مباحث مطرح شده در این جلسه:
- عدم دلالت جمع محلی به «ال» بر عموم
عدم دلالت جمع محلی به «ال» بر عموم
در بحث دیروز گذشت که جمع محلا به ال بر عموم وضع نشده است برخلاف ادعای مناهج الاصول و مفاتیح الاصول که افاده عموم را در جمع محلا به ال اجماعی میدانند.
آیاتی را بهعنوان شاهد بحث ذکر کردیم که ادامه آنها را در این جلسه ذکر میکنیم:
«وَ ما ذُبِحَ عَلَی النُصُبِ». (مائده/۳) نُصُب جمع است و حیوان برای یک بت ذبح میشود نه برای همه بتها. کلمه انصاب جمع نُصُب نیست بلکه جمع نُصب است. در قرآن هم نُصُب آمده است و هم انصاب. نُصُب مانند کلماتی از قبیل عُرُب، صُحُف، شُهُب، رُسُل، سُرُر، حُرُم، حُمُر، کُتُب، خُشُب، دُسُر، نُسُک است که جمع هستند؛ لذا این وزن در قرآن بهعنوان جمع بهکاررفته است.
«جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ». (بقره/۲۵) الانهار جمع محلا به ال است ولی مفید استغراق نیست و نهرهای خاصی در بهشت هستند.
«وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِاْلأَسْحارِ». (آل عمران/۱۴) تمامی سحرها مراد نیست بلکه معمولاً در سحرها استغفار میکنند.
«قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَعامَ وَ یَمْشی فِی اْلأَسْواقِ». (فرقان/۷) الاسواق جمع است اما پیامبر در همه بازارها راه میرفته است نه همه بازارها.
«وَ یَقُولُ اْلأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذینَ کَذَبُوا عَلی رَبِهِمْ». (هود/۱۸) بعض شاهدها روز قیامت چنین میگویند.
«یَسْئَلُونَکَ عَنِ اْلأَنْفالِ». (انفال/۱) مراد حکم انفال است نه آنکه حکم همه انفال. کسی که در عربستان زندگی میکرده است، جنگل به ذهنش خطور نمیکند تا حکم آن را بپرسد.
«فَاضْرِبُوا فَوْقَ اْلأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَ بَنانٍ». (انفال/۱۲) همه گردنها مراد نیست و همه انگشتان هم مراد نیست، چون حتی یک مورد هم اتفاق نیفتاده است که همه انگشتان را قطع کنند.
«فَإِذَا انْسَلَخَ اْلأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ». (توبه/۵) یعنی مشرکی که به جنگ آمده است بکشید نه همه مشرکین را.
«وَ إِذا بَلَغَ اْلأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا». (نور/۵۹) اطفال سفیه ولو اینکه بالغ شوند، نیازی به اجازه گرفتن ندارند چون مکلف نیستند.
«وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ کَاْلأَعْلامِ». (شوری/۳۲) برخی کوهها هستند که کشتی مانند آنها نیست مانند کوه دوبرادران در قم.
«وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی اْلأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَقُونَ». (بقره/۱۷۹) مراد صاحب همه الباب نیست چون چنین کسی مصداق ندارد.
«وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِاْلأَلْقابِ». (حجرات/۱۱) مقصود همه لقبها نیست.
«وَ کَتَبْنا لَهُ فِی اْلأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصیلاً لِکُلِ شَیْءٍ». (اعراف/۱۴۵) در کل الواح نوشته نشده است بلکه در یک لوح نوشته شده است.
«وَ لَنَبْلُوَنَکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ». (بقره/۱۵۵) نقص بعض اموال است نه کل اموال.
«وَ فِرْعَوْنَ ذِی اْلأَوْتادِ». (فجر/۱۰) فرعون دارای بعض قدرتها بوده است نه همه قدرتها.
«إِنّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِ شَیْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظیمٌ». (نمل/۲۳) اگر جمع محلا به ال افاده عموم میکند، آیا بلقیس همهچیز حتی عورت مرد هم داشته است؟
«وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ». (مائده/۴۵) تمام زخمها قصاص ندارند، بلکه بعض زخمها قصاص دارند.
«أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُجُودِ». (بقره/۱۲۵) هیچیک از این جمعهای این آیه مفید استغراق نیست.
«وَ تَظُنُّونَ بِاللّهِ الظُنُونَ». (احزاب/۱۰) همه ظنهای بد به خدا نبوده است بلکه بعض ظنون به خداست.
«لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ». (یونس/۱۳) خدا برخی از قرون را هلاک کرده است نه همه قرون را.
«وَدَ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ». (بقره/۱۰۹) کتاب اسم جنس جمعی همراه با ال است که مثل جمع با ال است. کسی اهل همه کتابها نیست.
«الْجَوارِ الْکُنَسِ». (تکویر/۱۶) مراد همه ستارهها نیست بلکه فقط هفت ستاره (سبعه متحیره) مقصود است.
«وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْءٍ وَ قالَتِ النَصاری لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْءٍ». (بقره/۱۱۳) یهود جمع یهودی است ولی بعضی از یهودیها میگویند مسیحیها بر چیزی نیستند. کما اینکه نصاری جمع است ولی بعضی از مسیحیها میگویند یهودیها بر چیزی نیستند.
«إِنّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدًی وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُونَ». (مائده/۴۴) حضرت نوح قبل از تورات بوده است و به تورات قضاوت نمیکرده است لذا همه پیامبران را شامل نمیشود.