خارج فقه (مسائل مستحدثه قضا) حرم مطهر ۱۴۰۰

درس خارج فقه استاد عابدی

بررسی فقهی قانون تجارت؛ کیفیت انفاق ولی در مخارج صبی، اختلاف صبی و ولی، سفاهت، معنای سفه

مباحث مطرح شده در این جلسه:
بررسی مسائل حجر از کتاب تحریر الوسیله
کیفیت انفاق ولی در مخارج صبی
اختلاف صبی و ولی
سفاهت
معنای سفه

❋ ❋ ❋

بررسی مسائل حجر از کتاب تحریر الوسیله
کیفیت انفاق ولی در مخارج صبی
«(مسألة ۱۵): یُنفق الولیّ علی الصبیّ بالاقتصاد؛ لابالإسراف ولابالتقتیر ملاحظاً له عادته ونظراءه، فیطعمه ویکسوه ما یلیق بشأنه». (تحریر الوسیله ج ۲ ص ۱۶)
اصل همان مناسبت حال و شأن است نه میانه‌روی. یک زیاد می‌خورد ویکی کم می‌خورد، یکی طبع سرد دارد و باید زیاد بپوشد ویکی طبع گرم دارد و باید کم بپوشد. شأن هرکسی چیزی را اقتضاء دارد.
اگر ولی افراط‌وتفریط کند، ضامن است. اگر زیاد خرج کند، ضامن است و باید خسارت بدهد. اگر کم خرج کند و مثلاً موجب مریضی بچه شود، ضامن سلامتی اوست و باید خرج دارو و درمانش را از جیب خود بدهد.

اختلاف صبی و ولی
«(مسألة ۱۶): لو ادّعی الولی الإنفاق علی الصبیّ أو علی ماله أو دوابّه بالمقدار اللائق، وأنکر بعد البلوغ أصل الإنفاق أو کیفیّته، فالقول قول الولیّ مع الیمین، وعلی الصبیّ البیّنة». (تحریر الوسیله ج ۲ ص ۱۶)
مصالح پیرامون اختلاف بین ولی و طفل است. اختلاف یا در اصل انفاق است مثل‌اینکه بچه می‌گوید کسی تبرعا خرج مرا می‌داده است و ولی می‌گوید من خرج او را می‌دادم یا بچه پول خاصی را می‌گوید خرج من نکرده است و ولی می‌گوید آن را خرج او کرده‌ام و یا در کیفیت انفاق است مثل‌اینکه بچه می‌گوید هرماه یک‌میلیون تومان خرج من بوده است و ولی می‌گوید هرماه دو میلیون تومان خرج او بوده است. امام می‌فرماید: بچه مدعی است و ولی منکر است. قول ولی با قسم مقدم است و اگر بچه بینه دارد قول او مقدم است.
در باب قضاء سه راه برای تشخیص مدعی و منکر بیان شده است: ۱- منکر کسی است که قولش موافق اصل است. ۲- منکر کسی است که قولش موافق با ظاهر است. ۳- منکر کسی است که اگر دست از دعوا بردارد، دعوا تمام نمی‌شود.
هر یک را ملاک بدانیم طفل مدعی و ولی منکر است. اصل این است که ولی ضامن نباشد و کسی که ادعا می‌کند ولی ضامن است مدعی است. ظاهر عرف و جامعه این است که کسی خرج دیگری را تبرعا نمی‌دهد پس قول ولی موافق ظاهر است. اگر بچه دست از دعوا بردارد، دعوا تمام می‌شود اما اگر ولی دست از دعوا بردارد، دعوا تمام نمی‌شود.
قبلاً هم گفته شد که در باب قضاء کلمه بینه حقیقت شرعیه نیست و به معنای بیان و دلیل و شواهد است و یکی از مصادیق دو شاهد عادل است و امضاء و سند و آزمایش پزشکی و… از مصادیق دیگر بینه هستند. مدعی و منکر هم مانند بینه، حقیقت شرعیه نیستند و در این صورت تشخیص مدعی و منکر هم منحصر در سه راه مذکور نیست. شارع نفرموده است از چه راهی مدعی و منکر را تشخیص دهید. این سه راه را علما ذکر کرده‌اند نه شارع و ملاک عرف است که چه کسی را مدعی و چه کسی منکر بداند.
در مانحن فیه که بچه می‌گوید ولی، مال من را تلف کرده است و ولی می‌گوید من مال را تلف نکرده‌ام و خرج بچه کرده‌ام، عرف می‌گوید: بچه باید شاهد و بینه بیاورد، یعنی بچه را مدعی و ولی را منکر می‌داند.
شاید مقصود امام خمینی از تقدم قول ولی، قواعد باب قضاء نباشد؛ بلکه احتمال دارد مراد ایشان مصالح حمل فعل مسلمان بر صحت باشد که اقتضاء می‌کند آنچه را ولی خرج کرده، درست خرج کرده است. البته این فقط نصف مصالح را حل می‌کند؛ یعنی اصالة الصحه در فعل مسلمان کیفیت انفاق را اثبات می‌کند نه اصل انفاق را.
احتمال هم دارد مقصود امام خمینی قاعده احسان باشد. ولی طفل، محسن است و محسن ضامن نیست مگر آنکه افراط یا تفریط او اثبات شود. «ما علی المحسنین من سبیل». ولی طفل امین است و امین ضامن نیست مگر آنکه خیانتش ثابت شود.

