مباحث مطرح شده در این جلسه:
نشانههای بلوغ: سن
عمار بن موسی ساباطی
بررسی وثاقت عمار بن موسی
بررسی کلام آیتﷲ خویی در معجم رجال الحدیث
نشانههای بلوغ: سن
قول مشهور اتمام نهسالگی است ولی روایتی از عمار بن موسی نقل شده است که سن بلوغ دختر سیزدهسالگی است. با توجه به اینکه عمار روایات مهم و تأثیرگذاری در فقه دارد که منحصربهفرد هستند، توضیحی درباره عمار بن موسی عرض میکنم.
عمار بن موسی ساباطی
کنیه او ابوالیقظان و اهل کوفه است. از کوفه به مدائن رفته و در روستای ساباط ساکن شد. ساباط به نانهای نازکی که روی تابه پخته میشود میگویند و نانهای این روستا، از همین نوع بوده، لذا به ساباط معروف شد. تاریخ تولد و تاریخ وفات عمار معلوم نیست؛ ولی با توجه به اینکه از امام ششم و امام هفتم حدیث نقل کرده و ظاهراً امام هشتم را هم دیده است (گرچه از ایشان حدیث نقل نکرده است)، احتمالاً تاریخ تولدش حدود ۱۲۰ هجری قمری و تاریخ وفاتش حدود ۱۷۵ تا ۱۸۰ هجری قمری باشد.
خانواده او، خانواده مهم و تأثیرگذاری است. دو برادر به نامهای قیس و صبّاح دارد که هر دو از راویان حدیث هستند. پسری به نام اسحاق دارد که راوی است. برادرزادههایش هم راوی هستند مانند محمد بن قیس بن موسی، احمد بن قیس موسی و حسن بن قیس بن موسی.
عمار بن موسی ابتدا سنی بوده است و بهوسیله مشاهده معجزهای از امام صادق علیهالسلام شیعه شد. وقتی امام صادق شهید شدند، طرفدار امامت عبدﷲ افطح شد و چون او زود از دنیا رفت، همه فطحیها از مذهب فطحیه توبه کردند مگر همین عمار بن موسی که قائل به امامت عبدﷲ بن افطح شد و بعد از عبدﷲ قائل به امامت امام موسی بن جعفر شد، یعنی عبدﷲ بن جعفر و موسی بن جعفر امام هستند که سیزده امامی میشود. چون شخص تأثیرگذاری بود، عدهای هم همین عقیده را پیدا کردند.
کسانی که میگویند عمار، آخر عمر توبه کرد، یعنی قائل به امامت موسی بن جعفر و سیزده امامی شد، نه اینکه دوازدهامامی شود و امامت عبدﷲ افطح را انکار کند.
علت اینکه از امام هشتم حدیث نقل نکرده است، این است که آخر عمر پیر شده و مبتلا به آلزایمر شده بود و در مورد او گفتهاند: خلط فیه آخر عمره.
بررسی وثاقت عمار بن موسی
عدهای از رجالیها و فقها گفتهاند: عمر موثق است. مامقانی که از متأخرین است میگوید: بر وثاقت عمار اجماع داریم. شیخ مفید که از متقدمین و مورخ و فقیه است، میفرماید: یکی از فقهایی که حلال و حرام از آنها گرفته میشود، عمار بن موسی ساباطی است. (معجم رجال الحدیث ج ۱۳ ص ۲۷۸) از این عبارت برمیآید که عمار ثقه است، زیرا تا کسی ثقه نباشد نمیتوان حلال و حرام را از او گرفت.
درباره کتاب عمار بن موسی گفته شده است: یعتمد علیه. اگر کسی صاحب یکی از اصول اربعمائه باشد، دلیل بر مدح است اما عمار کتاب دارد نه اصل، لذا دلیل بر مدح نیست.
محقق حلی صاحب شرائع در کتاب المعتبر به وثاقت عمار تصریح میکند و معمولاً طبق روایات او فتوا میدهد. (المعتبر ج ۱ ص ۱۰۴) محقق حلی آخرین فقیه از متقدمین است و بسیار مهم است زیرا شبهه افقه الفقهاء بودن دارد.
