خارج اصول (مفاهیم، عام و خاص) حرم‌مطهر ۱۴۰۱

درس خارج اصول استاد عابدی

تعریف عام و خاص، تعریف آخوند خراسانی و آیت الله بروجردی

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • تعریف عام و خاص
  • تعریف آخوند خراسانی
  • تعریف آیت‌ﷲ بروجردی
  • اشکال استاد
  • عدم شباهت عام با مطلق در شمول
❋ ❋ ❋

تعریف عام و خاص

آخوند کلماتی مانند عام و خاص را قابل‌تعریف ندانست و فرمود اگر هم قابل‌تعریف باشند، تعریف آن‌ها فایده‌ای ندارد، چون کلمه عام یا خاص، موضع حکم شرعی قرار نگرفته‌اند برخلاف کلمات فقهی که موضوع احکام هستند و باید تعریف شوند.

تعریف آخوند خراسانی

اگر کسی بخواهد برای تقریب به ذهن معنایی برای عام ذکر کند، آخوند عام را این‌گونه معنا کرده است: «شمول المفهوم لجمیع ما یصلح أن ینطبق علیه». (کفایه الاصول – ت الزارعی السبزواری ج ۲ ص ۱۳۹) مفهوم لفظ نوعی شمول و انبساط داشته باشد بر هر چه بر آن تطبیق می‌کند مثلاً کلمه علما عام است چون مفهومش شمول دارد.

تعریف آیت‌ﷲ بروجردی

برخی اشکال کرده‌اند که بحث عام و خاص مربوط به الفاظ است و آخوند بحث را روی معنا برده است درحالی‌که عام صفت لفظ است. به همین دلیل آیت‌ﷲ بروجردی عام را این‌گونه تعریف کرده است: «فالأجود ان یقال: انه عبارة عن کون اللفظ بحیث یشمل مفهومه لجمیع ما یصلح ان ینطبق علیه مفهوم الواحد، فلفظة العلماء تتصف بالعموم من جهة کونها بحیث یشمل مفهومها لجمیع ما یصلح أن ینطبق علیه مفهوم واحدها أعنی العالم». (نهایه الاصول ص ۲۸۴) به لحاظ ادبی «ان ینطبق علیه مفهوم واحده» صحیح است نه «مفهوم الواحد».

اشکال استاد

به نظر می‌رسد این تعریف صحیح نیست زیرا کلمه کل یا قوم یا النساء عام هستند و لفظ آن‌ها طوری است که همه مصادیق را شامل می‌شود ولی مفرد ندارند.

عدم شباهت عام با مطلق در شمول

بعضی گفته‌اند عام شبیه مطلق است با این تفاوت که شمول عام بالوضع است و شمول مطلق به مقدمات حکم است.
این کلام صحیح نیست و در بحث مطلق خواهد آمد که در مطلق، لفظ شمول و انبساط ندارد و مقدمات حکمت دلالت بر شمول یا انبساط نمی‌کند. مقدمات حکمت آن است که مولی در مقام بیان باشد و بااینکه می‌توانست قید بیاورد ولی قید نیاورد، پس کلمه مطلق است. معنای مقدمات حکمت آن است که این کلام قیدی ندارد و این با انبساط و شمول متفاوت است. به‌عبارت‌دیگر مطلق یعنی کلمه‌ای که بر طبیعت وضع شود مثلاً رجل یعنی طبیعت مردی، رقبه یعنی طبیعت برده بودن. طبیعت هم هیچ‌گاه عام نیست. مطلق یعنی رفض القیود و بی‌قیدی و کلمه بر طبیعت وضع شده است و بوعلی سینا هم فرموده است که قضیه طبیعیه مثل قضیه مهمله، جزئی است. کلمه رجل بر طبیعت وضع شده است و طبیعت مهمل است و مهمل در حکم جزئی است لذا مطلق اصلاً شمول ندارد. بله شمول مطلق به لحاظ مقام مجعول است نه به لحاظ جعل. اینکه کلمه بر چه چیزی وضع و جعل شده است، بحث عام و خاص است. جنس مردی بر افراد و مصادیق تطبیق می‌کند که در مقام صدق و انطباق، شمول دارد. خودکار ابزار نوشتن است و در مقام تطبیق بر چند مصداق، منطبق می‌شود. خودکار بر همه مصادیق وضع نشده است. عام در مقام جعل کلمه است ولی در مطلق، کلمه مهمل است و شمول ندارد بلکه جزئی است ولی بر کثیرین صدق می‌کند که مقام انطباق است. مقدمات حکمت می‌گوید اگر گفتی قلم، دیگر سیاه و آبی و قرمز فرقی نمی‌کند نه اینکه هم سیاه و هم آبی و هم قرمز. نتیجه آنکه بحث مطلق ربطی به شمول و انبساط ندارد.
در بحث نکره در سیاق نفی، اشکالی مطرح خواهد شد که این مسئله را حل می‌کند.

محل برگزاری