مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حجیت قول لغوی
- کلام آیتﷲ اراکی درباره دلالت روایات حجیت ظواهر قرآن
دلیل حجیت قول لغوی
دلیل حجیت قول لغوی، یا سیره و بناء عقلاست یا حجیت خبر واحد است یا دلیل انسداد باب صغیر.
سیره
لغوی اهل خبره است و اگر کسی اهل خبره باشد، بنا عقلا رجوع به اهل خبره استو گرچه زمان ائمه علیهم السلام چنین چیزی نبوده است که به اهل لغت مراجعه کنند اما در مورد فروش چیزی به اهل خبره رجوع میدند. رجوه به اهل خبره بوده است گرچه رجوع به اهل لغت نبوده است.
اشکال آیتﷲ خویی
آیتﷲ خویی شک و تردیدی در مساله مطرح کرده است که اصل این مطلب از شیخ انصاری است. شیخ میفرماید: معلوم نیست رجوع به اهل خبره از باب حجت بودن قول اهل خبره باشد بلکه از باب وثوق به اهل خبره است.
آیتﷲ خویی فرموده است: اگر مردم یا عقلا به کتاب لغت مراجعه میکنند معلوم نیست از باب حجت بودن باشد بلکه به کتابهای لغت رجوع میکنند تا خود به نتیجه برسند و اطمینان بیابند.
در این صورت کلام لغوی حجت نیست و اگر حجت باشد هم لغویان اهل سماع هستند و سماع، حس است ئ در حس، تعدد شرط است برخلاف حدس که تعدد شرط نیست.
پاسخ استاد
از زمان پیامبر اکرم به لغات مراجعه میشده است. در تاریخ نقل شده است که ابوبکر به دیگران مراجعه میکرد تا بداند کلمه «أَبّاً» در آیه «وَ فَاکِهَهٍ وَ أَبّاً» به چه معناست. (الارشاد ج ۱ ص ۲۰۰) پس از زمان پیامبر اکرم برای دانستن لغات به دیگران رجوع میکردند. معروف است که کسی از ابن عباس معنای لغتی را سوال کرد و ابن عباس شعری را خواند. او گفت من لغت را پرسیدم. ابن عباس گفت: إِذَا سَأَلْتُمُونِی عَنْ غَرِیبِ الْقُرْآنِ فَالْتَمِسُوهُ فِی الشِّعْرِ فَإِنَّ الشِعْرَ دِیوَانُ الْعَرَبِ. (الاتقان فی علوم القرآن ج۲ ص ۶۷)
کفایه فرموده است: چهار چیز علامات حقیقت و مجاز است: تبادر، صحت حمل، عدم صحت سلب و اطراد. بغوی معنای لغت را از عرب شنیده است. اگر تبار را میگوید، امر قریب به حس است و حکم حس را دارد. اما اگر مرادش صحت حمل، عدم صحت سلب و اطراد است، حدس است. مثل آنکه ابن عباس میگوید معنای حمد را نمیدانستم تا اینکه عربی به عبد خود گفت: حمد را بیاور و او عصا را آورد. اگر مرادش آن است حمد به معنای عصا است و این تبادر است، حص است ولی اگر به معنای صحت حمل و عدم صحت سلب و اطراد است، حدس است. در حس، تعدد شرط است اما در حدس تعدد شرط نیست.