خارج اصول (مقدمه واجب) حرم مطهر ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

واجب شرعی (نفسی) و شرطی

❋ ❋ ❋

مقدمه: بحثی که تا الان داشتیم در مورد تقسیم واجب به نفسی و غیری بود. حال آیا می¬توان تقسیم جدیدی ذکر نماییم؟ می¬توان یک تقسیم دیگری در مقدمه واجب ذکر نمود آن هم این که بگوییم واجب دو قسم است، یکی واجب شرطی و در مقابل هم واجب شرعی. یا به جای شرعی بگوییم واجب نفسی. یعنی واجب را به نفسی و شرطی تقسیم نماییم.

مثال¬های واجب شرطی: واجب شرطی مثل این که در نماز مستحبی واجب است رو به قبله یا با طهارت و وضو باشد. در نماز مستحبی ستر عورت و… واجب است. اصل این نماز مستحب است و وقتی گفته می¬شود طهارت در این نماز واجب است، این وجوب به چه معناست؟ یعنی شرط صحت این نماز مستحبی این موارد است، نه این که این موارد واجب باشد. وجوب در مستحبات به معنای شرط صحت است.
در معاملات هم مثال این که در کتب فقهی فراوان با این عبارت مواجه شده¬ایم که اگر کسی اخرس باشد و نتواند صیغه را بخواند، آیا واجب است وکیل بگیرد یا واجب نیست؟ این واجب بودن یقینا به معنای وجوب نیست، زیرا نفس معاملات امر ندارد، بلکه معنای وجوب در اینجا اینست که صحت معامله اخرس بر عجز از توکیل است یا خیر؟

مثال¬های واجب شرعی: در مقابل واجب شرطی، واجب نفسی یا شرعی است. واجب شرعی مانند این که بگوییم نماز یا روزه یا حج و… واجب است.

تفاوت این دو وجوب: گفته می¬شود اصل در معاملات بر فساد است، یعنی هر وقت شک کردیم معامله صحیح است یا فاسد است اصل بر فساد است. این اصل فساد بدین معناست که استصحاب بقای ملک بر ملکیت مالک قبلی می¬کنیم. یعنی این کتاب ملک شخص الف است و حالا شک می¬کنیم با این معامله به شخص ب منتقل شده است یا خیر، اصل را بر فساد می¬گذاریم و استصحاب بقای ملکیت سابق می¬کنیم.
هرگاه در هر معامله¬ای شک کنیم چیزی در معامله شرط است یا خیر، مانند شرط عربیت یا شرط ماضویت یا شرط بلوغ متعاقدین و… در چنین مواردی اصل بر اشتراط و. ج. ب است. یعنی اصاله الوجوب جاری می¬کنیم که به معنای وجوب شرطی است.
هرگاه اصل بر وجوب شرعی است باید بگوییم واجب نیست و اصل بر برائت است. بر خلاف وجوب شرطی.

تعریف واجب شرطی و شرعی: با عنایت به مواردی که بیان شد می¬توانیم بگوییم گاهی واجب را به شرطی و شرعی تقسیم می¬کنیم.
معنای وجوب شرطی یعنی این که هر گاه شک کردیم اثری بر یک عقد یا عبادت بار می¬شود یا بار نمی¬شود، مجرای احتیاط است.
معنای وجوب شرعی یعنی آن مواردی که از ادله شرعی استفاده می¬شود انجام آن واجب است.

واجب شرطی و شرعی و مقدمه واجب: در بحث مقدمه واجب بگوییم اگر یک چیزی وجوب شرعی داشت، ان که وجوب شرعی دارد مقدمه¬اش واجب است یا خیر؟ این اختلافی است و برخی واجب می¬دانند و برخی واجب نمی¬دانند. این در صورتی است که وجوب، شرعی باشد.
اما اگر وجوب، شرطی باشد. و وجوب شرطی مقدمه¬ای داشت، یعنی مقدمه واجب در وجوب شرطی بود، با عنایت به این که خود شرط، نوعی مقدمه واجب است، و با توجه به این که مقدمه المدمه، مقدمه؛ وجوب شرطی خودش مقدمه است و مقدمه¬ی مقدمه هم خودش مقدمه است. و مقدمه¬ی شرطی مانند خود شرط واجب است و همیشه اصل بر وجوب آن است. یعنی مقدمه¬ی مقدمه¬ی واجب، در وجوب شرطی، حتماً واجب است. اما مقدمه¬ی واجب در مقدمه¬ی شرعی، اختلافی است و اغلب هم گفته می¬شود واجب نیست.

محل برگزاری