خارج اصول (مفاهیم، عام و خاص) حرم‌مطهر ۱۴۰۱

درس خارج اصول استاد عابدی

معنای نسخ و بداء

  • معنای نسخ و بداء
❋ ❋ ❋

معنای نسخ و بداء

بحث درباره نسخ و بداء است. نسخ در امور تشریعی و بداء در امور تکوینی است. اصل مسئله نسخ این است که گاهی خدای متعال مصلحت و مفسده را در اظهار حکم می‌بیند نه در متعلق حکم. این‌گونه نیست که ختنه برای یهودی‌ها مصلحت داشت و برای مسیحی‌ها مصلحت نداشت و برای مسلمان‌ها مصلحت دارد. گاهی «گفتن»، مصلحت و مفسده دارد. خدای متعال می‌داند که فعلاً این‌گونه گفتن مصلحت دارد و زمان عمل، مصلحتی در اظهار حکم یا اخفاء حکم وجود دارد؛ یعنی متعلق حکم تغییری نکرده است. مثلاً ذبح فرزند مفسده دارد اما گاهی مصلحت در این است که بگویم فرزندت را ذبح کن تا ببینم چقدر حرف‌شنوی از مولی داری و قبل از عمل آن را طلب نکنیم.

اما بَداء یا بِداء که در زیارت امام کاظم یا امام جواد علیهماالسلام آمده است. در بعض روایات هست که خدا هیچ پیامبری را مبعوث نکرده است مگر آنکه تعهد گرفت بداء را برای مردم بیان کنند یا در روایات هست که هیچ عبادتی بالاتر از بحث بداء نیست، بالاترین تعظیم خداوند بحث بداء است، اگر مردم ثواب بداء را بدانند هیچ‌گاه از بحث بداء خسته نمی‌شوند.

اهل سنت بداء را قبول ندارند و در کتاب‌های خود به شیعه به خاطر بداء حمله می‌کنند. اعتقادات شیعه به عین الفاظ در قرآن و روایات هست و به ما حمله می‌کنند ولی اعتقادات آن‌ها این‌گونه نیست. بحث بداء در صحیح بخاری در آخر کتاب الانبیاء به عین لفظ آمده است؛ اما عدالت صحابه در قرآن و روایات نیامده است. یا تقیه در قرآن و روایات به عین لفظ آمده است.

«وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ». (مائده/۶۴) کلام یهودی‌ها در صفحه دوم تورات است که خدا روز هفتم که شنبه است مشغول استراحت شد. مقصود یهودی‌ها آن است که جهان قانونمند است و طبق قانون عمل می‌کند لذا خدا هیچ‌کاره است و دست خدا بسته است. نتیجه آن‌ها این است که سنی‌ها مثل یهودی‌ها دعا را قبول دارند اما می‌گویند دعا، قضا و قدر را تغییر نمی‌دهد. دعا فقط ثواب دارد ولی می‌گویند دعا نمی‌تواند چیزی را تغییر دهد. سنی‌ها (معتزله و اشاعره) معتقدند بداء وجود ندارد و دعا خوب است ولی چیزی را تغییر نمی‌دهد.

قاضی عبدالجبار که از علمای بزرگ اهل سنت است فرفره را می‌چرخاند و می‌گفت اگر من بمیرم فرفره نمی‌ایستد. خدا هم جهان را آفرید و آن را چنان چرخاند که اگر نعوذبﷲ بمیرد، جهان بازنمی‌ایستد. (لو جاز علی الباری العدم لما ضر عدمه وجود العالم) این یعنی بداء وجود ندارد.

شیعه طرفدار بداء است و می‌گوید «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ». جهان قانونمند است و درعین‌حال دست خدا باز است. خدای متعال یک لوح محو و اثبات دارد و یک لوح محفوظ. در لوح محو و اثبات هر چیزی که به‌عنوان تقدیر است مشخص‌شده است به‌صورت تعلیقی و شرطی است. اگر شخصی تصادف کرد این موقع می‌میرد و اگر تصادف نکرد آن موقع می‌میرد، اگر جنگ شد این موقع می‌میرد و اگر جنگ نشد آن موقع می‌میرد.

پیامبران و امامان علیهم‌السلام علم غیب دارند و علم غیب آن‌ها آن است که گاهی از لوح محو و اثبات خبر می‌دهند؛ مثلاً می‌گویند این شخص فردا می‌میرد ولی در لوح محو و اثبات این‌گونه است اگر صدقه ندهد یا پدر و مادرش برای او دعا نکند. پیامبر و امام می‌داند که آنچه در لوح محو و اثبات نوشته شده است مقتضی و شرط و مانع دارد و امام مقتضی را می‌گوید اما شرط و مانع را نمی‌گوید. امام مقتضی را خبر می‌دهد تا ذهن مردم آماده شود چیزی را یاد بگیرند. در لوح محفوظ نوشته شده است که کدام‌یک از تعلیق‌ها و شرط‌ها انجام می‌شود؛ مثلاً آیا تصادف می‌کند یا نه، جنگ می‌شود یا نه.

اتصال به لوح که در کفایه آمده است بحث فلسفی و عرفانی است. اجمالاً نفس امام و لوح دو چیز نیستند بلکه یک‌چیز است که ذو مراتب است. ولی خدا وقتی خبر می‌دهد ممکن است از لوح محفوظ خبر بدهد که قطعی است و بداء ندارد و ممکن است از لوح محو و اثبات خبر بدهد و مقتضی را بگوید ولی شرط و مانع را نگوید. بداء یعنی خدا چیزی را اظهار نکند و بعداً اظهار کند نه اینکه تغییری حاصل شده است. از ابتدا بنا بود موسی بن جعفر علیهماالسلام، امام هفتم باشد اما به خاطر مصلحتی اظهار شد که اسماعیل امام باشد و بعداً اظهار شد که موسی بن جعفر امام باشد. این معنای بداء است.

محل برگزاری