خارج اصول (استصحاب) پردیسان ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

دلیل امام خمینی(ره) راجع به لاضرر

❋ ❋ ❋

مقـدمـه : کلام در باب حدیث لاضرر بود و بیان کردیم امام خمینی فرموده است این روایت یک حکم سلطانی و حکومتی است و این گونه نیست که یک حکم اولی یا ثانوی باشد. احکام حکومتی هم احکام اجرایی است یعنی اگر کسی آن را اتیان کند، نمی¬گویند از خداوند اطاعت کرده است بلکه میگویند از حکومت اطاعت کرده است.

دلیل امام خمینی بر حکومتی بودن روایت لاضرر و لاضرار : این که روایت می¬فرماید لاضرر و لا ضرار، این یک حکم الهی یا قضائی نیست. زیرا دلیل اینست که اگر پیامبر اکرم می¬خواهد بفرماید معلوم نیست حق با این شخص است یا با طرف مقابل، باید بین این دو نفر به قضاوت بنشیند. در جایی که حقی است و صاحب حقی نیست مجرای قضاوت است و در مانحن فیه معلوم است که سمره ظلم می¬کند و حقی ندارد. پس پیامبر اکرم نمی-خواهد قضاوت کند.
از طرفی پیامبراکرم نمی¬خواهد حکم خداوند را بیان کند. زیرا بیان حکم خداوند به این است که یک چیز کلی را بگویند مثل این که نماز جمعه واجب است. اما اگر گفته شود این نمازی که خواندید درست بود، این حکم خداوند نیست چون مصداق جزئی است در حالی که احکام خداوند کلی است. این که پیامبر اکرم می¬فرماید درخت این شخص را بکنید، حکم خداوند نیست بلکه تطبیق حکم خداوند بر یک مصداق است.
این یک حکم حکومتی است و در مقام اجرا بیان شده است. شاهد هم این که در برخی روایات آمده است «قضی رسول ﷲ …. لاضرر و لاضرار». البته این عبارت «قضی رسول ﷲ» به معنای قضاوت کردن نیست، بلکه به معنای حکم رسول خدا ص است.
امام خمینی می¬فرماید نه فرمایش آخوند صحیح است و نه فرمایش شیخ انصاری. زیرا لا در لاضرر لای نفی جنس است و لای نفی جنس را نمی¬توان نهی اخذ کرد و این خلاف ظاهر کلام است. فرمایش آخوند هم که این لاضرر به معنای رفع آثار ضرر است صحیح نیست.

نقد فرمایش امام خمینی توسط استاد عابدی : چند اشکال به فرمایش امام خمینی وجود دارد، اول این که فرمود در برخی روایات آمده است: «قضی رسول ﷲ…»، چنین عبارتی در هیچ یک از روایات شیعه نیامده است. اشکال دیگر هم این که در روایاتی که مربوط به حضرت علی است، هر چی روایت در مورد «قضی علی علیه السلام …» آمده است، همه احکام قضائی است.
در مورد استدلال امام خمینی هم باید گفت اگر بگوییم روشن است و حق با چه کسی بود و سمره هم معلوم است ظلم می¬کند، در این صورت فرمایش امام خمینی صحیح است. اما ممکن است کسی بگوید خیلی هم معلوم نیست حق با چه کسی است. زیرا خانه ملک یکی است و درخت هم ملک دیگر است. حال چه کسی ظلم می¬کند؟ کسی که بدون هماهنگی وارد خانه می¬شود؟ یا کسی که مانع دیدن دیگری از ملکش می¬شود؟ در حالی که صاحب درخت، دارای حق ارتفاق است. پس اینجا خیلی هم معلوم نیت حق با کیست و نیاز به قضاوت است.
بلکه شاید کسی بگوید اینجا حکم الهی مطرح می¬شود. چون دو نفر صاحب حق است و باید دید کدام اهم است؟ کسی که مالش در خطر است یا کسی که عرض و آبرویش در خطر است. اگر این را بگوییم که همان نبوت پیامبر اکرم است.
فلذا ممکن است کسی بگوید این حکم حکومتی نیست و جزء احکام قضائی یا جزو احکام الهی است که از طریق نبی به ما می¬رسد. شاهدی که بر این حرف است این که غیر از پیامبر اکرم و حضرت علی و حضرت امام حسن علیهم السلام، هیچ امامی حکومت نداشته است در حالی که در روایات از برخی ائمه عبارت «قضی» نقل شده است. در این روایات نه حکم حکومتی و نه حکم سیاسی آمده است. پس می¬توان گفت در برخی موارد عبارت «قضی» برای بیان حکم خدا آمده است.

محل برگزاری