معنای سفه
«القول فی السفه. السفیه: هو الذی لیس له حالة باعثة علی حفظ ماله والاعتناء بحاله، یصرفه فی غیر موقعه، ویتلفه بغیر محلّه، ولیست معاملاته مبنیّة علی المکایسة والتحفّظ عن المغابنة، لا یُبالی بالانخداع فیها، یعرفه أهل العرف والعقلاء بوجدانهم؛ إذا وجدوه خارجاً عن طورهم ومسلکهم بالنسبة إلی أمواله تحصیلًا وصرفاً. وهو محجور علیه شرعاً؛ لاینفذ تصرّفاته فی ماله ببیع وصلح وإجارة وهبة وإیداع وعاریة وغیرها؛ من غیر توقّف علی حجر الحاکم إذا کان سفهه متّصلًا بزمان صغره. وأمّا لو تجدّد بعد البلوغ والرشد فیتوقّف علی حجر الحاکم، فلو حصل له الرشد ارتفع حجره، ولو عاد فله أن یحجره». (تحریر الوسیله ج ۲ ص ۱۶)
مکایسه را معمولاً به کسی که در معامله چانه نمی‌زند معنا کرده‌اند؛ ولی صحیح آن است که مکایسه به معنای برتری در معامله است. کسی که در هر معامله‌ای وارد می‌شود، طرف مقابل دست بالا را دارد، سفیه است.
برخلاف کتاب‌های فقهی که معمولاً سفه را در مقابل عقل یا رشد می‌دانند، در مختار الصحاح که بسیار دقیق است و خلاصه صحاح جوهری است، سفه در مقابل حلم به معنای عجول بودن و سبک‌مغزی می‌داند. (علت نام‌گذاری صحاح آن است که جوهری در میان اعراب و بادیه‌ها و روستاها رفته و لغات را شنیده و نوشته است. حسن کتاب صحاح آن است که بحث صرفی را خوب مطرح کرده است ولی اشتباهاتی هم دارد که رازی در مختار الصحاح آن را تصحیح کرده است برخلاف مجمع البحرین که متوجه اشتباهات جوهری نبوده و نقل کرده است).
مختار الصحاح در مورد واژه سفه می‌گوید: «(السَّفَهُ) ضِدُّ الْحِلْمِ وَأَصْلُهُ الْخِفَّةُ وَالْحَرَکَةُ… وَقَوْلُهُمْ: (سَفِهَ) نَفْسَهُ وَغَبِنَ رَأْیَهُ وَبَطِرَ عَیْشَهُ وَأَلِمَ بَطْنَهُ وَوَفِقَ أَمَرَهُ وَرَشِدَ أَمْرَهُ کَانَ الْأَصْلُ سَفِهَتْ نَفْسُ زَیْدٍ وَرَشِدَ أَمْرُهُ فَلَمَّا حُوِّلَ الْفِعْلُ إِلَی الرَّجُلِ انْتَصَبَ مَا بَعْدَهُ بِوُقُوعِ الْفِعْلِ عَلَیْهِ لِأَنَّهُ صَارَ فِی مَعْنَی (سَفَّهَ) نَفْسَهُ بِالتَّشْدِیدِ. هَذَا قَوْلُ الْبَصْرِیِّینَ وَالْکِسَائِیِّ. وَیَجُوزُ عِنْدَهُمْ تَقْدِیمُ هَذَا الْمَنْصُوبِ کَمَا یَجُوزُ غُلَامَهُ ضَرَبَ زَیْدٌ. وَقَالَ الْفَرَّاءُ: لَمَّا حُوِّلَ الْفِعْلُ مِنَ النَّفْسِ إِلَی صَاحِبِهَا خَرَجَ مَا بَعْدَهُ مُفَسِّرًا لِیَدُلَّ عَلَی أَنَّ السَّفَهَ فِیهِ. وَکَانَ حُکْمُهُ أَنْ یَکُونَ سَفِهَ زَیْدٌ نَفْسًا لِأَنَّ الْمُفَسِّرَ لَا یَکُونُ إِلَّا نَکِرَةً وَلَکِنَّهُ تُرِکَ عَلَی إِضَافَتِهِ وَنُصِبَ کَنَصْبِ النَّکِرَةِ تَشْبِیهًا بِهَا وَلَا یَجُوزُ عِنْدَهُ تَقْدِیمُهُ لِأَنَّ الْمُفَسِّرَ لَا یَتَقَدَمُ». (مختار الصحاح ص ۱۴۹)

محل برگزاری