خارج اصول (مقدمه واجب) حرم مطهر ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

اصالت واجب نفسی یا غیری

❋ ❋ ❋

مقدمه: کلام در این باب بود که گاهی واجب به نفسی و غیری تقسیم می¬شود و یک معنایی را برای نفسی و غیری ذکر نمودیم. و رسیدیدم که اگر در جایی شک نمودیم یک واجب، غیری است یا نفسی، آیا اصل در نفسی بودن است یا اصل در غیری بودن است؟
گاهی بحث در اصول لفظیه است و گاهی بحث در اصول عملیه است. اگر اصل لفظی داشته باشیم، نوبت به اصول عملیه نمی¬رسد. شیخ انصاری فرمود با عنایت به این که قید زدن به هیئت، خلاف قاعده و اصل است پس در مواقع شک باید بگوییم هیئت مطلق است و واجب نفسی می¬شود. واجب غیری بودن دلیل می¬خواهد.
اگر شک کنیم یک واجبی، نفسی است یا غیری است، اگر اصالت الاطلاق در آن واجب داشتیم، به نظر آخوند یا شیخ، ثابت می¬شود که بگوییم این شیئ واجب نفسی است.

مجرای بحث: ولکن تمام این بحث¬های کفایه روی فرض اینست که ما بگوییم امر دایر است بین واجب نفسی و واجب غیری. و واجب غیری هم موونه¬ی زائد دارد و واجب نفسی هم مطلق است و موونه¬ی زائد ندارد. در این صورت اختلاف بین آخوند و شیخ مطرح می¬شود.

طرح یک احتمال دیگر: اما احتمال دارد کسی چیز دیگری بگوید که هیچ کدام از این بحث¬ها در آن وجود ندارد. آن هم این که گاهی طلب مشترک بین طلب نفسی و طلب غیری است. اگر هم مشترک است دو گونه احتمال وجود دارد، مشترک لفظی و مشترک معنوی.
اگر مشترک معنوی باشد یحتمل که بگوییم طلب به طلب نفسی انصراف دارد، احتمال هم دارد بگوییم انصراف به طلب غیری دارد. اگر کسی یکی از این احتمالات را بپذیرد و بگوید صیغه¬ی امر بر مطلق طلب، اعم از نفسی و غیری وضع شده است، در این صورت هیج کدام از مطالب کفایه و مطارح الانظار پیش نمی¬آید. در این صورت اصل عدم وجود قید یا… هیچ فایده¬ای ندارد و هیچ چیز را ثابت نمی¬کند.

مقتضای اصل عملی: اگر اصل لفظی چیزی را اثبات نکرد و نوبت به اصل عملی رسید و شک داشتیم که این واجب، نفسی است یا غیری، به کدام اصل رجوع کنیم و نتیجه چیست؟
اگر معنای شک داشتن اینست که نمی¬دانیم قصد قربت می¬خواهد یا خیر؟ (نفسی قصد قربت می¬خواهد) که این برگشت به بحث تعبدی و توصلی دارد و این که آیا اصول عملیه در باب تعبدی و توصلی جاری می¬شود یا خیر. آیا شارع می¬تواند بفرماید اصالت البرائت در شک در تعبدی جاری می¬شود یا خیر؟
طبق مبنای آخوند در کفایه باید گفت در چنین مواردی اصالت البرائت جاری نیست. طبق مبنای صاحب جواهر در این موراد اصالت البرائت جاری می¬شود. طبق نظر آخوند با اصول عملیه نمی¬توان «عدم وجوب قصد قربت» را ثابت نمود.

اما اگر بحث در این باشد که وقتی شک داریم واجب نفسی است یا غیری، یعنی این واجب است عند وجوب شیئ آخر یا خیر؛ معنای این کلام اینست که می¬دانیم این کار واجب است اما نمی¬دانم این نفسی است که در این صورت این شیئ واجب است چه چیز دیگری واجب باشد و چه نباشد. اما اگر غیری باشد، این شیئ واجب است، عند وجود شیئ آخر. حال اگر آن شیئ آخر حاصل نشد، ما شک داریم اصلا این واجب است یا خیر؟ که در اینجا اصالت البرائت ثابت می¬کند که این اصلا واجب نیست؛ نه این که اصالت البرائت نفسی یا غیری بودن را ثابت کند.

محل برگزاری