خارج اصول (مفاهیم، عام و خاص) حرم‌مطهر ۱۴۰۱

درس خارج اصول استاد عابدی

عدم دلالت جمع محلی به «ال» بر عموم

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • عدم دلالت جمع محلی به «ال» بر عموم
❋ ❋ ❋

عدم دلالت جمع محلی به «ال» بر عموم

بحث دیگر در عام و خاص آن است که الفاظی بر عموم وضع شده‌اند. معمولاً همه اصولی‌های شیعه کلمه کل، جمیع و مشتقات آن، جمع محلای به ال، نکره در سیاق نفی یا نهی را دال بر عموم می‌دانند. برخی کتاب‌ها مفصل دراین‌باره بحث کرده‌اند. تنها کسی که در این مسئله تردید کرده است، سید مرتضی است که ایشان فرموده است: این کلمات بر عموم وضع نشده‌اند بلکه مشترک بین عام و خاص هستند. در کفایه و کتاب‌های بعد از آن مسلم دانسته‌اند که کلمه کل یا جمع محلا به ال دلالت بر عموم دارند.

تقریباً در تمام قرآن، جمع‌های محلای به ال را مطالعه کردم که آیا دلالت بر عموم دارند یا غالباً بر عام دلالت ندارند؟ گاهی بعض کلمات هفتاد بار در قرآن تکرار شده است.

«وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ النُجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها» (انعام/۹۷) قطعاً النجوم مفید عموم نیست بااینکه جمع محلا به ال است، چون ستاره‌ها برای پیدا کردن راه نیستند مثل بسیاری از ستاره‌هایی که در کهکشان راه شیری است. با ستاره‌های خاصی می‌توان راه را پیدا کرد. النجوم چند بار در قرآن تکرار شده است.

«لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَذینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ». (آل عمران/۱۹۶) البلاد مفید استغراق نیست، چون کفار در تمام شهرها نمی‌چرخند بلکه در بعض شهرها می‌چرخند.

«و تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتًا». (اعراف/۷۴) این آیه چند بار تکرار شده است. قوم عاد و ثمود تمامی کوه‌ها را خانه نکرده بودند بلکه برخی از کوه‌ها را به‌عنوان خانه کرده بودند.

«فَاتَّقُوا النّارَ الَتی وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ». (بقره/۲۴) تمامی سنگ‌ها هیزم جهنم نیستند.

«أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِماءَ». (بقره/۳۰) الدماء قطعاً دلالت بر عموم نمی‌کند چون تمامی خون‌ها ریخته نمی‌شود.

«فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکانَتْ وَرْدَةً کَالدِهانِ». (الرحمن/۳۷) ورده یعنی اسبی که از قرمزی به زدی یا قهوه‌ای متمایل است. تمامی روغن‌ها قرمز نیستند بلکه بعض روغن‌ها قرمز هستند.

«وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَ نَکْسُوها لَحْمًا». (بقره/۲۵۹) مراد از العظام، استخوانهای خاصی است نه همه استخوانها.

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قیلَ لَکُمْ تَفَسَحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا». (مجادله/۱۱) المجالس تمامی مجالس نیست بلکه بعضی مجالس است.

«حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ». (تکاثر/۲) تمامی قبرها زیارت نکردند بلکه بعضی از قبرها را زیارت کردند.

«وَ السَماءِ ذاتِ الْحُبُکِ». (ذاریات/۷) الحبک جمع محلا به ال ولی بعض راه‌ها در آسمان است نه همه راه‌ها.

«وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُسُلِ». (بقره/۸۷) چندین بار الرسل در قرآن آمده است. تمامی پیامبران بعد از موسی نیستند بلکه برخی قبل از موسی بوده‌اند.

«وَ ما ذُبِحَ عَلَی النُصُبِ». (مائده/۳) حیوان برای تمامی بت‌ها سر بریده نشده است بلکه برای بت خاصی سر بریده شد.

«رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ». (توبه/۸۷) مراد همه خانه‌نشین‌ها در جنگ تبوک نیست.

«وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَوائِرَ». (توبه/۹۸) مراد دایره‌های خاصی است.

«یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی آذانِهِمْ مِنَ الصَواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ». (بقره/۱۹) بعض صاعقه‌ها مراد است نه همه صاعقه‌ها.

«وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَرُونَ». (اعراف/۱۳۰) مراد کل ثمرات نیست، بعض ثمرات مقصود است.

«إِنَ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا». (بقره/۷۰) البقر جمع بقره است ولی افاده عموم نمی‌کند.

«وَ التِّینِ وَ الزَیْتُونِ». (تین/۱) تین جمع تینه و زیتون جمع زیتونه است و هیچ‌یک عام نیست. مراد از التین و الزیتون، سرزمین شام و فلسطین است.

«فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَلَ». (اعراف/۱۳۳) تمامی پشه‌ها و تمامی ملخ‌های دنیا سراغ قبطی‌ها نرفتند بلکه بعض آن‌ها باعث عذاب قبطی‌ها شدند.

«تَری أَعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَمْعِ». (مائده/۸۳) الدمع تمامی اشک‌ها نیست.

«وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ بِالدُهْنِ». (مومنون/۲۰) بعض روغن‌ها مال صحرای سینا است.

«وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَةِ». (آل عمران/۱۴) الذهب جمع است درحالی‌که گردنبند، همه طلاها نیست.

«غُلِبَتِ الرُومُ». (روم/۲) الروم جمع رومی است، درحالی‌که کل رومی‌ها شکست نخوردند بلکه بعض آن‌ها شکست خوردند.

«وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَلْوی». (بقره/۵۷) مراد از سلوی، کل بلدرچین‌ها نیست بلکه بلدرچین‌های صحرای سینا است.

«وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ». (معارج/۹) العهن جمع همراه با ال است اما تمامی کوه‌ها مثل تمامی پشم‌ها نیست.

بنابراین جمع محلای به ال بر عموم وضع نشده است و هر جا که دلالت بر عموم می‌کند با قرینه عقلی است، به‌عنوان‌مثال: «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِ الْعالَمینَ». (فاتحه/۲)

محل برگزاری