خلاصه الرجال دارای دو بخش است، اگر علامه حلی کسی را در بخش دوم ذکر کند یعنی ضعیف است و علامه حلی، عمار بن موسی را در بخش دوم خلاصه الرجال ذکر کرده است و تصریح میکند: عمار بن موسی نزد من ضعیف است چون فاسد المذهب است اما روایات عمار مرجح است. مرجح اسم فاعل است یعنی روایات عمار میتواند مؤید روایات دیگر باشد. (ترتیب خلاصه الاقوال ص ۳۱۴)
کشی در اختیار معرفه الرجال احادیثی را نقل کرده است که ظاهر آنها توثیق عمار بن موسی است. (اختیار معرفه الرجال ج ۱ ص ۲۵۳) نجاشی صریحاً عمار بن موسی را توثیق میکند. (رجال النجاشی ص ۲۹۰) کلام شیخ طوسی در مورد متناقض است، در موضعی تائید کرده (الفهرست ص ۱۸۹ و تهذیب الاحکام ج ۷ ص ۱۰۱) و در موضعی تضعیف کرده است. (الاستبصار ج ۱ ص ۳۷۲)
بررسی کلام آیتﷲ خویی در معجم رجال الحدیث
آیتﷲ خویی در معجم رجال الحدیث میفرماید: قال النجاشی: «عمار بن موسی الساباطی أبو الفضل، مولی و أخواه قیس و صباح، رووا عن أبی عبد ﷲ(ع) و أبی الحسن(ع) و کانوا ثقات فی الروایة». (معجم رجال الحدیث ج ۱۳ ص ۲۷۷) در ادامه میفرماید: «قال الشیخ: قد ضعفه (عمارا الساباطی) جماعة من أهل النقل و ذکروا أن ما ینفرد بنقله لا یعمل به لأنه کان فطحیا، غیر أنا لا نطعن علیه بهذه الطریقة لأنه و إن کان کذلک فهو ثقة فی النقل، لا یطعن علیه، فیه». (معجم رجال الحدیث ج ۱۳ ص ۲۷۸)
همین شیخ طوسی در استبصار ضد این مطلب را میفرماید: «فَالْوَجْهُ فِی هَذَیْنِ الْخَبَرَیْنِ أَنْ لَا یُعَارَضَ بِهِمَا الْأَخْبَارُ الْأَوَّلَةُ لِأَنَّ الْأَصْلَ فِیهِمَا وَاحِدٌ وَ هُوَ عَمَّارٌ السَّابَاطِیُّ وَ هُوَ ضَعِیفٌ فَاسِدُ الْمَذْهَبِ لَا یُعْمَلُ عَلَی مَا یَخْتَصُ بِرِوَایَتِهِ». (الاستبصار ج ۱ ص ۳۷۲)
یکی از مراجع نجف میفرماید: شیخ در عده فرموده است: عمار بن موسی ثقه است. این کلام حتماً اشتباه است؛ زیرا آنچه شیخ در عده فرموده است این است که اجماع داریم بر اینکه به روایات فطحیها عمل میشود. این توثیق عام است، شاید کسی بگوید در مورد عمار بن موسی صدق نمیکند و عمار ضعیف است، چون از امامت عبدﷲ افطح توبه نکرد بااینکه همه فطحیها توبه کردند. ثانیاً شیخ برای عمل به روایات فطحیها و واقفیها دو شرط گذاشته است؛ یکی آنکه روایت شیعه دوازدهامامی در مسئله نباشد و دوم آنکه روایات ایشان مرود مخالفت اصحاب نباشد. در مانحن فیه هیچ یک از این دو شرط وجود ندارد.
پس کلام شیخ در تهذیب و استبصار متناقض است و در عده هم به درد ما نمیخورد. عجیب آنکه مرحوم آیتﷲ خویی میفرماید: «و دلالة هذا الکلام علی توثیق عمار الساباطی، الذی هو من رؤساء الفطحیة ظاهرة». (معجم رجال الحدیث ج ۱۳ ص ۲۷۹)
جواب کلام مرحوم خویی این است که هرگز چنین نیست؛ زیرا اولاً کلام شیخ در عده عام است، ثانیاً شیخ فرموده است به روایات فطحیها عمل میشود نه اینکه فطحیها موثق هستند، درحالیکه آقای خویی از کلام شیخ استفاده توثیق کرده است، ثالثاً کلام شیخ متناقض است، رابعاً کسی که فطحی است و کسی که رئیس فطحیه باشد، مثل هم نیستند. علی بن حمزه بطائنی که مؤسس و رئیس فطحیه بوده است قطعاً فاسق است. عمار بن موسی هم کسی است که جماعتی از او پیروی کردند و اگر او توبه میکرد آنها هم توبه میکردند.
آیتﷲ خویی برای موثق بودن عمار روایات کشی را بهعنوان شاهد ذکر کرده است. حدیث اول: «و روی عن أبی الحسن موسی ع أنه قال: استوهبت عمارا من ربی تعالی فوهبه لی». (معجم رجال الحدیث ج ۱۳ ص ۲۷۹).
اولاً این دلیل بر مدح نیست، ثانیاً نقل دیگر این حدیث اینگونه است: استوهبت ﷲ عمار فلم یهبه لی.
حدیث دوم: «عن عمار الساباطی، قال: قلت لأبی عبد ﷲ(ع): جعلت فداک، أحب أن تخبرنی باسم ﷲ تعالی الأعظم، فقال لی: إنک لن تقوی علی ذلک، قال: فلما ألححت قال: فمکانک إذا، ثم قام فدخل البیت هنیئة ثم صاح بی: ادخل فدخلت، فقال لی: ما ذلک؟ فقلت: أخبرنی به جعلت فداک، قال: فوضع یده علی الأرض، فنظرت إلی البیت یدور بیو أخذنی أمر عظیم کدت أهلک، فضحک، فقلت: جعلت فداک حسبی، لا أرید ذا». (معجم رجال الحدیث ج ۱۳ ص ۲۷۹).
این حدیث نه دلیل بر مدح است و نه دلیل بر ذم. عین همین حدیث از عایشه است که از پیامبر، اسم اعظم درخواست کرد و پیامبر فرمود تو ظرفیت آن را نداری.
آیتﷲ خویی چند حدیث دیگر را بهعنوان شاهد بر وثاقت نقل کرده و میفرماید: «فتلخص مما ذکرنا: أنه لا ینبغی الإشکال فی وثاقة عمار بن موسی». (معجم رجال الحدیث ج ۱۳ ص ۲۸۰)
ولکن با این روایات وثاقت عمار ثابت نمیشود.