خارج اصول (مقدمه واجب) حرم مطهر ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

مقدمه داخلی و خارجی

❋ ❋ ❋

مقـدمـه: کلام در این باب بود که بحث مقدمه¬ی واجب زیر مجموعه¬ی کدام یک از علوم است.

فقهی یا اصولی بودن مقدمه¬ی واجب: در این که آیا «مقدمه¬ی واجب» اصولی است یا جزو مقدمات بحث فقه است، با توجه به این که ملاک و ضابطه¬ی مسئله¬ی اصولی این بود که بتواند در فقه به عنوان دلیل مطرح شود (الدلیل فی الفقه) پس مقدمه¬ی واجب یک مسئله¬ی اصول فقهی است.
بعباره اخری هر چیزی که نتیجه¬ی آن، استنباط باشد، اصولی می¬شود و هر چیزی که تطبیق قاعده¬ای بر مورد باشد، فقهی می¬شود. فلذا مقدمه¬ی واجب، یک بحث اصولی است.

تقسیم مقدمه¬ی واجب: این بحث را مرحوم آخوند در کفایه مطرح نموده و مقدمه¬ی واجب را به مقدمه¬ی داخلی و مقدمه¬ی خارجی تقسیم می¬کند. این بحث در واقع شرح و تفسیر یک شعر منظومه¬ی سبزواری است. مرحوم سبزواری در شعری فرموده است:
«و الحصة الكلي مقيدا يجيء تقيّد جزء و قيد خارجي.» و
و مرحوم آخوند این را توضیح می¬دهد.
این بحث که حصه یعنی چی؟ جزء یعنی چی؟ شرط یعنی چی؟ چه فرقی است بین رکوع و وضو، که یکی را جزء می¬دانیم و دیگری را شرط می¬دانیم. محل بحث همین¬جاست.
مقدمه از جهت قید و تقید، سه گونه است؛
• گاهی یک مقدمه هم قید است و هم تقید است.
• گاهی در یک مقدمه نه قید و نه تقید دخالت ندارند.
• گاهی در یک مقدمه قید دخالت ندارد ولی تقید دخالت دارد.
مثلا به نماز، یک حصه¬ی کلی گفته می¬شود. حصه یعنی یک فردی که مقید به یک هیئت یا شکلی باشد. یعنی یک ارتباطی باشد. ارتباط هم چند گونه است. مثلا فردی که وضو می¬گیرد خارج از نماز است و نماز نمی¬خواند، اما وقتی نماز می¬خواند، این فرد صلاه یک ارتباطی با طهارت وضو دارد. یعنی این گونه نیست که یک وضو بخواهیم و یک نماز و ارتباطی هم با هم نداشته باشند. یک وضویی می¬خواهیم که نماز نیست ولی یک نمازی می-خواهیم که مربوط به وضو است. این مربوط بودن را تقید می¬گوییم. یا مثلا وقتی می¬گوییم رکوع باید در نماز باشد، یعنی درست است که خم شدن جزء نماز است، اما این خم شدنی که بعد از قیام و قبل از سجود است وگرنه اگر این خم شدن بین دو سجده باشد مطلوب نیست و نماز هم باطل است.
فلذا این گونه نیست که در نماز این چند جزء کنار هم باشد، بلکه ربط این¬ها هم ملاک است و به این ربط، تقید می¬گوییم.
صورت اول که قید و تقید هر دو خالت دارند، یعنی رکوع جزء نماز است و امر به نماز، امر به رکوع هم است و این معنای قید بودن است. و تقید هم دارد یعنی این رکوعی که بدین صورت است که باید یکی باشد و جای مخصوص هم در نماز دارد و با قبل و بعد هم گره خورده است. و به این جزء نماز، مقدمه¬ی داخلی گفته می¬شود. مقدمه¬ی داخلی یعنی هم قید و هم تقید داخل در امر هستند و امر به نماز، امر به قید و تقید هم هست.
صورت دوم هم که قید و تقید در آن دخالت ندارد، مثلا این که کسی بخواهد نماز بخواند بایستی در جایی ایستاده باشد و در هوا نمی¬توان نماز خواند. اما اگر کسی می¬توانست در بین زمین و آسمان نماز بخواند درست بود. این ایستادن روی زمین، نه جزء نماز است و نه شرط نماز است. در این جا گفته می-شود این «کون علی الارض» نه جزء است و نه شرط است و نه تقیدش دخالت دارد. یعنی نماز مقید به «کون علی الارض» یست. مثلا کسی می¬خواهد حج برود باید گذرنامه و بلیط هواپیما هم بگیرد، اما این موارد جزء حج نیست. اگر کسی بتواند با طی الارض حج نماید هم صحیح است. چنین مقدمه¬ای نه قید و نه تقید در واجب ندارد.
صورت سوم هم جایی است که قید خارج از مأموربه است اما تقیدش داخل در مأموربه است. مثل وضو یا غسل یا استقبال، یا طهارت لباس و یا طهارت بدن، یا ستر عورت. مثلا ستر عورت نماز نیست، اما نماز به این ارتباط دارد. قید خارج از نماز است، اما آن چه خداوند می¬خواهد صلاه مع الطهارت است و این تقید است و این مع الطهاره بودن جزء نماز است.

محل برگزاری