شوند ولی اصالة الطهارة در یکی دو باب جاری می‌شود.

بسیاری از علما فرموده‌اند: علت بحث از این چهار اصل در اصول، حصر عقلی اصول عملیه در این چهار اصل است. اگر کسی بگوید شک یا در تکلیف است یا در مکلف به، شک در تکلیف یا حالت سابقه لحاظ می‌شود یا لحاظ نمی‌شود. اگر حالت سابقه لحاظ شد، استصحاب است و اگر لحاظ نشد، برائت است. شک در مکلف به یا احتیاط ممکن است که احتیاط جاری می‌شود و اگر ممکن نباشد، تخییر است.

حصر عقلی چنین می‌شود: شک یا تکلیف است یا در تکلیف نیست. شک یا حالت سابقه‌اش لحاظ می‌شود یا حالت سابقه‌اش لحاظ نمی‌شود یا ندارد. یا احتیاط ممکن است یا احتیاط ممکن نیست.

در حصر عقلی باید نفی و اثبات باشد که شق ثالث ندارد.

آقایان بحث می‌کنند که چرا از قاعده طهارت بحث نشده است و کلام آخوند را ذکر می‌کنند.

این تناقض است که بحث شود مجاری اصول حصر عقلی در چهار اصل دارد و بحث شود که چرا از اصل طهارت بحث نمی‌شود. اگر هست عقلی باشد دیگر نوبت به اصل دیگر نمی‌رسد.

محل برگزاری