خارج اصول (استصحاب) پردیسان ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

فرق استصحاب با برخی قواعد

❋ ❋ ❋

مقـدمـه : مرحوم آخوند معتقد است استصحاب یک مسئله اصول فقهی است. افرادی مانند آیت‌ﷲ خوئی و آیت‌ﷲ مکارم که استصحاب را فقط در شبهه موضوعیه جاری می¬دانند (نه در حکمیه) بایستی استصحاب را قاعده فقهی بدانند. آقای آخوند که استصحاب را داخل در اصول فقه می¬داند، سببش اینست که معتقد است ما گاهی حجیت را با استصحاب اثبات می¬کنیم و اثبات حجیت ارتباطی به فقه ندارد. مثلا در مورد علی ابن ابی حمزه بطائنی که وکیل امام هفتم علیه السلام بود یقین داریم قول یا خبر واحد او حجت بوده است حالا که بعد از امام هفتم، او واقفی شد شک می¬کنیم قول او حجت است یا خیر، استصحاب حجیت می¬کنیم. حالا باید دید چه فرقی بین استصحاب با قاده یقین یا قاعده مقتضی و مانع یا استصحاب قهقرائی است؟

تفاوت قاعده یقین با استصحاب : یک قاعده به نام قاعده یقین داریم. به قاعده یقین قاعده شک ساری گفته می¬شود. معنای قاعده یقین اینست که قبلا به چیزی یقین داشته باشیم و الان به یقین خود شک داریم. مثلا پیزی را قبلا پاک می¬دانستیم و حالا می¬گوییم نکنه اشتباه می¬کردم و آن یقین، یقین نبود. یعنی شک به یقین می¬خورد. تقریبا همه فقها قائل به بطلان قاعده یقین هستند. اما استصحاب اینست که ما یک یقین سابق داریم و الان هم یقین تغییری نکرده، فقط در الان شک داریم. بعباره اخری در ایتصحاب همین الان هم یقین داریم و هم شک داریم. لیکن در قاعده یقین، قبلا یقین داشته و الان در یقین خود شک کرده است.

تفاوت قاعده مقتضی و عدم المانع با استصحاب : قاعده مقتضی و عدم المانع اینست که اگر یک علتی وجود داشت ولی علت ناقصه بود که به آن مقتضی می¬گوییم و مانعی هم نباشد، مقتضای آن مقتضی ثابت می¬شود. اما استصحاب ربطی به مقتضی و عدم المانع ندارد. استصحاب اینست که یک مقتضایی (معلولی) قبلا بوده، الان شک دارم آن مقتضا از بین رفت یا خیر.

تفاوت استصحاب قهقرایی (وارونه) با استصحاب : استصحاب صحیح اینست که در گذشته یقینی داریم و الان شک می¬کنیم که آن متیقین موجود است یا خیر. اما استصحاب قهرایی اینست که الان یقین داریم فرش پاک است اما دیروز شک دارم پاک بود یا نه، از این طرف استصحاب می¬کنیم. فایده استصحاب قهقرایی اثبات معانی مشکوک در الفاظ ادله قرآنی و روایی است.

تفاوت اصل عدم نقل با استصحاب : یک اصلی در فقه فراوان به کار می¬رود که به آن اصل عدم نقل گفته می¬شود. معنای یک کلمه قبلا یک چیز بوده الان شک می¬کنم نقل به معنای دیگری پیدا کرده یا خیر؟ باید بگوییم اصل عدم نقل جاری می¬شود و همان معنای سابق وجود دارد. آیا این هم استصحاب است؟ در حالی که بسیاری از فقهایی که استصحاب را قبول ندارند، اصل عدم نقل را قبول دارند.
باید گفت اصل عدم نقل اماره عقلائیه است اگر هم به آن اصل می¬گوییم، مراد قاعده است. در حالی که استصحاب، یک اصل عملی است.

محل برگزاری